۱۶ پاسخ

دخترمن اصلا بازی نکرد شکست الان با چوبش میزنه مارو😂

ای خدا😂😂😂😂

دختر منم داره ...اولش بلد نیسن بعد یاد میگیرن

تصویر

😂😂😂

بچم کلا با اسباب بازی میونه خوبی نداره براش لاکپشت آبی گرفتم که موقع حمام تو وانش بندازم خوشش بیاد اصلا نگاشم نمیکنه خیلی بامزه اس باید بچرخونیم وقتی میندازیم تو آب حرکت میکنه دستاشو تکون میده شنا میکنه کلا سمت اسباب بازیهاش نمیره

من ابنو خریدم به دو دقیقه نکشید شکستش

این نوع حرکتش قشرق به پا کردن تو دو سالگی زیاد میشه بچه ها تو این سن نمیتونن احساساتشونو کنترل کن وقتی چیزی مطابق میلشون نباشه قشرق به پا میکنن اول خودتو آروم کن سعی کن حواسوشو پرت کنی با یه اسباب بازی ساده بعد که آروم شد بگو میدونستم عصبی شدی چون نمیتونستی اون رو برداری
همین الان داشتم این مطلبو میخوندم🥲

پسرمنم عین همینوبراش خریدم رفته بودیم مشهدولی اصلابلدنبودچجوربازی کنه باهاش بعدبرگشتنی دست شوهرم بودشکست😂😂

خدا ب دادت برسه بزرگ بشه بلا میشه🤭❤

پسرمن۴تاازایناخراب کرده چوبش میگیره دستش مارومیزنه.

آخی دارن بزرگ میشن دیگه پسرمن برای پسرعمش رو از طبقه پایین آورد خونمون همون لحظه شکستش

آخیییی عزیزم منم خیلی دوست دارم برا آوا بگیرم

سوفیا نگم اسباب بازی میبینه دراز میکشه وسط مغازه تا نخری ول نمیکنه شوهرم اینور عادتش داده من اصلا چیزی براش نمیگیرم بعد شوهر من انقدر اعصابش ماشالا قویه سوفیا هر چی گریه کنه ناز نوازشش میده من ندیدم عصبی بشه ولی من داد میزنمم 😵🥴🫢🫠

الهی بگردم

من خریدم دوماه پیش همه رو شکستن خخخ

بچه اس اسمش رو خودشه

سوال های مرتبط

مامان هانا مامان هانا ۱ سالگی
مامان آنیسا مامان آنیسا ۱ سالگی
❣️تجربه واکسن ۱۸ ماهگی❣️
خب ما شنبه رفتیم برای واکسن
ساعت ۱۱ واکسن زد بچم ۲۰ دیقه داشت گریه میکرد..
خلاصه اومدیم خونه بهش شربت پاراکید دادم همچی خوب بود میدویید بازی میکرد تا ساعت ۳ ظهر ک خابید و ۴ بیدار شد نمیتونست راه بره
رو پا ک وایمیساد گریه میکرد میومد بغلم
داداشم اومد پیشش چشمش ک ب داییش افتاد یکم وضعیت پاش بهتر شد راه میرف بازی میکرد یهو میزد زیر گریه
تبش از ساعت ۴...۴ونیم شروع شد
همینجوری میرف بالا و کنترل نمیشد
۳۸.۵ ۳۹.۵براش شیاف گذاشتم دیگه ساعت ۱۰ونیم ۱۱ شب اما اونم جواب نداد
خوابش برد و همچنان تبش بالا بود
ی رب خابید بیدار شد اصلا حال نداش هی بیدار میشد میخابید بچم
بیدار شد تو لگن اب ریختم با گلاب نشست بغل باباش پاهاشو گذاشتم تو تشت ب باباش شروع کرد ب اب بازی کردن بازم بیحال بود
نیم ساعت همینجوری گذشت تا بلاخره از ۳۹.۵ تازه اومد رو ۳۸.۴
دیگه ساعت ۱ونیم بود ک خابید منم هی تبشو چک میکردم رو همون ۳۸.۳ ۴ پایین نمیومد
لباس هم رکابی و شلوارک تنش کرده بودم هوای خونه هم متعادل بود روش پتو هم ننداختم اما از بدنش حرارت میزد بیرون
ساعت ۳ تایم شربتش بود دادم بهش و کم کم تبش اومد پایین تا دیروز ک کلا تبش قط شد اما لنگ میزد از چشماش مشخص بود بیحاله
این دو روز هم اینجوری گذشت تا بلاخره امروز دیگ تموم شد خداروشکر
مامان دیار طلایی مامان دیار طلایی ۱ سالگی