من بهت حق میدم تو مادر خوبی هستی فقط روحت خستس از شرایط و اینم بدون که تو تنها نیستی که از این حسا بهت دست میده همه ما این حس رو تجربه کردیم
دقیقا منم مثل خودتم دقیقا درکت میکنم همیشه میگم من آدم مادرشدن نبودم تو این دوسال کلی موهام سفید شد سرکولیک و رفلاکس و الرژی هیج کس حتی مامانم درکم نکرد فقط هرروز به یه بهونه ای خودشو کنار کشید من موندم تک و تنها با یه بچه ای که نه خوابش خوبه نه خوراکش هرویروسیم بیاد اول میگیره یعنی جسمم روحمم به شدت آسیب دیده خیلی وقتا از شدت خستگی اشک میریزم ولی هیچ کس نیست که درکم کنه
اصلا و ابدن اجازه نمیدم کسی ب بچم خوراکی بده حتی مادرم. خواهرزادهام خیلی رعایت میکنن جلوش نخورن اما دیگه چی بشه اونها یموقع بخورن یکی دو تا میدم . همین..
اوا هم موقع شیر خوردن آنقدر با سینم گاهی بازی میکنه حس بدی پیدا میکنم منم نمیدم بعد حواسش پرت میکنم میدم میخوره. اکثرا هم بادستش موقع شیر خوردن ب صورتم دستم موهام میزنه.بازوم با انگشتاش نازک فشار میده گاهی کبود میشه اما وقتی بهش میگم نکون برعکس بیشتر عمل میکنه . منم چیزی نمیگم یا دستش گاهی نگه میدارم تا یادش بره...غذا خوردنش هم خودم باید با بازی کردن و کارتون دیدن و شهر خوندن بهش بدم..اصلا توی جمع کم پیش میاد یا بشینه غذا بخوره . گاهی آنقدر ذهنم برای اینجوری غذا خوردنش درگیره اما میگم عیب نداره بزار هرجوری هست فقط بخوره... نسبت ب حرفهایی ک بقیه میزنن هم یکم ناراحت میشم اما بعد بی اعتنا میشم اصلا توجهی ب بقیه ندارم کار خودم انجام میدم..مثلا ی نمونه دیگه اصلا و ابدا تو سر صدا نمیخوابه.. برای خوابش هم داستان داریم...تنشون سلامت باشه.. خدا قوت ب همه مادرهایی ک بچه بد قلق دارن 🥳
واقعا تا بزرگ بشن هزارجوره باید مدارا کنی..
کاملللللللللل درکت میککنم منم بعضی وقتا از شدت عصبانیت دوس دارم بکوبم زمین .ولی چ کنم صورت مظلوم بیگناهش بی دفاعش میبینم اشک توچشمام جمع میشه .انشاالله زودتر خوب بشه بچت .خداروشکر کن از خودش کمک بخاه درست میشه.فقط باید صبر داشته باشی
و اینکه وقتی چیپس اینا میده مادرت توقع نداشته باشه ک غذا بخوره من اصلا و ابدا خوراکی تو خونه نگه نمیدارم شاید دو هفته یک بار ی چیزی بگیرم
شاید هیچکس بهتر از من درکت نکنه چونکه الان نزدیک چهار سال دارم با امیر علی سرو کله میزنم با حساسیت پروتیین گاوی کل چیز دیگه بجز رفلاکس بماند که الان بیست روزه که همش یه ویروس جدید میگیره یه دادش کوچکتر داره که کلی باهم دعوا و درگیری دارن
منم جفتشون خیلی دوست دارم ولی وقتی عصبانی میشم دلم میخوام امیرعلی یا خودم بکشم راحت بشم از همه چی روزی ده بار این آرزومه
ولی دیگه چاره ای جز تحمل کردن نیست دیگه اونا بچه مون هستن
من البته برا خوابش همه دارویی امتحان کردم تنها نکسپید ۱۰ براش خوب بود هم فاموتیدین کلی دادم هم داروی بی بی سد هیچ کدوم برا خوابش فایده نداشت فقط نکسپید چون خودم دیدم تمام علایمش مربط به رفلاکسش
منم همین شرایط رو دارم بااین تفاوت که یه پسر پنج ساله دارم که نیاز به بازی داره وخودمم شاغلم،صبح هفت ونیم میرم تا ده ویازده بعدم تا یک شب درگیر بچه هام شب تاصبحم که کلا سینه تو دهنشه درست نمیخوابه
الهی بگردم حق داری. همه ی اینا رو تحمل میکنیم آخرش هم میگن چیکار کردی مگه منظورم بابای بچه هاست.
