بنظرتون من مادر بدی هستم؟
وقتی بچم مریض میشه نارحت نمیشم و بشینم داد و بیداد کنم بهش میرسم .
وقتی آزمایش میده نارحت نمیشم میگم ایشالله جوابش خوب باشه .
وقتی میوفته نارحت نمیشم و گریه کنم میگم طبیعی وقتی تب میکنه میگم طبیعی فقط بچه ی من تب نمیکنه که .
امروز نوزاد دوستم گریه میکرد از کولیک مادرشم مثل چی اشک می‌ریخت براش .
من خیلی نارحت شدم و متنفر شدم از خودم گفتم من چرا اینجور نبودم من چرا گریه نکردم واسه بچم عذاب وجدان شدید گرفتم حالم از خودم بهم میخوره🥲🥲🥲

خب اخلاق هرکس یجوریه بعضیا واقعا دل نازک آن من هم یجورایی شبیه شمام خخخخ

نه عزیزم فقط شما قوی هستین🌹 هر کسی یه اخلاقی داره بعضیا خیلی دل نازکن

نه عزیزم کارتم درسته. بشینی گریه کنی کولیک اون قطع میشه مگه

بنظرم من تو بهترین کارو می‌کنی چون خودتو اون لحظه گم‌نمیکنی منم وقتی دخترم‌مریض میشه فقط گریه میکنم بدتر دخترم‌بی‌حال میشه خودمم بی‌حال میشم شوهرم کلافه میش از دستم

منم مثل شما هستم بچمون مستقل تر میشه

متنفرم از ادمای ضعیفی که با گریه بچه گریه میکنن و به اسم اینک مادرخوبین کلی حس بد به بچه منتقل میکنن به علاوه اینک چقدر بچه اسیب پذیری بار میارن و ب ماها ک این اخلاقو نداریم بگن مادر بدی هستی

مهدیس تو عاقل ترینی ،بقران تو از همه ما عاقل تری احساساتتو کنترل میکنی

نه گلم دوستت چون تازه زایمان کرده هورمونااش بهم خورده نوسانات اخلاقی داره من سر پسرم بودم وتوی بارداریمم همینطور با کوچکترین ناراحتی اشک میریختم

منم مث شمام و گاهی حس شما رو دارم موقع واکسن فرار نکردم بدمش دست یکی دیگه موندم آرومش کردم مریض میشه تمام توان میذارم خوب بشه ولی گریه هیچوقت نکردم غذا نمیخوره عصبی میشم ولی گریه نه ولی هر وقت ب زمانی فک میکنم ک دخترم شیر نخوره و از شیر بگیرمش گریم میگیره

منم مث شمام
ولی بنظر خودم اتفاقا مادر فوقالعاده قوی هستم

این خصلت خیلی خوبیه ک یک مادر بتونه قوی باشه و واقعا جای تحسین داری
برعکس من خیلی دلنازکم و فوری اشکم در میاد
حتی وقتی ب تب و مریضی دخترم فکر میکنم اشک تو چشام جمع میشه،یکی از دلایلی ک اصلا دیگه بچه دوس ندارم اینه ک وقتی دخترم تازه راه رفتن یاد گرفته بود هربار ک بلندمیشد و میفتاد من اشکم دم مشکم بود ،همه بهم میخندیدن میگفتن چراتا میفته گریه میکنی
هیچوقت نتونستم قوی باشم...
حتی همین چندشب پیش یهو تو خواب بالا اورد و من نمیدونستم چکارکنم فقط زدم زیر گریه

این چقد منم تازه خانواده شوهرم فکر میکنن من دل سنگم تو مریضیشون نمیزنم تو سرم شیون نمیکنم مادر دلسوزی نیستم ولی من خیلی ریلکسم سوای شوهرم که میزن تو سر خودش بچه ام میترسه وای کلی حرف دارم که نمیشه ...

منم مثل شما هستم عزیزم
به نظرم گریه الکی برای افتادن بچه یا تب اون چه دردی رو ازش درمان میکنه
اینجوری واقع بین تر هستیم

وا منم معمولا اینجوری ام .. بشینم زار بزنم یا استرس بگیرم کی به بچم برسه اون لحظه

آفرین به شما
شما خیلی باایمان هستی ک نگران نمیشی
احسنت بهت
توکل قوی شما رو ب خدا نشون میده و آرامشتان
من دارم تلاش می‌کنم مث شما بشم

خیلی خوبه که روحیه ی قوی داری من بچم گریه کنه بیشتر خودش گریه میکنم دست خودم نیس

خیلی خوبه درهر خونواده ای باید یه آدم واقع بین باشه
خیلی خوبه که مدیریت بحران میکنی وواقع بینی ومیتونی خودتو کنترل کنی
سعی کن همیشه همینجور بمونی
بچت بیشتر به یکی نیاز داره کمکش کنه وحمایتش کنه احساسی شدن وداد وبیدادالکی هیچ فایده ای نداره
همیشه حمایتش کن ‌سعی کن قوی باشی هرچی پدر ومادر قوی باشن بچه ها‌قوی ومستقل بار میان

روحیه مادر هرچقد شاد بچه هم شادتر

تو یه مادر عاقلی دلسوزیت با رسیدگی به بچت نشون میدی حالا گریه کنی مشکل بچه حل میشه؟ بدتر جلو رسیدگیتم میگیره

تو یه مادر قوی و‌دلسوز هستی
شرایط هر کس متفاوته
من دوقلو دارم و واقعا خیلی دوس داشتم قوی باشم ولی الان نسبت به قبل خیلی بهترم و زاری نمیکنم

تو خوبی . اون کارا سودی ب حال بچه نداره تو میتونی بهترین رفتار و تصمیم رو بگیری چون منطقی هستی

منم همینجوریم واقعا ناراحت نمیشم دیروز پسرم تو پارک خورد زمین از دهنش خون اومد ولی من واقعا نه استرس گرفتم ن گریه کردم فقط سعی کردم ارومش کنم