۵ پاسخ

خونواده شوهرم با دامادشون اومدن خونمون جاریم قهرکرده بود خونه مادرش بود اینام فک میکردن من نمیدونم
فک کن ۵ نفری کله شونو بهم چسبونده بودن پچ پچ میکردن میرفتم تو آشپزخونه پچ پچ میکردن میومدم پذیرایی حرفشونو قطع میکردن
منم هی میرفتمو میومدم پوزخند میزدم گفتم بزار جونشون دربیاد انقد پچ پچ کنن من که میدونم دارن چی بلغور میکنن😂😂😂

عزیزم اشکال نداره این حق دارن ک خواهر برادر حرف خصوصی داشته باشن باهم من دوبار سر زده رفتم تو اتاق دیدم شوهرم و خواهرش دارن باهم حرف میزدن من رفتم شوهرم خیلی محترمانه گفت میشه بی زحمت بیرون باشی حرف خصوصی گفتم باش اول ناراحت شدم اما خوب باز حق دادم

خب چه اشکالی داره دوست نداشتن
خودت هم بخای با خواهرت حرف بزنی بعد شوهرت بیاد قطع میکنی دیگه

یاد خودم افتادم تو آشپزخونه پچ پج میکردن بعد یه نیم نگاهی به من مینداختن .😂😂😂😂😂

من ۶سال تو اینجور خانواده بودم خداروسکر دیگه دارم خلاص میشم ازدست همشون

سوال های مرتبط