زندگی کردن توی یک ساختمان واقعا سخته زود روشون به آدم باز میشه و حرمت ها شکسته میشه خواهر چه میشه کرد باید صبر کرد
ببین چند وقت پیش به شوهرم گفتم علت اینکه مامانت مهربون تر شده چیه میدونی بعدش خودم جواب خودمو گرفتم دوری و دوستی تا با هم تو یه ساختمان زندگی میکردیم توقعات زیاد بود همدیگرو زیاد میدیدیم برا هم تکراری شده بودیم الان دو هفته ای یکبار میرم پیششون یه حرمت احترامی برام میذارن حد وحساب نداره از من میشنوی اگه میتونی جدا شو ازشون
ماخونمون تا خونه پدرشوعرم با ماشین ۶ ۷ دقیقه راهه ولی مادرشوهر پدرشوهرم عاالین حرف ندارن فقط یکم بین من و جاریم فرق میذارن یعنی وقتایی ک جاریم اونجا نباشه برم خیلی خوبه منم سعی میکنم وقتایی ک اونا نیستن برم
بله هرکی باهم همین مشکلات هست ماهم ۱۸سال باهم هستیم چاره نیست دیگه پیرشدم ازدستشون
حق داری
خیلی سخته واقعا
منم امشب کلی گریه کردم
خیلی سخته تو ی ساختمون بودن
😣😣😣
خیلی سخته
خدا بهت صبر بده
چه نصیحتی هیچی سخت تر ازین نیست مخصوصا اگه شوهرت پشتت نباشه
توخانواده شوهرت اینجوریه من خانواده خودم اونجور که باید نیستن هرکس یجور دیگ
اتفاق دختر منم بدون اینکه من بگم بهش به باباش میگه مادر شوهر من فرق میزاره هیچی واسه بچهای من نمبخره. واسه اون یکیا میخره میفهمن درک مبکنن. بچه ها. منم خیلی غصه میخورم باهم زندگی کردن سخته
حق داری سخته برای شما
ولی خب اونم میگه پسرمه راحته با پسرش.
ولی اینکه کمکت نمیکنه حق داری ناراحت بشی
وقتی خیلی نزدیک باشین اینقدر توقع ها زیاد میشه و کدورت پیش میاد..ما دوسه هفته ی بار میریم
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.