پارت نهم تجربه زایمان
ببین شاید الان با خودت بگی هیچوقت یک دکتر برای ۵ میلیون پول سونو های بارداری این کار رو نمیکنه
ولی این دکتر دستگاهش و تشخیصش توی شهر حرف اول رو میزنه و این حرکت و تشخیص فقط و فقط بخاطر انتقام بوده
تا حالا شنیدید که میگن
اگر تمام دنیا دوستت باشن خدا نخواد نمیشه و
اگر تمام دنیا دشمنت باشن اما خدا یه چیزی رو برات بخواد میشه
من با تمام وجود این رو درک کردم…
هر دو تا دکتر من بر اساس حرف این آقای … به ظاهر دکتر خوب و قوی تشخیص دادن مشکل برطرف شده
و دکتر سزارین من آگاه نبوده و بدون آمادگی قبلی با همچین مسئله‌ای روبه رو شده
فردای عمل پرستار اومد پیشم بهم گفت میدونی خدا دو بار این بچه رو بهت داده
دیروز دکتر شکمت رو که باز کرد اول جفت اومد بیرون دکتر سر بچه رو نمیتونست پیدا کنه و بند ناف دور گردن بچه و …
خدا خواست فقط خدا خواست سالم بغلش بگیرم
این دلگرمی رو بهتون بدم که خدا از همه قدرتمندتر
خدا باید بخواد
اگر چیزی رو به دست آوردید بگید خدا داد و اگر به دست نیاوردید یا از دست دادید بدونید خدا نخواسته و خیریت داشته
من اون عمل سخت رو پشت سر گذروندم و بچم رو سالم بغل گرفتم چون خدا خواست
پس دلتون قرص باشه به همون کسی که حواسش به همه چیزی هست
ببخشید اگر دیر شد ارسال پارت ها و یا استرسی که بهتون دادم
خواستم بهتون بگم که بدونید خدا چقدر بزرگه و تا لحظه‌ی در آغوش گرفتن فرزندتون کنارتونه حتی اگر تمام دنیا نخوان 🌱🤍
سعی می‌کنم تجاربم توی دوران مادرانه هم باهاتون به اشتراک بذارم بخصوص مادران سزارینی

تصویر
۱۴ پاسخ

ای جانم خداروشکر ک بسلامتی هر دو کنار هم هستید، مامان دلربا گوشیت آیفون چنده میشه بگی؟

و ازاون سونوگرافی حتتتتما شکایت کن

اگه طبیعی اجباری بودی چی میشد....

خیلی برای پسر منم دعاکن صحیح و سالم بدنیا بیاد
خدا معجزه اش رو نشون بده

وای خدا و دس یاسوج😣
خدا لعنت شو کنه ک سی پیل همه کار ایکنن
الان مو اگر نرم آزمایشگاه خصوصی ک منشی دکتر ایگو آزمایش نشون دکتر نیه ایگو سیچ نرتی جیی ک گوتم
سنویلم تا الان تی صدیقی نژاد ایرتم ولی باز منشی ایگو باید بری فلونی😑
سر صحاب نی
بره شکایت شونه کن م الکیه
خداراشکر ک اتفاقی‌ نیفتا و بچت سالم بغلته❤️

خدا را شکر که بعد از این سختی ها دختر گلت و بغل. گرفتی
منم عمل سختی داشتم و خیلی استرس کشیدم ولی خدا خواست و پسرم و بهم بخشید

دکترت کی بود

خداروشکر عزیزم
قدم نو رسیده مبارک باشه🩷🧿✨
کدوم بیمارستان بودی عزیزم

خدا ازشون نگذره ک بخاطر پول هرکاری میکنن با جون آدما بازی میکنن خدا فقط جواب همچین آدما رو بده....
خداروشکر ک هم خودت هم بچه ت سلامت هستید عزیزم ❤❤❤🥰🥰🥰

ووی چ استرسی کشیدم تا آخر تاپیک هات خوندم🥲🩷

خدا جای حق نشسته، اونم تقاص پس میده،ماشالله دلربا خانم دلمونو ربود🥹

خداروشكر عزيزم،الهى كه خدا خودش پُشتُ پناه جفتتون باشه🙏🏻🌹 حالا خانوم خوشگله وزنش چقدر بود؟؟

خدا نگهدار کوچولو باشن 😍😍

خداروشکر عزیزم
انشالله که اون دکتره تاوان کارشو میده..
ماشالله دلربا خانم مثل خودتون زیباا هستن😍😍❤🌹 تبریک میگم بهتون🌹

