بلاخره منم این جوجه رو از شیر گرفتم واقعا واسم یک غول شده بود خصوصا که مسیحا برای خوابیدن باید حتما سینم میخورد و شب چندبار بیدار می‌شد و شیر میخواست و نمی‌دادم نمی‌خوابید و جیغ میزد
چند روز فقط یک بار قبل خواب ظهر یک بار بعد بیدار شدن و یک بار قبل خواب شب شیر میدادم بع علاوه در طول شب هر چند بار بیدار می‌شد سینه میدادم بهش
سه چهار روز فقط وعده های قبل خوب و طول شب رو دادم فقط تا پریشب که در طول شب بیدار شد اصلا شیر ندارم حدود چهل دقیقه فقط جیغ زد و منو زد ولی آخرش خسته شد و خوابید بیدار شد به شدت گرسنه بود و حسابی صبحانه خورد ناهار و میان وعده و شام هم حسابی خورد و چون سینه ندادم اصلا ظهر نخوابید
شب یکم بازی کرد و هی اومد سمتم منم سینه رو نشونش دادم بدش اومد نخورد (با چسب نواری از این شرشره ها ک ریشه ریشه چسبوندم و نوک سینم رژ قرمز زدم گفتم زخم شده )خلاصه دید از شیر خبری نیست یکم با گوشیم بازی کرد و ساعت یک شب بود خودش سرشو گذاشت رو بالشت و خوابید تا ساعت ۹ صبح ی کله خوبید و بیدار شد و حسابی صبحانه خورد
من از حمام اومدم دید سینم سالمه گفت می می گفتم مامان خراب شده اشغال شده قیافش کج کرد و رفت چوب شور خورد 🤣امیدوارم دیگه شب ها همینقدر راحت بخوابه و اذیت نکنه
چند روش با متد جدید و روانشناسی و همه چی امتحان کردم فایده نداشت تا همین که از سینم بدش اومد با چسبوندن چیزی اینم چالش منو پسری خوشحالم این کارو کردم باعث شد غذا بخوره ولی دلم واسه شیر خوردنش و چسبیدنش به تنم ی ذره شده گریم میگیره همش کاش آخرین باری که شیر خورد بیشتر نگاهش میکردم و بوسش میکردم 😭😭😭😭

۵ پاسخ

مبارکه نگین جان عالی شد از شبر گرفتی کاشکی منم بتونم از کارن بگیرم سینه راحته شیشه خیلی سخته بخدا موندم من صبح باید رود بیدار شم برم اداره بخدا دلم یه خواب راحت ارزومه انقد دوست دارم یه شب تا صبح راحت بخوابم همش باید بیدار شم روانیم کرده

مبارک باشه گلم

تبریک میگم عزیزم
ب روزای خوش راحت خابیدن تا صبح خوش اومدی😍

وای منم خیلی استرسشو دارم
چند ماهگی از شیر گرفتیش!؟

چند وقتشه؟؟؟

سوال های مرتبط

مامان پوریا مامان پوریا هفته پانزدهم بارداری