من دارم دیوونه میشم
واقعا کم آوردم
با اینکه مادرم پیشمه ولی واقعا اشکم درومده از دست این دوتا
حسین مثل جغد بیداره همش نمیزاره دو دقیقه به علی برسم
علی همش گریه میکنه
از یه طرف عذاب وجدان دارم که مادرم خواهر برادرم و ول کرده میاد اینجا
خواهرمم دست به سیاه سفید نمیزنه یه ناهار حاضر کنه بابام از سرکار میاد بده بهش
اونا گشنه تشنه خونه
مامان من اینجا
واقعا عذاب وجدان دارم و میخام بگم نیاد دیگه
ولی از یه طرف خودم با این دوتا دیوونه میشم
امروز با شکم پاره رفتم دستشویی شستم
شیرم کمه و نمیخوام به حسین شیرخشک بدم
واقعا دارم به فنا میرم
کاش زودتر بگذره این روزا






بارداری و زایمان

مگه چند وقته زایمان کردی عزیزم
انشالله به سلامتی میگذره

به خواهرت بگو شرایطط سخته کمک کنه تو خونه دیگ بچه نیس ک ، لااقل مامانتم به تو برسه بچه هات کوچیکن خودتم زایمان کردی بدنت ضعیف نمیتونی از پس دوتاشون بربیای فقط باید خواهرت اونور پدر و برادرتو شام و ناهار و... برسه

میگذره این روزا..نمیتونی تو بری خونه مادرت بمونی؟

سلام عزیزم خداقوت خداجانمون کمکتون کنه ان شالله سخته حق داری🥺♥️

عزیزم درکت میکنم منم دقیقا مثه شمام پسرم یکسال و ۵ ماهشه و دخترم ۵۰ روزشه. روزای اول یکم سخته ..
منم مامانم تا ده روز پیشم بود بعد ۱۰ روز خودمو کارامو انجام دادم البته شوهرمم کمکم بود وقتی از سرکار میومد .‌.
واسه خاب پسرت هم قانون بزار از این ب بعد صبح زودتر بیدارش کن ظهرا نزار بخابه و شب ۱۱.۱۲ دیگ خاموشی رو بزن

عزیزم مگه چند وقته زایمان کردی بچه بزرگت چند سالشه بچت کولیک داره گریه می‌کنه قطره رامنوفلور راتفلور بده بش تا آروم بگیره با روغن زیتونم کمرشو ماساژ بده قنداقش کن تا آرومتر بشه تو گهواره تابش بده خدا مادرتو حفظ کنه بنده خدا داره می‌ره و میادوسیله از خونه خودش بیاره یکدفعه شام و نهارشو همونجا پیش تو درست کنه بعد زنگ بزنه داداشت یا شوهرت ببره برا اونا و بیاد ک فکرشم پیش اونا نمونه

عزیزم با ابجیت صحبت کن بگو شرایطم اینه غذا بزاره برای بابات

انشاالله خدا بهت صبر وتوان زیاد بده
میگذره این روزا سخته درکت میکنم منم شیر به شیر داشتم الان ماشاالله بزرگ شدن برای خودشون آقاشدن

حداقل حالا ک دلت ب مامانت میسوزه بگو بره چندروزم مادرشوهرت بیاد لج نکن انقد بچه

خوبه ک مامانت میاد کمک میکنه
من تک و تنها خیلی سخته برام

سخت نگیرررر هعی افکار منفی فکر کنی همون میشه مثبت باش ریلکس باش سعی کن هر دوتاشونو خودت تنهای اروم کنی بعدش ب مادرتم بگو نیاد کم کم میتونی کارهاتو انجام بدی

میگذره خدا مادرتو حفظ کنه من مادرم نداشتم یکسال و نیم پیش دقیقن بچم تازه به دنیا اومده بود یه بچم یکسال و نیمه بود خودم تنهایی نگهشون میداشتم گذشت میگذره