وقتی بعد ۶ ماه باردار شدم انگاااار دنبارو بهم دادن من خیلی بچه دوستم دیگ کلا ناامید شده بودم ک خدا لطفشو نشونم داد کلی سه ماه اول سختی کشیدم شبا تو سرما(منطقه کوهستانی)تو حیاط خونه بابام میخوابیدم بشدت بد ویار بودم از خونم فراری بودم اون دوران گذشت با هر سختی همش منتظر بودم بگذره و گذشت بعدش. برگشتم خونم سختی بیشتر شد مسولیت غذا و خونه و بشدت لاغر شده بودم ۳ روز بستری شرن تو بیمارستانو همه رو پشت سر گذروندم تا الان ک قندو نبات وقتی تکون میخوره قلبم اکلیلی میشه اصلا وجودم پر از حس های خوب میشه همش ذوق دیدنشو دارم دوس دارم زودی وسایلاشو بخرم خدایا شکرت ک بهم محبت کردی بچه دادی با همه سختیا صبرشم دادی انشالله قسمت همه اونایی. ک اقدامین خدا خودش دلشونو شاد کنه🥰🥰🥰🥰

منم فك نميكردم مادر بشم و خدا غافيلگيرم كرد و از وقتي كه تكوناشو حس ميكنم از ته دلم برا كسايي كه دلشون ني ني ميخواد دعا ميكنم كه خدا دلشونو شيرين كنه

من بعد ۸ماه باردارشدم وقتی تو تلویزیون یکیو‌میدیدم بارداره بغضم میگرفت🥲🤣گریه میکردم

دقیقا مثل من
من بعد5سال جلوگیری طبیعی باردارشدم الانم باورم نمیشه🥺من عاشق بچه ام اوایلم میخواستم ولی شرایطمون اجازه نمیداد ک بچه داربشیم
هردفعه ک پریودم عقب میفتاد هی میگفتم باردارم ولی نمیشد ولی در کمال تعجب و ب خواست خدا بالاخره خدا لطفش و ب منم نشون داد❤️

انشاالله كه كيفشو كنييي و بسلامتي بغلش كني با كلي حس خوووب

عزیزم انشالا به سلامتی بچتو بغل بگیری