صبح یه کاری کردم الان عذاب وجدان گرفتم
ابجبم برا شب یلدا میخواد فردا بیاد راهش دوره بعد خواهرزاده ام سرماخورده قبل از رفتن خونه مامانم قرار بود شام بیاد خونه ما شب بخوابه فردا بره
داشتم باهاش حرف میزنم دیدم خواهرزاده ام ده سالشه شدید داره سرفه می‌کنه هی دل دل کردم آخر گفتم یه چی بگم بدت نمیاد گفت نه بگو گفتم پارسا سرماخورده اگ ویروسیه مستقیم برو خونه مامان بخدا میترسم ماهلین هم بگیره یعنی هربار مریض میشه انقد بد دارو هم هست بخدا سه چهار بار باید ببرمش دکتر دارو هم بخوره بالا مییاره احساس میکنم بهش برخورد گفتم اگر تا فردا خوب نشد برو اونجا بعد موقع برگشتن تون بیا یک شب بمون تا رفتنت خوب میشه دیگ
چون می‌ره مدرسه رعایت هم نمیکنه اکثرا تو پاییز و زمستون سرماخورده
شهریور اومده بود خونمون مریض بود بعد بچس حسادت می‌کنه ب ماهلین من هی بهش گفتم پارسا جان نزدیکش نشو حساس شده بود پستونک اینو گذاشته بود دهنش بعد از اینکه رفتن دخترم مریض شد دوهفته بخدا گرفتار بودم بعد ابجیم گفت پارسا پستونک ماهلین رو اومد خونه گفت گذاشته دهنش عوض کن گفتم دیگ مریض شد چ فایده
نمیدونم چیکار کنم والا
مادر شوهرم اینا حتی یه دونه سرفه هم کنن نزدیک ماهلین نمیشن هفته پیش رفتیم خونشون خواهر شوهرم مریض بود نمیدونستیم رفتیم فورا رفت تو اتاقش در رو هم بست از پشت در با ماهلین حرف میزد
اصلا هم بوس اینا نمیکنن باباش هم بوسش می‌کنه هی بهش میگن نکن بچه حساسه ولی خانواده خودم اصلا رعایت نمیکنن

تصویر
۲۴ پاسخ

خوب کردی بنظرم

بهای ن کار کردی منم دخترم ۵ روز مریض. واقعا. خیلی سخته

عزیزم شما کار درستی کردید.
خدا خیر بده خانواده همسرت رو

بنظر خوب کردی گفتی چون واقعا دردسرش برای مادرِ و مهم تر اینکه بچه واقعا گناه داره اذیت میشه

بچت واجب تره عزیزم بعدا از دلش در بیار

دمت گرم ک اینقد خوب تونستی حرفتو بگی
منم کاش مثل شما باشم
من فقط خودخوری میکنم نمیتونم حرفمو واضح بزنم سر همین هم هیجا نمیرم و نمیام ک بچم مریض نشه ولی بازم از دیروز مریض شده یعنی دیگه جون تو تنم نمونده ارتینم خیلی حالش بده خداکنه زودی خوب بشه من اصلا تحمل این حال بدشو ندارم

دقیقا منم خانواده همسرم رعایت میکنن ولی خانواده خودم نه

برخوردن نداره عزیزم اگ درک داشته باشه باید بدونه بچه کوچیکه نمیتونه دارو بخوره اذیت میشه شما گرفتارمیشی

خوب کردی هیچی مهم تر از سلامتی بچت نیس

گلم طرف بایدخودش رعایت کنه،ناراحتم نباش وقت زیاد به انیدخدا دفعه بعد ازش پذیرایی کن

خانواده خودم هم رعایت نمی کنن ولی باز می برم طاقت دوریشو ندارم

ان شاءالله که بهش بر نخورده خودش درک میکنه

خوب کاری کردی عذاب وجدان نگیر بخواطر سلامتی بچت باید دیگه بعضی کارا رو انجام بدی عزیزم

خوب کاری کردی عزیزم همینطور که خواهرت به فکر بچه ی خودشه شماهم باید به فکر بچه ی خودت باشی

من برعکس خانوادم رعایت میکنن خانواده ی شوهرم همش پسرمو مریض میکنن دلم میخواد خفه شون کنم

بهترین کارو کردی. سلامتی بچت از همه چی و همه کس مهمتره

نباید بهش بربخوره
خودش باید درک کنه و بدونه
من پاییز و زمستون از دست خونواده همسرم عاصی میشم انقدر که بی ملاحظه هستن

نه عزیزم چه عذاب وجدانی به خاطر رودربایستی میخواستی خدای نکرده باعث بشی بچه ات اذیت بشه ،وهمینطور خودت هی میخواستی غصه بخوری و ناراحت باشی ،تواین دنیا هیچ چیز و هیچ کسی نباید مهمتراز آرامش خودت و بچه ات باشه گلم

ببین دقیقا منم در شرایط توام خانواده ی شوهرم مراعات میکنن ولی خانواده ی خودم اصلا مراعات نمیکنن حتی قایم میکنن ک مریضن چون منم میترسم آوا بگیره بعد ب من میگن حساسی و فلان ب نظرم کار توبی کردی من ک سر آوا با کسی تعارف ندارم

