تجربه زایمان #۱
من از اول بارداری انتخابم زایمان طبیعی بود،ولی خب چون ماه هشتم بارداری سرماخوردگی شدید گرفتم و کلی وزن از دست دادم،دیگه ترجیح دادم زایمان سزارین و انتخاب کنم ،دکترم هم قبول کرد 😁البته زیر میزی شو گرفت ،ولی دکترم گفت سزارین اختیاری واسه ات انجام نمیدم،روز ۴ام که شیفتم توی بیمارستان بیا که به بهانه طبیعی بستریت کنم و بعدش ببرمت واسه سزارین که بتونی از بیمه پولت و بگیری،
خلاصه سرتون و درد نیارم
۴ فروردین شد و من صبح با بهونه کاهش حرکت بچه و خارش کف دست و پا رفتم بیمارستان ،معاینه کردن دکتر گفت ۱سانتم باز نشدی ،بستری شدم بلوک زایمان ،اونجا کلی ترسیده بودم ،چون ماما ها فقط می اومدن بالا سرم و چکم میکردن ،
بعد یک ساعت دکترم اومد ،و ان اس تی ودستکاری کرد گفت کاهش ضربان قلب جنین داریم باید سزارین بشه .همه اینا الکی بود
دیگه سریع سوند و بهم وصل کردن که خیلییییی درد داشت،
بعد دو دقه من توی اتاق عمل بودم ،اونجا همه کلی باهام حرف میزدن که از استرسم کم کنن ولی مگه این استرس لعنتی کم میشد؟!
دیگه امپول بی حسی مو زدن و کم کم کمر به پایینم گرم شد و بی حس،

۵ پاسخ

چقدر طول میکشه سوند وبزارن خیلی طول میکشه؟

چه دکتر خوبی😅😂

چه دکتر خوبی
من به دکتر کفتم ۱۰ میلیون میدم سزارین کن
قبول نکرد گفت برو بیمارستان خصوصی

دکترا عجیب شدن🤕😂
دختر خالم یادمه تعریف می‌کرد دکترش میومد بالا سرش آمپول فشار روی تخلیه می‌کرد ک دردش شروع نشه و لگن بهونه کاهش حرکات و شروع نشدن درد سزارین شده بود🤕😂😂😂

