۱۰ پاسخ

منم همینم هرجامیرم انقدایه‌ الکرسی میخونم که این گریه نکنه وگوشی کسی رونخاد ونق نزنه

3 سالگی درست میشه. باز 3 سال و نیم شروع میشه بهش میگن دوره های بدخلقی کودک

دختره من ازخونه بیرون نمیره فقط میگه خونه هیچ جا نمیرم اگه برم ازاول گریه تااخرفقط خونه میشینه

بچه منم همینه ناراحت نباش بچن دیگه تو جاهایی لازمه بشینه مجبورم گوشی بدم دستش ول کنم بدو بدو رفته کره مریخ گم میشه تمام. ولی بچه باید سرش رو گرم کرد دیگه من یه جا میرم مهمونی تمام وسایل حساسس رو خودم برمیدارم جای دور از دسترس بچه میزارم میز بچنینم هم رو برمیداره باید میز جمع کنم

من ازاین بدتراشم سرم اومده

دخترمن ازهمون نوزادی یجامیرفتیم گریه میکرد الان بزرگم شداذیت میکنه یاکلن بغلم هس ینی ارزوم شدیه عروسی جشنی عزایی دعوت باشم یجابشینم کلن وایسادم بغلمه مهمونی بریم بایدهمش دنبالش بدوم

طبیعیه تو این‌سن عزیزم به دلش راه بیا دخترِ منم همینه یلدا رو کوفتمون کرد انقدر اذییت کرد ما دو شب یلدا دعوت شدیم یه شب خونه مادرِ خودم شب بعدی خونه مادرشوهرم هر دوجا پدرِ منو درآورد انقدر اذییت کرد من هیچی نفهمیدم از مهمونی فقط حرص خوردم بجای خوراکی ها 😂

بچه ی منم همینه، الان خونه مامانمم همش داره خواهرزاده هامو میزنه الکی😑 یه بشقاب هم شکوند
واقعا جایی میرم پشیمون میشم.
خیابون و مغازه که دیگه غلط بکنم برم

چرا فکر می‌کنید بچه با این سنش بده و داره شمارو اذیت می‌کنه؟!
عزیزم شما هم تو این سنتون یه جای جدید برید مطمئنن عکس‌العملهایی از خودتون نشون میدید
مثلا قبله هر مهمونی کلی با خونواده از قبیل مامان و خواهرو همسرتون صحبت میکنید و این میشه آرامشتون
اون بچه هم قبل از هر کاری که شما براش تصمیم میگیرید نیاز به آگاهی داره بهش اطلاعات کافی رو بدید
اینکه چه کارهایی میتونه انجام بده( فقط اینکارو نکن ‌هارو بهش نباید بگید)
و …

چقد منی .
دختر من از اول همین بود خیلی اذیتم خیلی. بقول تو وقتی دورهمی‌چیزی میشه من غصم میگرع ک برم رستا چیکار میکنه . رستا بچه هارو نمیزنه ولی غر میزنه گریه میکنه راه نمیاد با کسی . برا همین دوس دارم فقد تنها خونه بمونم هیجا نرم . چند وقت پیش مراسم سوم عمم بود رفتم مسجد انقد این بچه اذیت کرد شده بودم نقل مجلس وسط مراسم پاشدم اومدم تو ماشین . بعدش ک‌اومدم خونه مص تو منم نشستم‌گریه کردن

سوال های مرتبط

مامان قلبم 💖💖 مامان قلبم 💖💖 ۲ سالگی
دیروز بردیم دختری ثبت نام مهد کودک کردیم
امروز اولین روزی بود که رفت از ساعت ۸ تا ۱۲ ما ساعت ۹ اونجا بودیم اولش ۱۰ دیقه تاب بازی کرد بعدش راضی شد بره تو من کلا نیم ساعت تو مهد کنارش بودم توی این نیم ساعت خداروشکر با بچه ها سریع دوست شد و انس گرفت چون از قبلم جمع بچه هارو خیلی دوس داش ارتباط اجتماعیش خوب بود ولی نمیدونستم در این حد
تامن اونجا بودم ۳تا بچه اومده بودن خواب‌آلود و بی انرژی اصن نه حرکتی
ولی این دختر ما دس میزد به همه چی همه بازارو امتحان کرد تو کمد چن تا ماشین چوبی که سرهم میشدن رو دید میگفت از اینا میخایم مربی براش آورد بعد با یکی از دخترا همشونو ریختن دوباره ساختن بعد رفت با یکی از پسرا الاکلنگ بازی کرد در کل بچها ی اونجا رو به تحرک و بازی انداخت
من دیگه نیم س بودم گفتم به مربیش میرم فک کنم مشغول شده و اومدم باباش ظهر رفته بوده دنبالش گفت به زور آوردمش بیرون همه از جنب وجوشش خوششون اومده بود باعث انگیزه تو بقیه بچه ها م شده بود
اونجا مادریارم دارن بچه هارد هر نیم ساعت میبره دستشویی گفتن یه دست لباس اضافه هم بزارین اگه خدانکرده کثیف کردن ما عوض میکنیم و میشوریم
درکل تاالان ۲میلیون هزینه ثبت نام و وسایلی بود که تا این پایه براش گرفتیم
ماهی یکی و نیمم شهریه
ولی بنظرم می ارزه هم بچه ها باهوش تر میشن تو محیط اجتماعی قرار میگیرن هم من تا ظهر سر آرامی دارمو به کارام میرسم و تو خونه ورزش میکنم
اینم عکس حیاط مهده وقتی همه ی بچه بودن