۷ پاسخ

فقط ی چیز می‌دونم جلو بقیه ازش تعریف و تمجید کن تحقیر نکن حتی از الان بگو حسنا خانوم عزیز دل مامان

من با دکترش راجبه اعتماد ب نفس حرف زدم
گفت باهاش بازی بکنید هم خودت هم شوهرت
مثلا اون خریدار باشه تو یا شوهرت میوه فروش
دکتر گفت ازین میکروفن ها بخرید براش که تو جمع آواز بخونه
بعد از سه سالگی هم مهد رفتن خیلی تاثیر داره

اگر خرابکاری کرد . ظرفی شکست یا هرچی اصلا دعواش نکن و بهش بگو باهم درستش میکنیم یا جمعش میکنیم.
البته خیلی سخته بشه این مدلی رفتاررکرد😑

خانواده باید ب بچش اعتماد بنفس بده با تعریف کردن و بها دادن بهش

منم 🥲🥲🥲

دوره فرزند پروری بگیر بگرد اونی که خوشت میاد بگیر اینستا پره

نمی‌خوام مثل خودم عصبی بدرد نخور بشه

سوال های مرتبط

مامان رادوین مامان رادوین ۲ سالگی
سلام خانوما شبتون خوش
گفتم بیام یکمی حرف دلمو بزنم پسرم خوابه از وقتی خوابیده همش یه چیزی تو دلم داره یه طوری میشه انگار دارن تو دلم رخت میشورن خیلی حالم بده من خیلی مادر نالایقی هستم چند روزه اصلا حوصله پسرمو ندارم وقتی هم پسرم شیطونی میکنه یه چند تا حرف از حرصم میگم بعد پشیمون میشم خدا چرا من لال نمیسم‌اخه 😭😭
نمیدونم چرا اینطوری شدم اصلا حوصله خودمم ندارم شوهرم که هیچ اصلا هیچ حسی بهش ندارم انگار دارم با مرد غریبه زندگی میکنم ولی واسه پسرم خیلی دارم کم کاری میکنم نمیدونم چرا انرژی ندارم همش خستم دلم نمیخواد تو خونه خودم بمونم همش دلم میخواد برم پیش. خانوادم بدم پسرمو نگه دارن من استراحت کنم نمیدونم چرا حس تو خونه موندن و سر و کله زدن با بچه و شوهر رو ندارم
موندم چیکار کنم دلم واسه پسرم میسوزه اون الان بیش تر از هر چیزی به محبت و توجه من و پدرش نیاز داره ولی هیچ کدوممون بهش این ها رو نمیدیم پدرش که هیچ منم بعضی وقت ها باهاش بازی میکنم حرف میرنم بعدش دیگه حوصلم نمیکشه دلم میخواد چن ساعتی ماله خودم باشم بی خیال بشم استراحت کنم چیکار کنم که این حس بره بتونم پر انرژی واسه پسرم وقت بزارم تو رو خدا راهنماییم کنید 🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