خداروشکر عزیزم
اون دکتره خدا نشناس هم از جای دیگه پس میده
مطمئن باش
خدا حافظ کوچولوت باشه همیشه😍💕

سوال های مرتبط

مامان دل‌ربا👧🏻 مامان دل‌ربا👧🏻 ۲ ماهگی
پارت هشتم تجربه زایمان
شاید فکر کنید که یک دکتر هیچوقت هیچوقت همچین کاری با بیمارش نمیکنه
بخصوص بیماری که می‌خواد یک نعمت الهی رو به دنیا بیاره اما این اتفاق رو من دیدم با دو چشم خودم دیدم
توی شهر ما بهترین سونوگراف یک آقا هستن که خیلی بداخلاق و جدی هستن و خواهرم که پیششون رفته بود میگفت احساس می‌کنم استاندارد نیست و …
به همین خاطر من تمام سونوگرافی‌ها از صفر که همون تشکیل قلب بود تا آخرین سونو که ۳۶ هفته سونو رشد بود رفتم پیش یک سونوگراف خانم که کارشون خوب بود
توی سونوی ۳۶ هفته همونطور که تو تاپیک های چند هفته قبل گفتم دکتر به من گفت نحوه قرارگیری جنین عرضی هست و دو دور بند ناف دور گردن جنین و سر جنین هم چهار هفته جلوتر از سنش هست
وقتی که دو تا دکترم که یکی توی شهر خودمون بود و یکی شیراز این جریان رو فهمیدن گفتن امکانش هست که سونوگراف اشتباه کرده باشه پس ده روز دیگه میری پیش یک سونوگراف خیلی خوب و مجدد تکرار می‌کنی
من بخاطر اصرارهای مامانم با کلی نارضایتی رفتم سونوگرافی همون آقا
این آقای دکتر که خدا رو نمیشناخت و فکر نمی‌کرد خدا چقدر بزرگه وقتی فهمید که من سونوهای اصلی و همه سونوها رو پیش خانم … رفتم به من گفت خانم بچت سفالیک شده بند ناف دورگردنش نمیبینم و همه چیز اکی هست وزنش هم ۳۲۵۰
خلاصه طوری نشون داد که بچه من مشکلی نداره
من با تعجب گفتم یعنی چی دکتر یعنی میگید دو تا بند ناف باز شده گفت اره طبیعیه باز شده باشه …
مامان دل‌ربا👧🏻 مامان دل‌ربا👧🏻 ۲ ماهگی
پارت چهارم تجربه زایمان
با شنیدن صدای دکتر که بقیه رو برای کمک صدا می‌کرد
گفتم چی شده تو را خدا بگید چی شده
هیییییچ کس جوابم رو نمیداد هیییییییییییچ کس جواب نمیداد
خودم رو کنترل میکردم بلند نشم فقط میگفتم یا خداااا یا امام حسین یا شاهزاده محمد ( جد مادرم )
اون لحظه یادم افتاد به پیمانی که با خدا بسته بودم
توی دوران بارداریم ختم قرآن رو به عربی و فارسی انجام داده بودم اما جزء ۳۰ رو به فارسی نخوندم و گفتم خدایا هرزمان دخترم رو سلامت در آغوش گرفتم ختم رو تمام می‌کنم
وقتی این نذرم یادم اومد دلم آروم شد اما باز هم استرس داشتم که یکی از پرستارا اومد سمتم یه حسی بهم گفت می‌خواد دارو ارامبخش بزنه گفتم توراااا خدا نزن تو راااا خدا بزار صداشو بشنوم بعد خواب برم
پرستار دست دست می‌کرد گفت نگران نباش چیزی نیست آروم باش اما آروم نمیشدم که
دیدم پرستارا یه چیزی تو بغلشون رفتن روی یک تخت دیگه که دور تا دورش پارچه سبز اتاق عملی بود
دکتر به پرستار میگفت پوار رو بده
صدای ضعییییف یه بچه شنیدم گفتم الهیییی من فداااات بشم الهییییی من قربونت بشمممم پرستار گفت شنیدی دیگه آروم گرفتی گفتم نکن تو را خدا ارامبخش نزن باز دوباره یه صدای ضعیف گریه دیگه شنیدم حواسم پیش اون تخت بود که از حال رفتم
الان که دارم تعریف می‌کنم پر گلوم بغض و پر چشمام اشک
چون خیلی سخت بود خیلیییی …😭😭😭😭😭😭
دوست نداشتم این لحظات سخت رو باهاتون در میون بزارم اما دلیل این اتفاق رو حتما براتون میگم
مامان عطرگل🌸 مامان عطرگل🌸 ۳ ماهگی