چه داستان عجیبی! چرا این مادر و پسر اینجورین؟😕 ده ساله که دیگه بچه نیست

دقیقا خانواده منم مثل شماس اصلا مراعات نمیکنن ابجیام میرن مدرسه سرمامیخورن میان بچه من تا یکماه مریضه ولی هرچقدرم به بابام و مامانم میگم نیان تا موقعی که بچه ها خوب نشدن بهشون بر میخوره ولی باز خانواده همسرم انقد مراعات میکنن
برعکسه بخدا

بنظر من ک آفرین بهت ک بهش گفتی احسنت ب تو مادر نمونه
اولویت با بچه خودته
بعدشم وقتی دفعه قبل رعایت نکرده بچه مریض شده این دفعه خوب کردی گفتی
یعنی چی بچه ۱۰ساله پستونک ماهلینو دهنش کنه
فدا سرت ناراحت شه کم کم خوب میشه
خواهرت باید میفهمیده می‌گفته نمیایم خونت

عزیزم ناراحتی نداره سلامتی بچت مهمتره
بخدا بچه من گرفته ریه ش عفونت کرده
عاجز شده بچم

خوب گفتی بابا ول کن بچه مریص بشه زجرش واسه خودته باید خودشون درک کنن

سوال های مرتبط

مامان دنیز مامان دنیز ۱۵ ماهگی
مامانا دخترم یک ماه پیش مریض شده بود رفت دکتر دارو و آمپول زد دوروزه خوب شد یه هفته پیش خونه مامانم اینا بودم من ب دخترم هیچ وقت خیار نمیدم ک گریه میکرد میخاست بابام بهش داد دخترم بعد خوردنش کم بود خفه بشه ک رد شد گذشت فرداش دخترم ب سرفه افتاد اگ تایپیک های قبلیمو بخونید می‌فهمید چقد غصه میخوردم ک دخترم خوب نمیشد چون بابامم مریض شده بود گفتم شاید از بابام ویروس گرفته ولی دخترم سرفه هاش قطع نمیشد بعد سرفه استفراغ می‌کرد بی اشتها شده بود اینقد شیر و غذا ب بدنش نرسیده بود و چرک خشک هم ک می‌خورد اسهال شده بود و کلا سوخته بود امروز آب هم میدادم بالا میورد دوهفته شد ک مریض بود بردم پیش تول گیر مطمعن ک پسرمو چن بار برده بودم در کمال ناباوری وقتی زنه فوت کرد چن تیکه خیار افتاد رو شال گردنش و الان دخترم اسهال‌ش قطع شده شیر میخوره سرفه هاش قطع شده بعد دوهفته گشنش شده بود غذا خورد میخام بهتون بگم اگ بچه هاتون دیدین خوب نمیشن حتما ببرین پیش تول گیر . ینی خیاره مونده بود بو گرفته بود . علایم تول اینه ک حالت سرماخوردگی دارن و بی اشتها میشن تب میکنن استفراغ میکنن دهنشون بو میده بینی و دهنشون رو میخارونن و ....
مامان آی لین مامان آی لین ۱۳ ماهگی
خانما من یه مشکلی دارم که هیچ کس نمیتونه حل کنه😖😖و خودم کردم

سال۱۴۰۲رفته بودم از دکتر وقت بگیرم واسه زایمان با خواهر شوهرم دکتر واسه ۲۳اسفند نامه داد بعد خواهر شوهرم گفت میشه ۲۲اسفند وقت بدین دکتر هم گفت اگه خودش یعنی من مشکل نداشته باشه یه روز زودتر عیب نداره منه لال مونده هم گفتم واسه من فرق نداره دکتر هم برای ۲۲اسفند نامه داد.. بعد الان تولد دختر من و دختر خواهر شوهرم تو یه روز افتاده.. امسال گفت بیا تولد بگیریم من گفتم نه چون خانواده م نمیومدن بعد درست روز تولد دخترم رفته بودیم واسه دخترم النگو بخریم اومدم دیدم دوتا از مبل هام نیس اینم بگم خونه ما بالای خونه مادر شوهرم هست خلاصه دیدم خواهر شوهرم برده بود پایین یعنی خونه مادر شوهرم برا دخترش تولد بگیره.. چون مادر شوهرم تازه عمل کیسه صفرا کرده بود نمیتونست بره خونه دخترش اون تولد رو اورده بود خونه مامانش بعد ما از بیرون داشتیم میومدیم خونمون گفت برو واسه ایلین لباس مناسب بپوشون بیار با هستی عکس بگیره منم ناچار بردم

بعد همسر من میگه واسه دخترم بعد عید فطر ماهم تولد بگیریم منم میگم بمونه واسه دو سالگیش مفصل بگیریم

و یه مشکل منم اینه که خانواده شوهرم هر چی خوان بدون اجازه میان بر میدارن شوهرم هم میگه عیب نداره نمیخورن که منم اصلا نمیتونم بهش بفهمونم که من بدم میاد کسی از وسایل های خونه من استفاده کنه بدون رضایت قلبی من