دختر من از هیچ دری بیرون و داخل نمیرفت هیچ دری ..حتی خونه خودمونم اونجوری بود مگه اینکه بغلش کنبم علنا میترسید براش کتاب باز کردیم همون لحظه خوب شد شاید بگی خرافاته ولی منه مادر که درمونده شدم مجبور امتحان کردم و کامل خوب شد همون روزز اصلا باورم نمیشد خودمم ..شاید از یه چیزی ترسیده ..به دختر من گفت ترسیده و بدون بسم الله از در ردش کردی وقتی خواب بوده ..دقیقا درست بود از توپتو کوچه ترسید و کلا نمیرفت
دختری منم همینه تامیخایم دورجون ی قبرستونی بریم لباساشاعوض نمیکنه حرص میده امروز ازبسکی حرصم دادزدم سرش خدالعنتم کنه
حالا پسر من برعکسه خونه ک برمیگردیم دوست نداره بیاد داخل مثل چی گریه میکنه ک نریم خونه
دقیقا دختر من اینجوری بود لج میکرد راضی نمیشد بره تو خونه مادربزرگش یاخاله هاش خودشو میزد منم واردخونه میشدم در و میبستم پشت در می ایستادم اخرش در میزد براش باز میکردم می اومد داخل
بپرس ازش بگو چرا نمیای؟
ببین از چی ناراحته
دختر پسر عموی منم اینجوری بود،شاید از اول کم رفت و آمد کردین،به مرور بهتر شد
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.