۷ پاسخ

عزیزم من بچم ۲۰ روزش بود از گهواره افتاد رو سرامیک.چند تا دکتر مغز و اعصاب رفتم.همشون به اتفاق گفتن اگه بالا نیاره و مردمک چشمش بالا نره جای نگرانی نداره و خطر رفع شده.

حتما سی تی نمیگیرن. اگر لازم باشه میگیرن

آره شاهان یبار ۶ ماهگی افتاد از رو تخت ولی سرامیک نبود
یبارم از رو صندلی ماشین افتاد

اگر خدای نکرده بالا اورد ببرش دکتر

به نظرم وقتی بچه غلت میزنه و شروع به حرکت می‌کنه بهترین جا برای خوابیدن روی زمینه اگه دکتر ببری بهتره ولی اگه چند ساعت گذشته و حالش خوبه فک نکنم مشکلی باشه

بنظرم دکتر ببرش آدم نباید ریسک کنه

دلسوزی بی مورد نداشته باشین.ریسک نکن.حتما ببر دکتر.خودتم زیر نظر بگیرش.بی قراری کنه و بالا بیاره.یا ساکت باشه و بی حال باشه.ارتفاع تخت اگه دوبرابر قد بچه است که همین الان ببرش

سوال های مرتبط

مامان دردونه مامان دردونه ۷ ماهگی
از چند ماه پیش که غلت زدن پسرم شروع شد، من خیلی نگران از تخت افتادنش بودم چون معمولا بعد از ظهرها که دوتایی میخوابیدیم روی تخت بودیم. دیگه تو تخت کنار مادر نمیذاشتمش.
برای همین اومدیم تخت های زیر تخت رو برداشتیم و تشک رو توی همون چارچوب تخت گذاشتیم روی زمین. خود چارچوب مثل یه گارد دورتا دور تشک رو گرفته بود و من خیالم راحت بود. حتی وقتی پسرم بیدار میشد من همچنان میخوابیدم و اونم توی یه محیط امن برای خودش بازی میکرد.
پریشب و دیروز که خوابم برد مثل همیشه با صدای گروپ و سپس گریه اش از خواب پریدیم. نگو که آقا پسر آپدیت شده و یاد گرفته از لبه تخت خودشو بکشه بالا و پرت کنه پایین. خداروشکر با سر نیومده بود و خزیده بود ولی خوب ما تصمیم گرفتیم کلا دیگه روی زمین باشیم که این اتفاق پیش نیاد.
وقتی برای مامانم میگفتم گفت نگران نباش. هر بچه ای یه فرشته داره که هر موقع بخواد بخوره زمین بالهاشو باز میکنه و بچه میفته روی بال فرشته...البته خیلی هم توصیه کرد که مراقبتمو بیشتر کنم چون الان اولشه دیگه.
قبلا فکر میکردم مامانم کار خاصی برام نکرده. ولی الان که با رفتارهای بعضیا مقایسه اش میکنم میبینم چقدر سطح بالا ما رو بزرگ کرده. با اینکه ۷۰ سالشه ولی هیچ اعتقادی به خرافات و تخم مرغ شکستن و این‌چیزا نداشته. همیشه یا توصیه کرده به قرآن خوندن و صدقه دادن یا توجه مون رو به سمت اینکه مشکل چی بوده، براش چیکار میتونی بکنی که دیگه پیش نیاد جلب کرده و همه ما بچه ها توی هر محیطی وارد شدیم مسئولیت پذیرتر از دیگران بودیم.
امیدوارم بتونم طوری باشم ‌که پسرم بعدها در مورد منم همینو بگه.
مامان ⭐ دایـــان ⭐ مامان ⭐ دایـــان ⭐ ۷ ماهگی
دیروز دایان اولین ضربه بد زندگیشو خورد و من از هنوز نفسم بالا نیومده

بردمش توی اتاق لباساشو عوض کنم
گذاشتمش روی تخت خودمون و از چهار طرف با بالش و پتو مهارش کردم که راه نیوفته رو تخت
رفتم لباس بردارم از اتاق خودش به دقیقه رسید یه صدای افتادن چیزی شنیدم
رفتم دیدم الهی بمیرم بچم با صورت از تخت پرت شده پایین
من نمیدونمممم این با چه سرعتی تونسته از روی بالش رد بشه ، خیر سرم مهار کرده بوده همه طرفشو و واقعا به دقیقه نرسید این اتفاق افتاد
اینقدررزززر گریه کردم بغلش کردم تو بغلم از گریه کبود شد بچم 😭😭😭 کنار بینیش زخم شد
از دشت ضعف و ترس و اینکه تازه پریود شده بودم نمیتونستم رو پاهام بلند شم
داغووون شدم بدترین صحنه عمرم بود 😭😭😭



شبش هم خواهرشوهرم که گفتم جنینش ایست قلبی کرده افتاد به خون ریزی ، یه بار تو بغلم غش کرد بار دوم تشنج 😭😭😭😭 وخشتنااااااک بود مستقیم بردنش اتاق عمل ...

آخرشبم اومدیم برگردیم خونه شوهرم ستون پارکینگ رو ندید صاف رفت تو ستون 😑در ماشین خش شد و رنگش رفت

جالبه دوستمم این یکی دو روز خیلی بد بیاری و اتفاقای بد گذروند

اینقدر دیروز هول و استرس داشتم که شیرمو دوشیدم با آب روون ریختم بره ، ندادم به دایان دیگه

امیدوارم دیگه اتفاقای بد نیوفته ، به انرژی مثبتتون نیاز دارم 🥺🙏