۳ پاسخ

عزیزم منم یه بار ۲۰ هفته کم مونده بود یه تصادف خیلی بد کنیم و خیلی ترسیدم و نگران بچم شدم رفتم بیمارستان و صدای قلبش رو برام گذاشتن خدا رو شکر سالم بود و دلم آرم گرفت اومدم خونه چیز شیرین خوردم بچه هم تکون میخورد
اگه خیلی نگرانی برو تا صدای قلبش رو بزاره برات دلت آروم بشه

نه والا.انومالی دوباره بعدتب؟نشنیدم.من چندروز تب داشتم با انتی بیوتیک خوب شدم ولی دکترم همچین چیزی نگفت.استرس هم اوکیه دیگ زندگی پرازاسترسه

چیزی‌نمیشه بابا نگران نشو

سوال های مرتبط

مامان رایان baby مامان رایان baby هفته سی‌وسوم بارداری
به رسم گهواره خدا بخواد مام دورقمی شدیم ❤️با تموم سختی ها با تموم استرس ها با اینکه بچه دومم بود ولی مثل همون روزای اول سر پسرم استرس کشیدم نگران بودم وهستم ولی ته دلم یه خوشحالیه ک میتونم آرزوی بچم وبراورده کنم واونم داشتن خواهر یا برادر بود درسته یه روزایی خسته شدم یه روزایی گریه کردم سرکلاژ شدم یه تایم هایی دام میخاست بخوابم واستراحت کنم ولی پسرم دلش بازی میخاست یه تایم هایی دلم میخاست با پسرم بازی کنم ولی کمر درد واسترس اینکه نکنه چیزیم بشه داشتم وبدون کمکی وخواهم داشت یه حسی ک انگار خودمو گم کردم آره من دوباره مادر شدم والویته یه مادر بچهاشن حتی اگه خودش یه چیزی رو بخواد تو تموم این روزا خداروشاکرم ک هر لحظه برام هم مادر بود هم پدر هم خواهر بود هم دلسوز هم پرستار بود هم کمکی ازش ممنونم ک من وبچهام وشوهرم وتنها نزاشت خدایا شکرت از عمق وجودم ازش میخام هر کسی ک مادر نشده ودلش بچه میخاد یه بچه سالم اول بعدش یه بارداری راحت وبدون استرس بهش بده کوچولوی مامان لطفا این چند هفته باقی مونده این سه ماه آخر هم این مامان پر استرس رو تحمل کن مرسی پسرم که قوی هستی مرسی ک منو تحمل کردی ❤️ومیکنی