من فک میکنم که بچه میاد آدم اینجوری میشه
تمام حواسشو میده به بچه فقط بچه مهمه
دور میشین از همه دیگه و این خیلی اذیت میکنه آدمو
منم همینطور
خیلی سخته ادم از بچه داری خسته میشه ازونطرفم دلخوشی نداره
من از وقتی که باردار شدم اینجوری شدیم
از وقتی بچم به دنیا اومده سه بار همش رابطه داشتیم
الانم دوماه ماه میشه
من هم از وقتی بچه اومده رابطه رو دوست ندارم. شب بچه که خوابید دوست دارم منم بخوابم. ولی شوهرم اصرار میکنه به رابطه من میگم امشب ول کن الان بچه بیدار میشه.
میگه میریم یه اتاق دیگه . من همش گوش به زنگم صدای گریه بچه نیاد یه وقت
حالا من از وقتی دخترم ب دنیا اومده ن شوهرم برام مهمه ن هم رابطه
فکرکنم مشکل خیلیاست
من که فکر میکنم یکمش تقصیر خودمونم هست حالا خوب طبیعتاً انداممون بهم ریخته یکم بعد واقعاهم میخوایم مادری کنیم بی نقص وقت کم میاد من خودم دوست دارم تند تند دوش بگیرم ی رژ بزنم شوهرم میاد ولی یهو میبینم اومده و منم خسته و وارفته هیچ کار نکردم ولی خوب باید رویه رو تغییر داد
ماهم تقریبا اینطوری شدیم من وا دادم ولی اهمیت ندادم انقد دخترم درگیرم میکنه
ی جا هم میگفت انگار مردا هم پدرمیشن هورموناشون فرق میکنه ی مدت نیاز جنسی کممیشه نمیدونم والا دوست من بچه ش همسن دخترم دوباره حامله ست خیلی هم خوشحالن
من شوهرم خیلی وقته هیچ حرف مشترکی برای زدن به همدیگه نداریم اون کلا نشسته من حرف بزنم بگه اشتباه میکنی انگار فقط پارتنر جنسی همیم و خلاص ۸صبح میره ۱۰ شب میاد زودترم بیاد سرش تو گوشیش یا میگه فیلم دانلود کن ببینیم که اونم تو سکوت حرف بزنم میگه ای بابا حرف زدی نفهمیدم چی شد
☹️☹️☹️☹️خب شما برو بیشتر سمتش
محبت رو شما شروع کن
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.