خوبه حداقل بهشت گذاشتن زیر پامون وگرنه دق میکردم با این همه فشار😂
خدا بهت قوت بده عزیزم انشاالله که خیرش هم ببینی و جواب این همه زحمتت رو خودش وقتی خانم شد بهت بده. زنده باشن انشاالله که ماشالله خیلی اذیت میکنن.
من چی بگم که تو پاساژ مغازه دارم همیشه هم با خودمه نه فقط منو همه ی همکارارو اذیت میکنه😁
به همه هم میگه مامان خانم و آقا هم نداره😂😂😂
انشالله ک ب راحتی این روزای سختو بگذرونی
ولی دوره رایگان مامی دکتر ک اسم دکترش نوش آفرین بحرینی تو اینستا حتما نگاه کن تجربه هزار مامانو گذاشته ک بچه ها ب سینه وصل بودن الان بهتر شدن
من با خوندن پیج اینستا و راهنمای هاَش خواب مهراسو درست کردم
فقط ترک شیر و شیر شبو نمیتونم ب دلایلی
حتما ب پیجش ی سر بزن
تا حالا دوره آموزش خواب شرکت کردید؟
از شیر بگیرش گلم ک غذا بخوره.واسه خوابشم قطره ملاتونین بده شبی ۵قطره هم بدی اثر میکنه خوابش میگیره
کاملا و با تمام وجودم درکت میکنم
ای کاش لااقل خانواده ها مادرامون کمکمون میکردن تازه ادم میره خونه پدر مادرش ارامش بگیره بدتر اعصابش خورد میشه و برمیگرده ای کاش کسی بود که بتونه کمکمون کنه و سرکوفت نزنه بهمون
اوفففف واقعا حق داری منم ی دوره مثل تو بودم
آره فقط موقع شیر خوردن نیشگون میگیره اون به به کنار تازگی افتاده تو سرش میگه دوتاشو در بیار تا با اونیکی بازی کنم بعد نیشگون میگیره به سینه ام جیقم میره هوا😐😐😐نکنم نمیفهمه میگم نکن بدتر میکنه بیخوابی و غذا نخوردنش دیگه به کنار
من دقیقا همین وضهیت شما رو داشتم نه اینکه بخوام بزنمش چون خیلی نوزاد بود برا من این اتفاق از اول تولدش تا تقریبا ۷ ماهگیش افتاد مدام جیغ خوابای نامنظم و داغووون. خدا ی دکتری سر راه من قرار داد تشخیص رفلاکس داد بچه ای که هرجا میرفتیم شیر نمیخورد انقدر جیغ میکشید تا فقط برسیم خونه یکدفعه آرومتر شد فقط با دو ماه داروی رفلاکس. ببرش متخصص گوارش کودکان
چقد خودمون بچع اولیا همدردیم منم دیگ بعضی روزا کم میارم درکت میکنم
بخاطر بد غذاییش از شیر بگیر و بخاطر خوابش با مشورت دکتر دارو بهش بده
قلم گاو بگیرید بزارید دوازده ساعت بجوشه بعد از جوشوندن و خنکشدن بزارید توی یخچال که ببنده بعد بستهبندی کنید و توی آش و سوپ و حلیم حتی استانبولی ازش استفاده کنید
بعد واسه خوراکی هم گندمک بهش بدید چون اشتهاآوره
بعد واسه کمخوابی یه لثههاشو نگاه کنید ببینید بالا نیومده اگه بالا اومده بود یکم دستتونو با آبلیمو خیس کنید و بکشید روی لثههاش بعد دوباره به استامینوفن بزنید دوباره بکشید روی لثههاش انشاءالله آروم میشه
الهی عزیزم 🥲🥲
درک میکنم چه شرایط سختی رو پشت سر میذاری🥲
نمیتونی با یه تراپیست صحبت کنی؟ بعضی وقتا بچه ها به علت هایی غیر از بیماری جسمی اینقدر بیقرار میشن
