مامانا تقریبا دوساعت پیش دخترمو داشتم میبردم سرویس بشورمش بیارم جاشو عوض کنم بخوابونم رفتیم دهخل سرویس حواسم بود دستشو گرفته بودم یه ثانیه گفتم وایسا دستشو ول کردم همیش۶ خودش وایمیسته منم حواسم میشه ولی امشب نگو تکون خورده پاش رو سرامیک لیزخورد افتاد پشت سرش خورد به سنگ جلو در دستشویی تیزی نداشت زخم شه خداروشکر ولی خیلی دردش گرفت خیلی گریه کرد خیلی😭
بعد اوردمش بیرون همسرم اب اورد براش که بخوره داشت گریه میکرد اب پرید گلوش هی سرفه اش گرفت یکم نفس انگار رفت

بعدش بالا اورد اخه شنیدم بالا اوردن خوب نیس ولی احساس میکنم اب پرید گلوش سرفه اش گرفت بالا اورد از گریه زیاد
نزاشتم بخوابه یکم واسش اهنگ گزاشتم رقصید بازی کرد کارتن نگا کرد حال و هواش عوض شد تازه خوابید
حالا الان خودمم خوابم میبره همش نگرانم فکرم مشغوله یه حس بد عذاب وجدان دارم که کاش دستشو ول نمیکردم یه لحظه

مقالات مرتبط

سوال های مرتبط