تجربه زایمانم من دوروز پیش رفتم بیمارستان بهم گفتن فردا بیا ساعت ۸ اینجا باشی من هم ساعت ۷:۴۵ رفتم بیمارستان گفتم امروز جمعه است وایسا ببینیم دکتور کیه چی میکه به به دکتر روز جمعه زنگ زدن گفت من توراه الان میام دکتور که امد من دید گفت بستری کنیم من بدون درد رفتم هیچ دردی نداشتم فقد یه سانت باز بودم اون هم مال زایمان قبلیم بود بعد که بستری شودم ساعت ۱۰ سرورم فشار وصل کردن من هیچ دردی نداشتم ۲ سانت شدم هیچی تا ۳ سانت بعد دکتور امد گفت بائو کیسه آبش پاری کنیم گه دردش شروع بشه ولی خدایش دکترش بعد کم کم دردام شروع شد درد هر ۲۰ دقیقه یکبار میاد میره ن زیاد یه پرستار امد بهم گفت نخواب بیا وایسا دستات بزار روتخت من هم این کار کردم بعد یکم دردم زیاد شد یه آمپول بهم دادن که کاهش درد زد دکتور کفت تا ساعت ۱۲ زایمان میکنی من هم فقد ۴ سانت بودم یه دفعه حس مدفوع بهم دست داد بهشون گفتم دارم مدفوع میکنم آمدن زود من بردن اتاق زایمان زور با جدبار زور ۳ ۴ بار زایمان کردم خدار و شکر زایمان کردم