شاید بتونی یکم آرومش کنی
سارا رحمانی تو اینستا تراپیست خوبیه سروکارشم با بچه هاست
درکت میکنم ب خدا این بچه ها آدمو پیر میکنن با روحو روانت بازی میکنن
واقعا سخته منم دقیقا مثل شموم ودرکت میکنم
از شیر بگیرش منم دارم میگیرمش چون مدام این چن روزه آویزون بود غذا نمیخورد
کاملا کاملاااا کاملا حق داری درکت میگنم
پسرم منم اکثر روزا اینجوری میکنه
خیلی خستم منم خیلی
شما قطره ملاتونین امتحان کردین؟
عزیزم عزیزممممم پاک کن الان یسریا میان روانت و بیشتر بهم میریزن
ولی من از ته دلم درکت میکنم اینکه تو صدها کلیپ دیدم بچه گریه میکنه و ی چیز نادرست میخاد اهنیت ندید ب گرسش تااروم شه ولی دختر من شده یساعت کامل گریه کرده تاخابش برده و از خاب بیدار شده یادش نرفته و باز گریه کرده تا زدمش و اروم شه
بچه هاط الان واقن اعجوبه ان واقن گودزیلان خیلی اذیت میکنن دختر من مریضه پروفن میخوره شربت های خاب اب ور میخوره ولی نمیخابه خیلی باحاله.
موندم بخدا
واااای چقد منییییییی
روانی شدم دلانا با غذا نخوردنش داره منو میکشه دلم میخاد یه بلا سر دوتامون بیاریم
اینقد عصبیم کرده که الکی الکی با شوهرم بحث میکنم
دیشب یجوری تو رو شوهرم وایستادم ک خودم خجالت کشیدم بهش گفتم چرا اینقد سرکاری
میگه خب بخاطر شما و درستم میگ ولی من احمق دنبال بهونم
دلانا تموم جونمه ولی واقعا یه روزهایی میگم کاش بچه دار نمیشدم
درکت میکنمم کامل
قطره ملاتونین تاب حال بهش دادی
وای همین حالتارومنم دارم وداشتم هی بخودم تلقین میکنم قوی ترشم کاش صبرمونوخدازیادکنه
همدردیم😭به خدا گاهی خجالت میکشم بگم میترسم خدا قهرش بگیره ولی گاهی واقعا میگم کاش هیچوقت بچه نمیاوردم نمیدونم من طاقت ندارم یا بچهای مردم بی چالشن
کاملا میفهممت من یه مادر نابودم که همین الان وقت کردم گوشی دستم بگیرم یعنی از صبح تا حالا نه به گوشی دست زدم نه تونستم حتی راحت برم سرویس بخدا جرات ندارم دست به گوشیم بزنم سریع میاد میگه بازی آهنگ نی نای همه رو باهم میگه من منظورشو نمیفهمم بعد میزنه زیر گریه هیچ جوره ام آروم نمیشه خوابشم که دیگه نگم برات همین دو دقیقه قبل با هزارتا بدبختی خوابوندمش تو روزم یه ساعت بیشتر نمیخوابه که بگم از اونه تازه رفت باباشم بیدار کرد بنده خدا ۵ میره سرکار تا ۳ بیداره غذاام که اصلا نمیخوره امروز با هزار تا ترفند بهش ۳،۴ تا قاشق دادیم انقدر خوشحال شدم یهو دیدم همشو تو دهنش نگه داشته همرو داد بیرون خیلی خودمو نگه داشتم چیزی بهش نگم چون غذاام نمیخوره تا صبح سینم دهنشه ...بخدا از هرچی بچه فراری ام منو و شوهرم عاشق بچه بودیم میگفتیم یدونه کمه ولی الان اسم بچه میاد سر درد میگیریم خدا به دادمون برسه واقعا
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.