تجربه زایمان #سزارین 1

من وارد ۴۰ هفته شده بودم و کامل کامل آماده بودم برای زایمان طبیعی اما هیچ دردی سراغم نمیومد ، دهانه رحمم هم که هیچی باز نشده بود و ماما همراه گرفته بودم که یکبار معاینه تحریکی کرد و یکسانت باز شدم ، بازهم درد خاصی نداشتم دردی بود که قابل تحمل بود خیلی خیلی ورزش میکردم پله میرفتم که زایمان طبیعی راحتی داشته باشم ، ولی دیگه من چهل هفته بودم ، ماماهمراهم گفت باید هر روز نوار قلب بچه رو بگیری و یه سونو هم نوشت برام، سونو رو رفتم انجام دادم وزن بچه ام چهار کیلو بود ، حقیقتن اون شب خیلی از زایمان طبیعی ترسیدم و فقط گریه میکردم و میگفتم وزن بچه بالاست و من نمیتونم.
خداراشکر توی این راه خدا خیلی خیلی هوامو داشت و کمکم کرد ، عکس سونو رو فرستادم برای ماماهمراهم ، گفت وزن بچه بالاست چهار کیلوعه و قبلش هم که معاینه لگنی کردع بود گفت زیاد لگنت مناسب زایمان طبیعی نیست اگر بخایی طبیعی زایمان کنی احتمال اینکه سر بچه توی لگن گیر کنه خیلی زیاده و بعدش باز مجبوری سزارین کنی ، همون شب اینقدر من ترسیده بودم و گریه میکردم که همسرم گفت سزارین کنی بهتره و پیشنهاد دکترم و ماماهمراهمم سزارین بود، فردا صبحش ماماهمراهم بهم زنگ زد و گفت بیا بستری شو برای سزارین منم ساعت هفت صبح بیدار شدم و رفتم حموم موهای شکمم و کامل زدم ، البته کلی هم استرس داشتم و توی راه همش خدا و حضرت فاطمه زهرارو صدا میزدم نذر کردم از بغل زیاد سید مظفر هم مه رد شدم کلی گریه میکردم و دعا میکردم تا خلاصه رسیدم بیمارستان نوار قلب بچه رو گرفتن و دکتر کشیک معاینه کرد و نامه داد برای سزارین ، پرستارا هم اومدن من و آماده کردن که بفرستن برای زایمان

۴ پاسخ

ماما همراهت کی بود عزیزم ؟بنظرت خوبه ماما همراه بگیرم ؟

خداروشکر به سلامتی زایمان کردی برا منم دعا کن خیلی فکر زایمان هستم سه تا طبیعی بودم سومی درشت بود خیلی سختم شد حالا هم دوست دارم زایمان طبیعی داشته باشم هم سزارین موندم چیکار کنم