واسه منم سوند گذاشتن بیشتر از خود زایمان درد داشت

سوال های مرتبط

مامان ایلیا مامان ایلیا ۲ ماهگی
سلام تجربه زایمان در بیمارستان عیسی ابن مریم من اول اسفند که وارد ماه نهم شدم به دکترم که میخوام طبیعی زایمان کنم دکترم چون آقا بود و طبیعی زایمان نمی‌گرفت من و معرفی کرد به ماما گلناز قسیمی که خیلی خیلی فوق العاده بود مثل یه خواهر مهربون و دلسوز کارش و انجام میده واسه معاینه رفتم مطبشون و واسه پیگیری های مداوم و ان اس تی میرفتم بیمارستان اونم مدام وضعیت من و به دکترم گزارش میداد چون دیابت بارداری داشتم خیلی هوامو داشت من ۲۵ اسفند صبح ساعت هشت نوبت معاینه داشتم که گفت بیا بیمارستان رفتم معاینه شدم همش بعد دو هفته با کلی پیاده روی و ورزش یک سانت شده بودم گفت یه ساعت دوباره برو پیاده روی کن بیا رفتم توی مسیر پیاده روی یه دفعه کیسه آبم پاره شد برگشتم بیمارستان ماما قسیمی بعد معاینه سریع من و بستری کردن و من و به اتاق ال در آر انتفال دادن از ساعت ۹ و نیم که بستری شدم تا ۹ شب من درد طبیعی کشیدم ولی بیشتر ۵ سانت نشده بودم ماما هم یه لحظه از کنارم دور نشد وقتی دید شرایطم داره حاد میشه با دکترم تماس گرفت اونم اومد بالا سرم و بعد از معاینه تشخیص داد که نمیتونم طبیعی زایمان کنم و سریع من و بردن اتاق عمل و سزارین شدم خلاصه بیمارستان خوبی بود اتاقاش دو تخته بودن توی بخش رسیدگیشون خوب بود اتاق خصوصی هم داشتن که شبی ۱۵۰۰ بود کل هزینه بیمارستان با هم با دو روز بستری ۱۸۰۰ با بیمه تامین شد .
مامان آیسل مامان آیسل ۲ ماهگی
زایمان پردردسر اما شیرین 😉😉😉😉😉💟💟💟💟سلام مامانا گل دختر منم بدنیا اومد ۲۹ اسفند 😍😍😍😍و اما زایمان من ....ساعت ۵ صبح بیدار شدم همسرمو راهی مسافرت کنم که کیسه ابم پاره شد رفتم بیمارستان معاینه شدم گفت فول و اماده سریع انتقالش بدین اتاق عمل زنگ زدن دکترم اومد و با هزار درد زایمانی که لحظه لحظه شدید تر میشد رفتم اتاق عمل و اونجا فشارم افتاد حالا منی که سزارین دومی بودم و وقت سزارین داشتم برای بعد عید با کلی درد زایمان طبیعی توی اتاق عمل سر بچه بیرون اومد از رحمم و دیگه سزارین نشدم و با کلی درد و خونریزی طبیعی زایمان کردم دخترم دچار خفگی حین زایمان شده و بخاطر اون تو دستگاه نگهش داشتن براش کلی دعا کنین با دلای پاکتون حتی نتونستم لمسش کنم و از فاصله دور میبینمش الان دو روزه تو راهای بیمارستان و خونه با این وضعیتم اسیر شدم بخدا ایشاله همه مامانی باردار زایمان خوب و سلامت داشته باشن امروز خدا رو به این روز قسم میدم دخترمو زود به اغوشم برگردونه و منو غرق شادی کنه شمام دعا کنین برامون ممنون 💕💕💕💕💕💕
مامان شاهان👶💙 مامان شاهان👶💙 روزهای ابتدایی تولد
تجرتجربه زایمان
خب میدونین من خیلی تاپیک زدم که حرکات جنین توی دوتا سونو بیوفیزیکال کم بود اما نوار قلب خوب بود بستریم نمیکردن
یکشنبه رفتم جای دکترم سونوهامو دید و گفت جفتتم خطرناکه گرید ۳ خون‌رسانی به جنین کمه سونو داپلر انجام بده
منم که خسته از سونو رفتن دیگه اینو محل ندادم ساعت ۶ شب داشتم روی توپ مخصوص ورزش میکردم برای زایمان که خیسی احساس کردم رفتم بیمارستان هاشمی نژاد ببینم کیسه آب بوده یا نه که گفتن نیست و معاینه هم کردن به زور ی سانت باز بودم گفت‌نوار قلب ازت باید بگیریم منم دستشویی داشتم اومدم بیرون شوهرم اومد دنبالم که دکترت راحله ابراهیمی به مامانت زنگ زده بیا بستری کنیمت منم از خدا خواسته از هاشمی نژاد فرار کردم اومدم امام حسین که بستری شم
ماما ها اصلا دوست نداشتن بستریم کنن میگفتن الکی اومدی اونجا هم معاینم کردن و گفتن دو ساعت دیگه نوار قلب بده خلاصه من نوار قلب دادم داشت خوب پیش می‌رفت اما یهو ضربان قلب جنین رسید ۹۰ خودمم نفس کم آوردم اکسیژن بهم وصل کردن بردنم زایشگاه گفتن به احتمال زیاد سزارین منم که از خدا خواسته دعا کردم فقط سزارین شم وقتی صدای جیغا رو می‌شنیدم بردنم توی اتاق سرم زدن دوباره دستگاه نوار قلب گفتن اگه ایندفعه هم مثل قبل بشه میری اتاق عمل که دوباره همون‌جوری شد اومدن بهم سوند وصل کردن یکم دردناک بود و بردنم اتاق عمل
مامان گردو مامان گردو ۲ ماهگی
#تجربه سزارین


سلام مامانا من 13 اسفند رفتم مطب دکترم و اون بعد معاینه گفت لگنت تنگه و زایمان طبیعی برات سخته و سزارین برام نوشته اما گفت دهانه رحمم یکم باز شده و باید استراحت کنم و اصلا پیاده روی نکنم و تاریخ زایمانم رو 22 اسفند زد من تا 19 استراحت کردم و خیلی مراعات میکردم اما از صبح 20ام زیر دلم شروع کرد به تیر کشیدن ولی خب فقط دو سه بار اینجوری شدم تا اینکه عصر بیشتر شد به دکترم پیام دادم گفت فردا 21 بیا عمل فردا 7 و نیم راه افتادیم سمت بیمارستان دکترم تو راه زنگ زد گفت ممکنه چون شکم اولیه گیر بدن برای سزارین و میفرستنت بخش زایمان طبیعی بعد یه مدت خودم میام به یه بهانه ای میبرمت سزارین میکنمت منم رفتم و همینطورم شد و منو بردن بخش زایمان طبیعی تخت بغلی من درد داشت و داشت جیغ میکشید من انقدر استرس گرفتم بعد اوردن بهم سرم زدن همش استرس داشتم نکنه این سرم فشاره نکنه دردام شروع بشه همش استرس داشتم تا اینکه بعد 1 ساعت امدن منو بردن ولی هنوز تو بدنم کلی استرس بود