۶ پاسخ

عزیزم من شنيدم آدم های وسواسی وسواس بودنشون دست خودشون نیس اینم ی جور مریضی و گرفتاری ک بنده های خدا گرفتارش میشن مطمئن باش اونم بابت این مشکلش خيلي اذیت میشه و غصه میخوره فکرشو بکن دوست داشته باشی نوه هات بیان کنارت باشن ولی این وسواس لعنتی نذاره و مجبور بشی هی بهشون غر بزنی و مدام در حال تمیز کردن باشی صددرصد اون خیلی بیشتر از شما اذیت میشه ..سعی کن بیشتر با گل پسرت بازی کنی ببریش بيرون ک کمتر بره خونه مادرشوهرت

مادرشوهر من وسواس هست همینطور ک شما میگی ولی ازشون دوریم یکبار خیلی گیر داد و حرف زد بهش گفتیم یا اذیت بچه رو قبول کن ریخت و پاشش قبول کن یا ما نمیایم تا وقتی بزرگ شد عاقل شد دیگه چیزی نمیگه

من باشم اینقدر نمیرم تا خودش منت بکشه...والله چیه اینقدر حرص میدن بچه ی آدم رو...خواهرشوهر من....خونه ی مادرشوهرش داهات بود بعد خبلی وسواس اذیتش میکرد....بعدش رفت یه دونه خونه ساخت داهات...گفت خونه ی خودم راحتم

دقیقا مادرشوهر من
بخدا به مادرشوهر خواهرم حسودی میکنم جونش میره واسه نوه هاش از خدا میخواد که دورش جمع بشن و اونا چیزی درخواست کنن و بگه چشم ولی مادرشوهر من وسواس بیش از حد داره پسرم تکون بخوره میخواد قورتش بده یا خدا نکنه پسرم درخواستی کنه انگار میخواد جونش در بره حالا من کم میرم چجوری باشه هفته ای یه بار پسرمم زیاد باهاشون حال نمیکنه ولی در کل کم میرم

وا خب بچس
اونا کارشون اشتباس ن پسر شما
خب وسواس بودنش ب خودش مربوطه
ولی اگ ب روت آورده ک بچت اذیت میکنه نذار بره
وگرنه بره چ اشکال داره

خیلی شرایط سختی هست ولی من سعی میکنم انقدر سرگرمی جدید و جذاب واسش فراهم کنم یا برم جایی تا نخواد بره

سوال های مرتبط