بچه هاااا سلامممم بیاید ی اکتشافیییی انجاممم دادم گل و بلبل... یادتونه واس دندونای دخترم ناراحت بودم؟ خو هنوزم هستم ولی اونقدددد نیستم چونن دیشب ک مراسم مادربزرگم بودم بعد یکی از اشناهای بابام اینا اومده بود دختراولش ۶سالش بود و دومی ۱۶ ماهه بود بعد ازم سوال میپرسید همش (همون فضولی خودمون) یهو من یاد دندونای الای افتادم باز ماتم شدم ک گفته چته گفتم تو قطره اهن چی میدی گفت مال بهداشتو گفتم وااا حیفه دندونای دخترته من حالا نمیدم دندوناش سیاهه گفت من با اب قاطی میکنم میدم حتی لکه هم نشده خلاصه تو شانسش مونده بودم...گفتم حتما بس از شیر شبههه و دختر من تو دوران مریضی خورده دو سه بار اونجوری سیاهه گفت ولی بچه من توکلللل ۲۴ساعت فقط شبا شیر میخوره اونم ۵بار اینا شیر مادر روز دو وعده شیر خشک.. و بااازم خلاصه گفت دندونای دختر بزرگم سیاهه سیاه بود مث تو لکه نداشت کامل سیاه بزرگتر ک کمتر شد رنگش بعد هم ک مسواک زد با ابلیموه هرشب کامل رفت میگفت ماهی دوبارم ترکیب جوش سیرین و ابلیموه رو میزد ولی چون جوش خطر داره و بچه نمیتونه قشنگ تف کنه ترجیح داده کلا همون ابلیمو استفاده کنن و در عین نا باوری دندوناشش سفید شده بودن😑😑😑

۵ پاسخ

ولی اب لیمو مینای دندان از بین میبره

سلام عزیرم من مسدود شده بودم با اکانت جدیداومدم میشه درخواست بدید شما جز دوستام بودین

چ جالب!!!

فقط میتونم بگم شانس

چ خوب ممنون که ب اشتراک گذاشتی♥️

سوال های مرتبط

مامان 🌛ماهلین خانم مامان 🌛ماهلین خانم ۱۵ ماهگی
یه سوال ذهنم رو درگیر کرده من زایمان کرده بودم یه خانومی هم بود سزارین کرده بود نمی‌توانست بشینه شیر هم نداشت من طبیعی بودم زایمانم افتضاح بود ولی باز سرپا تر بودم شیر هم فرواون داشتم
خلاصه بچه اش خیلی گریه کرد مامانم اومد گفت بهش شیر بده
من قبول نکردم ☹️ بخاطر اینکه شیر برا دخترم نمونه نهااا بخاطر اینکه دور از جون شاید من مریضی داشته باشم انتقال بدم
بعد بچه ک دنیا میاد کلی میکروب تو دهنش هست مخصوصا زایمان طبیعی کلی آب آمونیاک خورده دو تا بچه ها هم امکان مریض شدن داشتن
خلاصه گفتم نه ولی با شیر دوش میدوشم از دکتر بپرس بعد بده
منم شیرم اون موقع آغوز بود دوشیدم زرد بود داد ب خانومه اونم نمیدونم نداد یا نخورد بچه نفهمیدم
ولی بنظرتون اشتباه کردم ندادم ؟
ابجیم هم زایمان کرده بود یه خانومی پیشش دو قلو داشت ابجیم هم شیرش زیاد بود سه شب بیمارستان رو ابجیم هی دوشید داد بچها خوردن
آخر ک ما مرخص می‌خواستیم بشیم اونا باز موندن
بابای دوقلو ها خیلی مذهبی بود اومد به شوهر خواهرم گفت حلال کنید خانومتون شیر داد به بچهام
شوهر خواهرم گفت اشکالی ندارع نوش جونت 🤣😁
من یکی زدم با دستش فهمید چی گفته 🤣😁😁
گفت نوش جون بچهاتون حلاله 🤭😁