۵ پاسخ

زایمان اولت راحت تر بود یا این زایمانت؟

چقد غلط غروط نوشتی😂 دکتر

به سلامتی
قدم نو‌رسیدتون مبارک

مبارکه گلم
چیکار کردی زایمانت راحت بود ؟؟
انشالله همه مامانا مثل شما زایمان کنن

به سلامتی قدم نو رسیده خیلی خیلی مبارک

سوال های مرتبط

مامان علی مامان علی ۳ ماهگی
خانوما از زایمان طبیعی واسه شما بگم من از دوروز قبل از زایمانم دردام شروع شده بود درحالیکه دکترم میگفت تو حالا حالا موقع زایمانت نیست دردام مثل پریود بودن بود یعنی یکم درد میگرفت تا اینکه بعداز ۳ روز به ۵ دقیقه ۵ دقیقه یکبار درد میگرفت رفتم بیمارستان گفت ۱ سانت باز شدی و گفت باید بستری بشی منم به گفته ی کلاسهای زایمان طبیعی که میگفتن زود بستری نشین و تا درداتون تند نشده نمیخواد بستری بشین ساعت ۱۲ شب اومدم خونه و خوابیدم تو خواب یه لحظه درحد ۵ ثانیه یه دردشدید گرفتم و کیسه ابم پاره شد ساعت ۳ نصف شب بود سریع رفتم بیمارستان و سرم فشار بهم زدن خییلی درد کشیدم تا اینکه ۲ سانت شدم و از شدت درد میگفتم اپیدورال میخوام گفتن مال بالای ۴ سانت هستش اما داشتم قشنگ میمردم تا اینکه ۳ سانت شدم از بس حالم بد شد اومدن وصل کردم به من ۱۰ تا سرم فشار زدن و قشنگ مرگ را پیش چشمم دیدم و اخر باز نشدم همون ۳ سانت بودم درحالیکه قبلش دکترم میگفت تو لگنت عالیه واسه طبیعی ولی بیستر از ۳ سانت باز نشدم و تا فردای روز بعد ۱۲ ظهر درد میکشیدم اخرش رو خون افتادم و بردن منا برای سزارین
مامان فندوق مامان فندوق ۷ ماهگی
دیروز ۱۴۰۳/۳/۲ ساعت ۵ صبح از خواب پریدم دل درد کمردرد داشتم اما منظم نبود تا ساعت ۹ بود که دیدم دردم ۵ دقیقه منظم شدم و رفتم سرویس با ادرارم خون اومد نشونی رو دیدم دیگه اماده شدم ساعت ۱۰ شد تا رسیدم بیمارستان ۱۱ بود معاینه شدم ۲ سانت بودم رفتم تا ساعت ۱ پیاده روی دوباره رفتم معاینه گفت نزدیک س سانت رفتم پیاده روی دوباره تا ساعت ۳ نیم شدم ۴ سانت دیگه بستری کردن دردام خیلی شدید هر ۳ دقیقه میگرفت ول میکرد با معاینه اخری کیسه ابم سوراخ شد وقتی رفتم داخل دوباره معاینه شدم ۵ سانت شده بودم دیگ کیسه اب ترکید بردن اتاق زایمان منو دردام خیلی شدید بود بهم گفتن برات اکسیژن وصل میکنیم ۲۰۰ تومن هزینه جدا میگیریم و دردت کم میشه منم قبول کردم اکسیژن اوردن بجای ک دردام کمتر بشه بیشتر شد سه بار مدفوع کردم از زور زیاد دیگه جیغ دادم شروع شد از ساعت ۶ زور میزدم دیگ ۱۰ سانت شده بودم زور زدم ماما گفت دارم سرش با موهاش میبینم زور زیاد میزدم خیلی خیلی درد هم داشتم اصلا تخت مناسبی برای زایمان نبود بنظرم برام خودم دستام
مامان رقیه وکیان مامان رقیه وکیان ۵ ماهگی
سلام خانما من دیشب تو ۳۶هفته ۶ روز زایمان کردم از پریشب درد پریودی داشتم میگرفت باز ول میگرد تا دیروز ساعت ۱۲ رفتم زایشگاه گفت ۴ سانتی برو پیاده روی بعد بیا از ساعت ۲تا ۵ پیاده روی کردم رفتم میگه شدی ۳ سانت برو خونت دردات زیاد شد یا کیسه ابت ترکید بعد بیا ۵امدم‌خونه از ۷ شروع کردم تا ۱۰ شب پیاده روی ساعت گرفتم دردام ۳ دقیقه یبار بود ۱۰ رفتم میگه هنو ۴ سانتی دیگه انقدر گریه کردم خدایا بااین همه درد چرا باز نمیشه دیگه یه امپول زدن نمیدونم چی بود گفتم امپول فشتر گفت ن مال اینکه دهانه رحمت باز شه زدن گفتن برو یه ساعت دیگه بیا دیگه تو حیاط پیاده روی گردم یازده رفتم گفت شدی ۵ دیگه بستری کردن امپول فشار زدن تا نزدیک ۱ که دیگه گفت زور بزن توان نداشتم ولی مجبور بودم مهکم زور زدم تا بچه امد ساعت ۱ شب زایمان کردم بچه سومم به اندازه ای که این اذیتم کرددوتا دیگه نکردن باوزن ۲۷۰۰ بدنیاامد پسرم ۳۵۵۰ بود انقدر درد نکشیم اینک۶ میگن بچه درشت دردش بیشتر یا اینکه بچه دوم سوم راحت تر الکی منکه واسه این یکی مردم زنده شدم
