۱۲ پاسخ

عزیزممم اینطور مواقع احساست رو به شوهرت یگو

درکت میکنم واقعا سخته. منم هفته پیشبرا یلدا خواهرم و بچه هاش سه شب پیشم بودن.بعد از ۴ ماه میخواستیم شب تو یه خونه بخوابیم. بعد که رفتن تمام اونروز حس خفگی و افسردگی داشتم.ولی خب با بچم خودمو مشغول کردم

وای میفهمم

عزیزم واقعا سخته درکت میکنم
خونوادت کجا زندگی میکنن؟
منم اهواز هیچ کیو ندارم ولی هرهفته میرم دزفول پیش خونوادم🥺

خیلی سخته ،من تهرانم مامان و بابام شمال هروقت میان و میرن من بعدش افسردگی میگیرم

منم همینطورم سرمایه اگه خونه وماشبن واینا دارین بنظرم یه کاردیگه توشهر خودتون بزنین

وااااای درکت میکنم
منم غریبم وموقع برگشت از خونه پدری یا وقتی اونا میان ومیخوان برگردن دنیا انقدر برام کوچیک میشه که میخوام خفه بشم.

خدای ما هم بزرگه و مهربون

انشاالله کمک میکنه میریم جایی که دوست داریم

عزززززیززززز دلم میگذره این روزا، نارحتی نکن دوست خوبم پاشو پاشو صورتت رو با آب سرد بشور حالت جا بیاد دختر گل🌹🤎😘

دقیقا من درکت میکنم‌.من پارسال مامانم اومد خونمون موقع که رفت بعد ناهار بود خدا شاهده تا سه روز دلم نمیومد ظرف غذاش بشورم یا کپی که داخلش چای خورده بود.روز اول از بس گریه کردم مردم روز دوم سوم خوب شدم دیگه انشالله مامانا 120سال زنده باشن

وای دوری از خانواده خیلی سخته خیلیییییییییییییی
اما چرا به همسرت نمیگی؟اون هر هفته جمعه میتونه بره بیرون اما تو امروز نیاز داشتی بهش بعدم کسی که شاغله بیرونه از صبح تا شب حتی اگه بگی داره کار میکنه اما جهارتا آدم میبینه چهار تا جای مختلف میره وقتی تعطیله باید تایمش برای خانواده باشه خالا دو سه ماهی یه بار با دوستاش بره
پس زندگی مشترک یعنی چی؟اونم تازه تو غربت و دور از خانواده و با بچه کوچیک

عزیززززم

چقد فاصله دارید

سوال های مرتبط

مامان نیکان مامان نیکان ۲ سالگی
سلاملکم،،

امروز چطورید مامانای گل ؟؟

من تصمیم داشتم از امروز نیکان رو صبح زودتر بیدار کنم که خوابش منظم شه ،،
خلاصه خودم ۸ بیدار شدم که کارامو بکنم و تا نه نه و‌نیم نیکانو بیدار کنم ،
دختر هر چی صدااااش زدم بیدار نشد که نشد.
حالا حالت عادی با صدای پا بیدار میشد ها. امروز نه. ینی هی گفت خوابم میاد. توهم بگیر بخواب 😂😂😂 خلاصه منم دیگه شل کردم. اومدم کار بارامو کردم. و آقا نیکان دیر تر از همیشه بلند شد و خب امروز عصر نباید بخوابه. فقط خودم پاره ی پارم و شاید زیاد حال نداشته باشم باهاش وقت بگذرونم🥲😩

در کل اصلی ترین معضلی که من از اول با نیکان داشتم خوابش بود که هیج وقت نظم و روتین نگرفت. خیلی برام مسائل تربیتی مهم بود. خیلی دوره دیدم مطالعه کردم ولی خب بی فایده است.

و خب قطعا هر کسی چالشای مختلف با بچش داره،،یکی سر غذا و دارو خوردن، یکی حرف زدن و راه رفتن.

فقط امیدوارم خدا تن سالم بهشون بده که از همه چیز مهم تره.
گاهی که خیلی حرص میخورم سر خوابش میگم تموم میشه این دوران هم.
درسته واقعا مدل خوابش ،گاهی تایم خواباش واقعا اذیتم میکنه. خستم میکنه. حتی دیوانم میکنه ،خیلی باعث شده با شوهرم کمتر باشم ولی چاره ای نیست. نمیتونم که خودمو بکشم.
تلاشمو میکنم باز برا بهتر شدن. ولی اگه نشه،،،،

خلاصه خواستم بگم شمام زیاد خودتونو برا این چالشا اذیت نکنید.
هممون گرفتار حداقل یک یا چندین چالشیم ❤️



مرسی که خوندید.
روز خوبی داشته باشید عزیزای دلم❤️🫶🏻