۶ پاسخ

اینقدر اورژانسی بود بچم صبح گذاشتم پیش،بابام
همسرم نبود
اصلا یه وضعی
فقط اشک ریختم که بچم رو نبوسیدم
الان هم زنگ زدم به همسرم بچم بغض کردم

من ۱۲ زایمانمه از الان دارم گریه میکنم و چند روزه استرس دارم بفکر اینم بچم اون شب چکار میکنه چطور میخوابه
با اینکه باباش هست و مامانم هستن ولی باز دلم فکر بچمه ...

وای منم از الان بهش فکر میکنم گریم میگیره من چند ساعت نمیبینم دلم پر میزنه براش۳سالشه

وای خیلی سخته😭 پسر من نزدیک ۳ سالشه
من تنهاش گذااشتم رفتم حتی الان فکرشو میکنم گریم میگیره🫠 بعد زایمان هم دیگه باهام مثل قبل نشد🥺

وای آره شب اول خیلیی دیر میگذره ولی یاد اون روزا که میوفتم خیلی دلم تنگ میشه

دقیقا منم استرس همینو دازم از الان و فکرم پیش دخترم که تو خونه هست

سوال های مرتبط

مامان آرتمیس💗 مامان آرتمیس💗 ۳ ماهگی
تجربه زایمان #سزارین 1

من وارد ۴۰ هفته شده بودم و کامل کامل آماده بودم برای زایمان طبیعی اما هیچ دردی سراغم نمیومد ، دهانه رحمم هم که هیچی باز نشده بود و ماما همراه گرفته بودم که یکبار معاینه تحریکی کرد و یکسانت باز شدم ، بازهم درد خاصی نداشتم دردی بود که قابل تحمل بود خیلی خیلی ورزش میکردم پله میرفتم که زایمان طبیعی راحتی داشته باشم ، ولی دیگه من چهل هفته بودم ، ماماهمراهم گفت باید هر روز نوار قلب بچه رو بگیری و یه سونو هم نوشت برام، سونو رو رفتم انجام دادم وزن بچه ام چهار کیلو بود ، حقیقتن اون شب خیلی از زایمان طبیعی ترسیدم و فقط گریه میکردم و میگفتم وزن بچه بالاست و من نمیتونم.
خداراشکر توی این راه خدا خیلی خیلی هوامو داشت و کمکم کرد ، عکس سونو رو فرستادم برای ماماهمراهم ، گفت وزن بچه بالاست چهار کیلوعه و قبلش هم که معاینه لگنی کردع بود گفت زیاد لگنت مناسب زایمان طبیعی نیست اگر بخایی طبیعی زایمان کنی احتمال اینکه سر بچه توی لگن گیر کنه خیلی زیاده و بعدش باز مجبوری سزارین کنی ، همون شب اینقدر من ترسیده بودم و گریه میکردم که همسرم گفت سزارین کنی بهتره و پیشنهاد دکترم و ماماهمراهمم سزارین بود، فردا صبحش ماماهمراهم بهم زنگ زد و گفت بیا بستری شو برای سزارین منم ساعت هفت صبح بیدار شدم و رفتم حموم موهای شکمم و کامل زدم ، البته کلی هم استرس داشتم و توی راه همش خدا و حضرت فاطمه زهرارو صدا میزدم نذر کردم از بغل زیاد سید مظفر هم مه رد شدم کلی گریه میکردم و دعا میکردم تا خلاصه رسیدم بیمارستان نوار قلب بچه رو گرفتن و دکتر کشیک معاینه کرد و نامه داد برای سزارین ، پرستارا هم اومدن من و آماده کردن که بفرستن برای زایمان