مامان جوجو مامان جوجو ۵ ماهگی
پارت ۲ زایمان طبیعی 🥲
همون ماما ساعت ۹ اومد آمپول فشارمو زد تا ۹ و ربع دردام کم کم خیلی خفیف شروع شد اولاش دردام هر ۱۰ دقیقه یکبار بود بعدش ساعت ۱۰ معاینه شدم یک سانت و نیم بودم و دردم هر ۵ دقیقه یکبار شد تا ساعت ۱۱ ۲ سانت شدم و دردام هر ۲ دقیقه یا ۳ دقیقه بود دیگه تا ساعت ۱۲ دردام اصلا مکثی نداشتن و اومدن معاینه کردن گفتن ۲ سانت تحت فشاره آمپول فشار خاموش کردن و گفتن دیگ از الان به بعد فقط دردای خودته ساعت یه ربع به ۲ بود ک بازم معاینه شدم البته درد شدید داشتم و ۳ سانت بودم دیگه دردام هی بیشتر می‌شد ساعت ۲ و ۴۰ دقیقه بود صداشون زدم گفتم من درخواست ماما همراه میخام دیگه تحمل این همه درد ندارم و بازم معاینه شدم ۵ سانت باز بودم ک گفتن هزینه الکی نده تا یه ساعت دیگه زایمان میکنی نصف راه اومدی و کیسه آبم رو ترکیدن واسم ولی بعد از هر معاینه من خونریزی داشتم
ساعت ۴ و نیم من احساس مدفوع داشتم میخواستم برم دستشویی ولی گفتن رو تخت کار خودتو بکن لگن درد شدید داشتم وقتی دردم میگربت تمام بدنم به لرزش میوفتاد بعد ساعت ۴ و ۴۵ دقیقه شب واسم گاز بی حسی آوردن ک بتونم درد تحمل کنم و معاینه شدم ۹ سانت بودم تو همین لحظه فهمیدن صدا قلب بچه ام اف کرده زود اکسیژن بهم وصل کردن و گفتن نفس عمیق بکش تا اینکه صدا قلب بچه ام درست شد
ادامه پارت بعدی🚶‍♀️🚶‍♀️🚶‍♀️
مامان دلارا❤️🌱 مامان دلارا❤️🌱 ۳ ماهگی
مامان 𝑨𝒍𝒊𝒔𝒂𝒎🩵 مامان 𝑨𝒍𝒊𝒔𝒂𝒎🩵 ۷ ماهگی
خوب تاالان یکم وقت دارم سریع تعریف کنم از زایمانم😵‍💫🤌🏻
من زایمانم طبیعی بود و اصلا درد هیچی نداشتم طبق معمول ۱ سانت بودم . دردای ریز داشتم کلا فقط ن زایمان...
دیگه بهداشت زنگ زد گفت وقت مراقبت داری فلان بیا منم رفتم گفت صدا قلب مشکوک برو نوار بده من دیگه سر ظهر بود نهار خونه مامانم دعوت بودم رفتم حسابی خوردماااا🤭😬
بعد دیگه ساعتای ۵ بود گفتم بریم بیمارستان به همسرم . رفتیم بیخیال گفتم الان نوار قلب میگیره میگه برو رفتم دادم گفت اصلا خوب نیست باید بستری شی 😐من ترس من خنده من استرس رفتم ب شوهرم گفتم گفت میخان نگهت دارن اذیتت کنن بیخیال تو درد نداری که گفتم نمیشه رفتیم بستری کاراشو کردیم یه پک زایمان خریدم داخل بیمارستان بود زنگ زدم گفتم به مامانم بیا اومد منو حتی معاینه نکردن فقط گفتین سریع
دیگه خداحافظی کردم با همسر و مادرم😂🥲
رفتم تو یاابرفض😂🤌🏻ینی یا ابرفضااااا از الان میگم طاقت در دو ندارید طبیعی نرید .
رفتم بدون درد بستری شدم معاینه کردن گفتن قدش خوبه دهانه رحم ۲ و نیمه 😐 و ماما همراهم اونجا بود بهم توپ داد تا ورزش کنم من از ساعت ۷ رفتم داخل بدون درد با امپول فشار تا ساعت ۱۰ من فقط توپ زدم بعد اون کم کم شروع شد دیگه ساعتا ۱۱ تا ۲ و ۴۰ دقیقه دردی کشیدم که قائل توصیف نیست متاسفانه دهانه رحمم پیشرفت نمی‌کرد و ساعت ۱۲ تازه شد ۴ سانت نگو دو دور بند ناف پیچیده سر بچه پایین نمیاد بخاطر همونه یهو از ۲ تا ۲ و ۴۰ دقیقه شدم ۱۰ سانت زایمان کردم ینی زور زدما میگفتم من ببرید سزارین 😂🥲
بقیش تاپینگ بعد 🤌🏻