بدون زیر میزی گرفتن عمل کرد ؟؟

بزار پارت بعدی رو😂

سوال های مرتبط

مامان هانا🎀🎀 مامان هانا🎀🎀 روزهای ابتدایی تولد
سلام دوستان من امروز معاینه شدم علی رغم اینکه هرروز ورزش می کنم و کارهایی که برای باز شدن دهانه رحم هست انجام میدم دهانه رحمم کامل بسته بود و دکتر گفت هنوز سر بچه حتی توی لگن هم نیومده و دهانه رحمم خیلی بالاس گفت لگن خوبی هم برای زایمان طبیعی ندارم ممکنه بچه گیر کنه ولی باز تا زمان زایمان لگن جا باز میکنه
من از اول بارداری روی زایمان طبیعی مصمم بودم کلاساشو می رفتم اصلا به سزارین فکرم نمی کردم ولی امروز که اینارو دکتر بهم گفت کلا پشیمون شدم ترسیدم برم درد طبیعی رو بکشم اخرم نتونم برم سزارین شم.. حالا الان کارای سزارین رو هم انجام دادم ولی خیلییی فکرم درگیره نمیدونم انتخاب درستی کردم یا نه دکتر گفت من پیشنهادم سزارینه ولی باز به انتخاب خودته اگه میتونی تحمل کنی و آستانه تحمل دردت بالاس برو طبیعی ولی خب من چ بدونم دردش برام چجوریه اخه😭الانم که اصلا کلا درد ندارم برای طبیعی باید تا اخرین لحظه بمونم به نظر شما چیکار کنم واقعا توی دوراهی گیر کردم
مامان دخترم مامان دخترم ۸ ماهگی
#تجربه_زایمان
خب بالاخره من اومدم تجربه زایمانم بگم
خودم خیلی از تجربه هارو میخوندم و دعا دعا میکردم زودتر نوبت خودم بشه
اول اینکه بدن با بدن و شرایط هرفردی با فرد دیگه متفاوته و کلا زایمان سخته چه طبیعی چه سزارین
من ۳۶هفته معاینه شدم و دکتر گفت لگنت خوبه از همون موقع شروع کردم هرروز ورزش و پیاده روی و پله بالا پایین کردن (قبلشم پیاده روی داشتم)
هرروز دوش میگرفتم و توی حموم هم ورزش میکردم ۳۸ هفته یخورده انقباض داشتم فقط و هیچ دردی نداشتم رفتم ان اس تی دادم که گفت یخورده درد برات ثبت شده و دهانه رحمم هم یک سانت باز شده بود
بعد از اونم از اونجایی که من خیلی اسرار داشتم نینی رو زودتر ببینم هرکاری که میگفتن برا زایمان طبیعی خوبه انجام می‌دادم. گل مغربی رم از ۳۸ هفته استفاده کردم
خلاصه که بعد از اونم سه چهار بار معاینه شدم ولی همون یه سانت بود و دکترم گفت درد هم نداشتی چهل هفته که تموم شد بیا تا اونموقع بستریت کنم
یازده اردیبهشت شدم ۴۰ هفته و یک روز و رفتم بیمارستان اونجا دکترم معاینه کرد و گفت همون یک سانتی و بچه اصلا پایین نیومده و اصلا شرایط زایمان رو نداری الان با آمپول فشار هم نمیتونی زایمان کنی
سه چهارروزم وقت میدم شاید بچت بیاد پایین ولی به احتمال زیاد سزارین میشی
(دوبارم سنوگرافی رفتم تو هفته آخر که وزن تویکیش ۳۷۰۰ بود یکیش ۳۶۰۰)
مامان لنا مامان لنا ۲ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی پارت پنجم#
واقعن خیلی وضعیت بدی بود حتا از همسرم‌و مادرم که بیرون بودن خبر نداشتم نمیذاشتن حتا مامانم منو ببینه ماماهمراهم همش زنگ میزد بیمارستان میگفت مریض من نشده چهار سانت اوناهم میگفتن نه اگه شد خودمون زنگ‌میزنیم دیگه دوباره ساعت ۵عصر آمپول فشاررو بازهم وصل کردن و و نوار قلب رو و گفتن بیا روی صندلی برعکس بشین بعضی وقتا هم کمی پشتمو ماساژ میدادن یا روی توپ کمی ورزش میکردم یا اسکوات و تحریک نوک سینه و باوجود آمپول فشاریکه وصل بود بهم همش داشتم گریه میکردم و ورزش هامو انجام میدادم به ماما میگفتم چرا منو نمیبرین سزارین شما که میدونین من پیشرفت نمیکنم و زجر میکشم میگفت که دست من نیست دکتر باید بگه و تا ساعت ۹آمپول فشار بهم وصل بود وبعدش بازم معاینه شدم یعنی باور کنید شاید از وقتی رفتم بیمارستان تاوقتی اومدم بیرون صدبار معاینه شدم اونم باشدت زیاد فشار میدادن بعداز معاینه گفت همون سه سانتی واقعن مثل چی گریه میکردم نمیتونسنم هیچی بخورم فقط استرس و گریه
اونشب هم زایمان نکردم بازم فرداش صبح زود اومدن واسه معاینه دکتر گفت امروز دیگه زایمان میکنی لگنت عالیههه هربار بعد معاینه میگفتن لگنت عالیه سربچه هم کامل پایینه خب چرا زایمان نمیکردم
مامان آیهان مامان آیهان ۶ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی 1
من زایمان طبیعی بوشهر بیمارستان قائم با کلینیک ماهسون گرفته بودم
من پیاده روی از هفته 35 با روزی 20 دقیقه شروع کردم و تو هفته 37 به صورت سر سخت روزی یک ساعت ورزش های مخصوص بارداری انجام میدادم و انتظار داشتم توی 38 هفته زایمان کنم،به صورت عجیبی از وقتی رفته بودم توی ماه 9 دردام قطع شده بود و حالم خوش بود،اصلا انگار نه انگار که باردار بودم،این قضیه کلی اذیتم می‌کرد دیگ روز های آخر کارم شده بود گریه و حس میکردم که سوزن فشاری میشم،بخاطر زایمان از خونه و شوهرم دور بودم همین باعث شده بود روحیم کلا ببازم،توی 37 هفته و 3 روز معاینه لگنی شدم گفت دهانه رحم 1 سانت و سر بچه کامل تو لگن هست و خیلی لگن خوبی دارم برای زایمان طبیعی که گفت با دوتا زور میتونی راحت زایمان کنی،دیگ من خیلی خوشحال بودم گفتم حتما تا هفته دیگ به سانت میرسم و راحت زایمان میکنم،و ورزش ها پیاده روی بیشتر کردم،و هفته بعد توی 38 هفته 2 روز رفتم برا معاینه تحریکی متاسفانه گفت هنوز همون 1 سانت هستم و وضعیتم دیگ تغییر نکرده و گفت با 1 سانت خوب نمیتونم تحریکت کنم اما تمام سعی خودم میکنم ،بعد معاینه کمی درد داشتم و رفتم پیاده روی 1 ساعت و تا آخر شب هم درد پریود داشتم و صبحش قطع شد دیگ ،باز ناامید نشدم و ادامه دادم تا روز بعدش که دیگ ترشحات موکوسی داشتم و این ترشحات کرم رنگ بود و ادامه داشت (برای من ترشحاتم دیگ بعد معاینه تحریکی قطع نشد)باز وضعیتم همینطور بود بدون درد و هیچ انقباضی تا که 38 هفته و 5 روز باز رفتم برای معاینه تحریکی که باز گفت همون 1 سانت پیشرفت نداشتم نمیتونه برام تحریکی انجام بده
ادامه تاپیک بعد میزارم