من یادم نمیاد کی زنگ زد هر موقع کار داشت زنگ زد فکرتو درگیر نکن اونا حس میکنن تو نیاز داری استراحت کنی ووو هرکی دلیل خودشو داره سخت نگیر
منم استراحتم ولی چون شهر دورم و همسرم شغلش راه دوره از اول بارداری خونه مامانمم
نگو اینجوری هیچ مادری بچشو ول نمیکنه من ivfکردم صفر تا صد کارامو مامانم انجام میده یک ماه بود خونشون بودم دید از یکنواختی دارم افسرده میشم الان دوهفتس امدیم خونه خودم کارامو مامانم میکنه حتی حمومم میبرد اوایل انتقالم حتی قبول نمیکنه یک روز تنهام بزاره میگه نمیتونی خودتو نگه داری یه وسایلی چیزی بلند میکنی زحمتایی که من کشیدمو به باد میدی الان بچم دوماهس این بچرو مدیون مادرمم
عزیزم بهترین راه برای آرامشت و اینکه این فکرا سراغت نیاد اینه که انتظارتو از دیگران به صفر برسونید فقط از شوهرت انتظار داشته باشه . تمام
سلام.والانمیدونم.ولی بهش فکرنکنن مامان منم معلمه وقت نمیکنه روزی ده دقیقه تلفنی حرف میزنم بچه هامم خیلی نمیذارم پیشش اکثرا نوبتمم هماهنگ میکنم هروقت شوهرم خونست میرم.الان بخاطر جفت پایین پسرکوچیکمم میفرستم مهدکودک که اگرنیازبودبستری بشم صبح تا ظهر کسی باشه نگهش داره.بعدازظهرتاشب هم برن خونه مامانم اونجابمونن چون کارشوهرم شیفتی هستش.خونمم کثیفه گازم چربی پره ولی این روزها هم میگذره .شایدم حساس شدی یااینکه خودت نگفتی نیازبه کمک داری
مامان من قلبمه وجودش باشه اصلا سر نزنه ولی خیلی زنگ میزنه یه روز نحرفم خیلی نگران میشه
سلام خانما
یه گروه زدم روبیکا دورهم باشیم☺️
هرکسی خواست ب این ایدی پیام بده
@Qwerty65584
@admin_20030
فقط اگر فعالی و سرت خلوته دوست داری با کسایی مثل خودت چت کنی پیام بده و عضو جمع ما شو ... میخواییم بیای موندگار باشی🌹
یه دورهمی باحال سرگرم کننده
برای مامانا 🤱 باردارا🤰 و اقدامیا🤷♀️
بیاین دورهم از تجربیات هم دیگه استفاده کنیم❣
من مامانم ۱۴۰۰ کیلومتر ازم دوره ولی هر روز ۲ ساعت با هم حرف میزنیم ، ولی در کل کسی نمیاد پبشم خودمم اینجوری راحتترم
😂😂😂 عزیزم نمیدونم واقعا چی بگم مامان من شاغل هست و جوری که اصلا نمیتونه مرخصی هم بگیره مدیر مدرسه هست سر زایمان اولم که کلا دو روز خونشون موندم همش خواب بود میگفت خستم الآنم پسرم دو سال و نیمش شده و من دو قلو باردارم و استراحتم سرکلاژ شدم بازم من تنها هستم و کسی رو ندارم گاهی زنگ میزنم از. پشت تلفن فقط نمیاد اگه بیاد هم پنج دقیقه بعد میره خونمو کمو بیش خودم جمع میکنم و جارو برقی رو شوهرم میکشه خیلی حس بی کسی دارم واقعا سر زایمان اولم مادرم که نتونست مراقبت کنه گفت مرخصی ندارم دوروز بعد برگشتم خونه پدر شوهرم اجازه نداد گفت یه مدت بمونید خونه ما چون بچه اول تجربه ندارید و فلان من اصلا دوست نداشتم بمونم بعد یه مدت منتش رو بهم زدن و من مثل روز برام روشن بود که منت اینکار بعداً به سرم زده میشه بیزارم از منت
مهربان بانو سخت نگیر این دوران خیلی بیشتر به دلت میاد از همه تا حدی که بعضی وقتا انقدر دل نازک میشی که حدنداره
ولی به مامانتون نیازتونو بگین با مهربونی که مامان جون کنارم که هستی بهم قوت قلب میدی یا از احساس تنهایی میترسم وقتی که هستین حس بد ندارم😘
سر زدن نه نمیتونه زیاد بیاد مسیرمون دوره ولی تلفن زیاد میزنه خودشم میگ بیا خونه ی ما بمون میرم یه هفته اینا میمونم برمیگردم
منم ویار شدید دارم مادرم اصلن نمیزاره برم خونه خونه مامانم میمونم
من مامان ی روز در میان میاد پیشم کارام میکنه ومیره بازم میاد
منم همینطور میخوام برم دکتر کسیو ندارم دخترم بزارم پیشش دختر بردم مغازه باباش دستش سوخت انقدر ناراحت شدم شوهرم همش میگه مامانت نتونست یه ساعت بگیره بچرو تگه گرفته بود نمیسوخت
مامان منم یشب اومد موند رف مادر شوهرم س شب موند مادر بزرگم دو شب موند.بقیش تنهام یک ماهه
قدر مامانتو بدون شاید وقت نکنه
کاش منم مامان داشتم
منم استراحت مطلقم
منم استراحت مطلقم بابت جفت پایین
تا زنگ نزدم نیومد
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.