با شوهر دهن لق واقعا باید چیکار کرد....رفتیم جشن ...اونجا صندلی نبود....منم اون گوشه مشستم رو زمین....دیگه کمرم درد گرفت بعد از یه ربع...ب همسرم‌گفتم کم کم پاشو بریم....همشم اونجا اسرار میگردن برقص....آخرش گفتم والا اسیب ورزشی دیدم توی باشگاه نمیتونم....دیگه هی بازم اسرار...مردای غریبه تایسادن اصلن روم نمیشد....😐😐😐یه آقای غیربه هم با تبلت داشت فیلم میگرفت...هیجی اخرش همسرم ب دختر خالش گفت خانومم بارداره باید بریم زود....فک کنم دیگه همه فهمیدن🫥🫥🫥از رفتنم واقعا پشیمونم....خیلی استرس گرفتم....دیگه اگه این بچه هم چیزیش شه آبروم‌میره....😔خدا کنه سالم دنیا بیاد حالا ک همه فهمیدن....اگر میدونستم حدقال چند تا صندلی هم اجاره نکردن و انقد جشنشون داغون هست نمیرفتما....مگه میشه عاخه یه عالمه ادم رو روی زمین ب زور توی خونه جا بدی😑😑😑۵۰۰ تومن همسرم کادو داد....هر چی نقد هم داشت شاباش داد....🫥🫥🫥خودمم هم لگنم درد گرفته الان هم کمرم....داریم میریم خونه....خدا روشکر راحت شدم از این مراسم ...تا آخر بارداری دیگه هیچ جشنی توی خونه نمیرم ....مگر اینکه بگن توی تالاره اونم اگر مطمئن باشم ک پله نداره😐😐😐😐

۱۳ پاسخ

وا بچه خدای نکردع چیزیش بشع خب چه ربطی ب تو دارع که میگی ابروم جلو مردم میره گور بابای مردم بچه دست خداست انشاءالله که سلامتی باشه

اشکال نداره عزیزم منم شوهرم به همه گفت فورا
دیگه منم زیاد خودمو اذیت نمیکنم همه‌چی دست خداس
خودش داده انشالله خودشم مواظبشه

عزیزم این فکرا چیه میکنی اخه
😐😐
هرچی خدا بخواد خدا بچت و سلامت نگهداره
مگه خدای نکرده وقتی سقط کردی تو مقصر بودی
مگه کسی دوست داره بچش چیزیش بشه
اصلا به اون چیزا فکر نکن دیگه

خدابزرگه ایشالا صحیح وسالم ب دنیا میاد بچت

عزیزم ناراحت نباش منم دقیقا مث توام انرژی مثبت بفرس

اون بنده خدا هم شرایط دیده ناچار شده بگه ، من کلا هیچ مهمونی ای تا زایمانم نمیرم، چون اذیت میشم ، بقیه هم اگه میخوان ناراحت بشن ، بشن مشکلی نداره

چقد الکی حساسی مگ فقط شما باردار میشی چ خبره این همه وسواس

ماهم قرار شد نگيم ولي همين ك جواب ازمايش بتا مثبت شد، همسرم ب همه گف. ديگع گذاشتم پاي شوق و ذوق بابا شدنش، منم ديگه بعدش ب مامانم و خواهرم اينا گفتم. درسته از خط قرمزت رد شد و اذيت شدي، ولي بنظرم زياد سختش نكن ، هميشه اونجور ك ما ميخايم پيش نميره عزيزم♥️ ان شاالله ني نيت رو ب سلامتي بغل بگيري

نه دیگه همه بچه ها ک سقط نمیشن. ایراد نداره گفته

عزیزم استرس نگیر حالا‌. استراحت کن خوب میشی. عیبی نداره حساس نباش متوجه شن بیشتر حواسشون بهت هست. کلی آدم بچه اولشون سقط میشه بعدی سالمه

من انقد تهوع دارم و اذیتم و بالا میارم یکماهه خونه مامانمم نمیتونم تا داخل حیاط برم

چقدر سخت گذشته بهت 😖 اشکال نداره گلم بسپار ب خدا نترس
اقایون کلا مدلشونه شوهر منم زنگ زد ب همه گف من ۳ هفتم بود حتی صابکارش حالا خوبه ی بچه کوچیک داریم خاله اش میگ چنان با ذوق زنگ زده میگ یکی ندونه انگار اجاقش کور بوده😆💔

حس میکنم خیلی رو شوهرت حساس شدی

سوال های مرتبط

مامان فندق کوچلوم😍🐣 مامان فندق کوچلوم😍🐣 هفته هفدهم بارداری
خدایا تو رو به وقت اذان هر مادری منتظر بچست تو دلشون رو شاد کن چون هیچ دکتر و دارویی بالا تر از تو نیست فقط تو باید بخوایی
الان از شوق بارداری یه خانمی دارم گریه میکنم
چون خوب درکش میکنم انتظار کشیدن چقدر سخته ،وقتی از مطب میومدم بیرون با همسرم تا خونه گریه میکردیم ،حرفه مردم اللخصوص نزدیکان داشت روانیمون میکرد،درو دیوار خونه منو می‌خوردن ،تنها بودم دلم می‌گرفت خونه مادرشوهرم نزدیکمون بود هر وقت میخواستم یه ساعت برم دلم باز شه باید نیم ساعت زنگ میزدم تا آخرش با هزار بدبختی بگم می‌خوام بیام اونجا اونم هزار بهونه در می‌آورد و نمیشد بری ،اخریا دیگه ن شوهرم تحمل منو داشت ن من تحمل اونو از هم خسته بودیم ،وقتی عکس رنگی گرفتم اون همه درد پیچید تو تنم گفتم خدا بسه دیگه بسه امیدم فقط به توئه خسته شدم
دو روز قبل مثبت شدن تستم از شدت تنهایی جوری تو خونه گریه میکردم که خودم دلم به حال خودم سوخت وقتی از روی ناامید تست زدم و مثبت شد گریه میکردم یهو وسطش می‌خندیدم حالم دست خودم نبود
و حس شیرین وجودش تو دلم همه ناراحتی هامو برد خدایا تو رو به اشکای الآنم که دست خودم نیست و روزی هزار بار میگم شکرت تو یه نگاهی به چشم انتظارا بنداز امین