۹ پاسخ

خداروشکر. چقدر خوب که خدا انقد حواسش بهت بوده. ایشالا که همه استرسا و گریه های ماهم بیجا باشه

خداراشکر عزیزم خدا نخواد هیچ برگی از درخت نمی افته انشالله بسلامتی زایمان می‌کنی برا ما هم دعا کن به 38برسیم

خداروشکر😍خدا نخواد هیچ برگی از درخت نمی افته خودش داده خودشم بخواد نگه میداره❤️

کلا نی نی هامون فقط استرس میدن 😁

من تو هفته 32 این اتفاق برام افتاد و دکتر گفت بچه داره به دنیا میاد از استرس اون روز و این اتفاق الان 14 روزه خواب و خوراک ندارم

خداروشکر خداکنه همه مادرا به سلامتی زایمان کنن

خداروشکر ان شاالله به سلامتی زایمان کنی منم دعا کن تا بتونم مثل شما هفته ۳۸ و ببینم احتمال زایمان زودرس دارم شب و روزم شده گریه امیدی ندارم

منم از ۲۴ هفته کلی امپول پروژسترون زدم جاش سفت بشه حالا موقع زایمانمه هرکاری میکنم شُل نمیشه بزام🤣

تو سونو بهم گفته سر بچه تو لگنه خطر داره؟😓

سوال های مرتبط

مامان سلما مامان سلما ۳ ماهگی
#تجربه _زایمان_طبیعی
پارت یک

سلام دوستان
من اومدم تجربه زایمانم و بزارم فقط یکم طولانیه

اول بگم که تو هفته ۲۸ که بودم جنین تو موقعیت زایمان قرار گرفته بود و دکتر گفت اگه تا یک ماه هم تو شکمت بمونه خیلی خوبه کلی شیاف و آمپول پروژسترون مصرف کردم و شکر خدا خیلی بیشتر از یک ماه موند
دوباره تو ۳۲ هفته برای چک طول سرویکس رفتم بهتر شده بود ولی مایع دور جنین یهو کاهش پیدا کرده بود از ۱۱ شده بود ۷ و دوباره دکتر احتمال زایمان زودرس داد گفت هردو روز باید برم نوار قلب
تو ۳۴ هفته رفتم مایعش بهتر شده بود وزنشم ۲۳۰۰ خوب بود خلاصه همه چی اوکی بود ولی دکترم گفت تا اتمام ۳۷ هفته باید به استراحت ادامه بدی و کار سنگین نکنی منم تا ۳۷ تموم شد شروع کردم پیاده روی
تو ۳۷ هفته و ۴ روز رفتم سونو دکتر گفت وزن بچه پایینه و رشد چشمگیری نداشته باید بری سونو داپلر اگه مشکلی داشته بدنیا بیاریش که خداروشکر مشکل خونرسانی نداشت
خلاصه دکتر گفت بیا معاینه ات کنم برای وضعیت لگنت وقتی معاینه کرد با تعجب گفت درد نداری ؟؟ گفتم نه گفت دهانه رحمت دو سانت باز شده دوباره گفت استراحت کن بچه هرچی بیشتر بمونه بهتره
من اومدم خونه و دیدم یهو افتادم سر خونریزی دوباره رفتم مطب اولش دکتر گفت بعد معاینه لکه بینی طبیعیه
من گفتم درحد پریود خونریزی دارم گفت خب بیا دوباره معاینه ات کنم
دوباره معاینه کرد گفت آره خونریزی داری ربطی هم به معاینه نداره صدای قلب نینی هم گوش داد گفت ضربانش خوبه برو خونه فردا بیا بیمارستان من خودم شیفتم تا نوار قلب بگیریم
مامان آوش💫 مامان آوش💫 روزهای ابتدایی تولد
مامانا من خیلی داستان پرماجرایی برای زایمانم دارم ،من از اول دوست داشتم سزارین کنم الانم از ۲۹هفته بچه م بریچه ذکتر خودم گفت سزارین اختیاری نمیکنم اما الان که بریچه قبول کرد که انجام بده اما من از قبل عید دنبال دکتر دیگه ای بودم که حتی اگر چرخید سزارینم کنه که یکی از آشناهامون با یه دکتر دیگه حرف زد و قبول کرد حتی بدون هزینه اگه بچه چرخید بازم سزارین کنه و تاریخ ۱۶به من داد ،،الان مشکلی که پیش اومده قبل عید که سونو رفتم گفت آب دور بچه ت کمه و من جواب سونو پیش دکتر خودم که از اول تحت نظرش بودم بردم و گفت چند روز دیگه که امروز باشه باز سونو برو ببین زیاد شده یا نه دیگه منم امروز سونو رفتم و گفت خداروشکر بیشتر شده اما وقتی جوابش بردم بیمارستان دکتر خودم از قضا رسید و گفت به خاطر دور شکم کمش باید دوباره سونو بذی و زودتر زایمان بشی ۹ ام،،الان من موندم بین این دکتر خودم که با وضعیت بریچ بودن بچه قبول کرد منو سز کنه و ۹ام تاریخ دادو اون دکتر که آشنامون پیدا کرد و اصلا بهش دسترسی ندارم و تاریخ ۱۶ام نوبت داد(و حتی اگه بچه بچرخه منو سز میکنه)کدوم انتخاب کنم از طرفی میترسم آشنامون چون صحبت کرده ناراحت بشه ،،،دکتر خودمم میگفت ۹تاریخ خوبیه و دیر تر نباید سز بشی