۲ پاسخ

آره نفخ میکنن اینقد پاشون میکوبن زمین تا بادا خارج شه ما فکرمیکنیم نمیخوان بخوابن

بله بچه بی قرار ،بی خواب ،بی اشتها ، اون که یکسره میخواد مک بزنه ،...دلدرد دارن.
با شروع کمکی و تست ناسازگار یا خوردن ماده ناسازگار توسط مادر شدید تر میشه

سوال های مرتبط

مامان پرنسس خوشگل🥰💖 مامان پرنسس خوشگل🥰💖 ۷ ماهگی
تجربه من از واکسن ۶ ماهگی بخونین شاید بدردتون خورد💝💝💝🙏🙏🙏


من ساعت ۱۲ ظهر واکسن دخترمو زدم و بعدش هر ۶ ساعت استامینوفن دادم چون اصلا تب نداشت ساعت ۵ بعد از ظهر گریه کردن‌اش شروع شد لنجه کردن‌اش و هی بدتر شد اما تب نداشت منم هر ۴ ساعت استامینوفن میدادم تا ساعت ۱۰ نیم شب بزور خوابید همش جیغ می‌کشید پاش درد میکرد دیدم اصلا تب نداشت منم خوابیدم باز ساعت ۱۲ نیم اینا بیدارشد تب نداشت منم گفتم شاید تب نکنه اصلا خوابیدم ساعت ۲ شب پاشد گریه کرد یعنی صورتش به صورتم خورد سوخت اینم بگم فقط جای گوشش داغ بود و شکم و کمرش شدید تبشو گرفتم ۳۹ نیم درجه سکته کردم سریع استامینوفن دادم پاشویه کردم لباساش‌ کم کردم خونرو خنک کرد تبشو گرفتم دیدم خداروشکر شده ۳۷ نیم بعدش هی تب میکرد اما خداروشکر کمتر تا شب بعدش تب میکرد شب بعدش شیاف گذاشتم خیلی خوب بود و تا صبح تب داشت و روز سوم دیگه تب نکرد خداروشکر امیدوارم مفید بوده باشه خيلي مواظب باشید ایشالله دیگه این حد تبرو دخترم تجربه نکته همچنین دلبند های شماها
مامان ⭐ دایـــان ⭐ مامان ⭐ دایـــان ⭐ ۷ ماهگی
مامانا بیاین تجربه شیردهیمو براتون تعریف کنم
خب جونم براتون بگه که سزارینی بودم و از همون بعد زایمان شیرم اومد و پسرمو توی ریکاوری شیر دادم
روز سوم بعد از زایمان سینه هام سنگ شد و محبور به دوشیدن شدم
شیرم از روز سوم اینقدر زیاد شد که مونده بودم شیرامو چیکار کنم
بهداشت گفت فریز کن
فریز میکردم و یخچالم پر شده بود 🙃 پسرمم شکمو و کاملا سیر
تا اینکه با بانک شیر آشنا شدم ، یادمه خانومه ازم پرسید شیری که جمع کردی به یک لیتر رسیده؟ خندم گرفته بود چون حداقللل پنج کیلو بود 😅
خلاصه اینکه من هم پسرم کامل سیر میشد و واسش فریز میکردم و هم اینکه هر دو هفته چند کیلو اهدا میکردم
گذشت تا سه ماهگی
یه بار پسرم تو بغلم ترسید و سینمو پس زد ، ۹ روز تلاش کردم تا بی دردسر سینمو بگیره
برگشت
بعد دو هفته باز به خاطر شیشه با اینکه اونت بود سینمو پس زد و باز برگشت ( شاید هر چند روز یکبار بهش شیشه میدادم )
همه چی عادی بود و هم سینه میگرفت و هم شیشه تا واکسن چهارماهگی🙃 واکسن چهارماهگی پسرم اعتصاب شیر کرد سه روز کامل ، نه سینه میخورد نه شیشه
با سرنگ هر پنج شش ساعت ده میل بهش میدادم که همونم بالا میاورد
خلاصه شش روز بی اشتهایی و سه روز اعتصاب و بعدش برای همیشه سینه رو پس زد
من داغون بودم ، اینقدر گریه میکردم که چشمام باز نمیشد
به خاطر نخوردنش شیرمم شد یک چهارم سابق
خیلی خیلی کم شد
مامان شیرین مامان شیرین ۵ ماهگی
سلام ماماناخوبین
من دخترم چند روز دیگه 5ماهش تموم مبشه وارد شیش ماه میشه وای چون ریفلاکس داره یه مدته میخوام ببرم دکتر یا نیست یا تعطیله یا اعتصاب کردن مجبوری خودم از قول خودم اداختمش رو غذای کمکی سه بار بهش دادم یبار حریره بادام باز فرداش حریره بادام و دووعده هم فرنی اخذین بار دیروز صبح بهش دادم بعدش دیگه شیر عصری بهش اب سیب دادم اونم یک پیمانه روز قبلشم بهش داده بودم اتفاقی نیفتاده بود اما دیروز نزدیک دوهفته حمام نکرده بود لج کردم بردم حمام قبلش نزدیک 1ساعت پیشش شیر خورده بود حمومش دادم خبلی گریه میکرد گفتم شاید گشنشه یه ربع ساعت بعدش بهش شیر دادم یه درجه خورد بعد شدید بالا اورد شوهرم دعوام کرد گغت میگم نبرش حمام میگم بعد حمام شیر نده اینطور میشه ولی من گفتم نکنه زود شروع کرده باشم براش غذا رو البته اینم بگم یه مدته کلن یک ماهی هست مدفوعش خیلی شله برای همین من قطره ی پدی لاکت میدادم دکتر گفت هر دوازه ساعت 10قطره اما من هرچند روز یبار میپادم اخه یادم میرفت بعد دونسری دادم بهش بلافاصله بالا اورد این سری هم دادم اما یکی دوساعت قبل حمام بود که بالا اورد الان من نمیدونم دلیلش چی بوده ولی باعث شده شبو جیغ بزنه و گریه کنه و امروزو کم شیر بخوره وگونه هاش سرخن اما تب نداره