۱۰ پاسخ

سلام عزیزم، ببخشید من نمیدونم شما اعتقاداتون چطوریه اما اگه معتقد هستید میگن پول ناخن کاری درست نیست. اگه میتونید با برنامه و سنجیده لباس بیارین و‌بفروشید ان شا الله و توکل به خدا مشکلات حل میشه. چله سوره واقعه و سوره یاسین بردارین

الهی دورش بگردم نوش جونش باشه فدای ی تار موش بچه خورده دلش آروم گرفته

انشاالله که خدا براتون بسازه ناخن جذب مشتریش یکم سخته بنظرم لباس بیاری بفروشی بهتره هم کار کردی بلدی هم لباس فروشش خوبه انگشترت رو هم نگهدار براروز مبادا عجله نکن تا واقعا مجبور نشدی نفروش خدابزرگه درست میشه

والا من دوساعت پیش بخاطرهمین قسطها حلقمورفتم فروختم ،

اول انشالله خدا باعث بانیشو لعنت کنه بعد انشالله خدا روزی زیاد بده بهتون بنظرم کار خوراکی راه بنداز الان بهتره مثلا گردو از مغازه بیار مغزش کن بفروش یا سبزی خشک کن ترشی بنداز اینکاراهم خوبن با سرمایه کم

آنلاین شاپ رو دنبال کن، تو همه پلتفرمای ایرانی و خارجی کار کن. یه چیزایی مثل پیتزا رو هم خودت می‌تونی درست کنی، روی نون تست یه کم پنیر پیتزا و مخلفات بریز روش. بچه‌ها خوششون میاد.

تحمل میگذره شیرینیش میمونه سیع کن یه هنری انجام بدی مثلا تاج سازی هم درآمد خوبی داره

عزیزم همه مثل همیم من حلقه مم فروختم خودمم ساغلم کل حقوقم برای یه قسطمون میره چیکار میشه کرد

سلام عزیزم هردو کاربستگی به این داره که مشتری پیداکنی یانه!
قبلا آنلاین شاپ داشتی فروشت چجور بود؟

سلام الان واقعا خیلی گرونی و اینا شده و همه مثل هم هستیم.ان شاالله که خدا همه مون رو کمک کنه.

سوال های مرتبط

مامان 😘deli 😘 مامان 😘deli 😘 ۴ سالگی
سلام مامانا که بچه همسن من دارین یه سوال
بچه هاتون چقد از قانون های زندگی انجام میدن ؟چی رو رعایت میکنن و چی رو رعایت نمیکنن .من هر چقد به دخترم قانون ها رو میگم اصلا متوجه نمیشه که باید گوش بده. با بازی و صحبت کردن هم بهش گفتم .ولی هیچی.منظورم اینه مثلا بهش هر چقد میگم شب زود بخواب که بتونیم صبح راحت تر پاشیم بریم؟ مهد متوجه نمیشه و هردفعه ما الم شنگه داریم .یا مثلا میگم باید الان غذا بخوری و بعدش میوه یا اینکه الان وقت خوراکی نیس سر حرفش میایستد و تا خوراکی رو نخوره آروم نمیشه .مثلا می ریم مهمونی وقتی گیر بده به چیزی باید بگیره .هر چقد میگم وقتی رفتیم مثلا برات این خوراکی که میخوای رو میخرم جلو همه میگه دروغ میگی من الان میخوام . نمیدونم از کی اصلا یاد گرفته .چون همین یه بچه دارم.مثلا میگم من میرم حموم و الان نیای نمیتونم بعدش ببرمت حموم نمیاد و یه ربع بعد میگه باید بریم؟ الان حموم .یا الان باید فلان لباسم رو بپوشم .از همه راه باهاش وارد شدم .خیلی وقتا گوش نمیکنم حرفش رو .خیلی وقتا هم اولش به خواسته اش توجه کردم .ولی دختر من انگار خیلی لجبازه و من میترسم از ایندش که داره از کنترل خارج میشه. اکثر اوقات اعصابم رو خورد میکنه مثل امروز و من دارم اول صبحی گریه میکنم .چون واقعا دیگه نمیکشم .خیلی خسته میشم با همین یدونه بچه 😔😭چکار کنم به نظرتون ؟؟؟؟
مامان هلیا مامان هلیا ۴ سالگی
دخترم خیلی مادرشوهرمو دوست داره
پری روز رفته اونجا
دیشب رفتم دنبالش گفت شام میخوره بعد شام
دیگه خبری نشد تا امروز غروب من ب همسایه مون گفتم بریم دنبال دخترم (مادرشوهرم گفته بود بیا دنبالش غروب میخوام برم بیرون)
زنگ زدم گفت گریه میکنه نیا منم لحنم یکم تند شد گفتم من نمیتونم اسنپ بگیزم پس خودتون شب بیاریذش خونه اگه نیاوردینش هم مهم نیست بمونع گفت نه کار دارم صبح بیرون گفتم من کاری ندارم اصلا کلا بمونه اونجا بچه نمیتونم اسنپ بگیرم بیام دنبالش



(یکی دوبار در ماه میره اونجا چون من هرچقدر سعی کنم نمونه تا ی ذره گریع کنه مادرشوهرم میگه بدار بمونه و این انقدر گریه میکنه تا بذارم بمونه و متاسفانه شوهرمم پشتم نیست میگه بذار بمونه


شوهرم زنگ زد میرم دنبال بچه گفتم نرو بذار بیینم مامانت وقتی بعد س روز میگه گریه میکنه بذار بمونه با چی میخواد بچه رو بیاره
گفت ماشین نداره گفتم ماهم ماشین نداریم چرا ب حرف من ارزش قائل نیستن وقتی بعد س روز میگم میام دنبالش با همسایه ک اسنپ ندم باز میگع بذار بمونه تو تربیت بچه دخالت میکنه من ی کاری میکنم با گریه چیزی ب دست نیاره اون بدتا یادش میده با گریع ب دست بیاره

خلاصه منو شوهرمم بحثمون شد ک میگفت تو مقصری منم گفتم باعث دعوای ما مامانته منکه نمیبخشمش هیچ وقت ایشالله جوابشو میبینه این دنیا

آسمون خدا ب زمین بیاد نمیذارم بچم دیگع شب اونجا بمونه گفت تو یار کشی میکنی و لجبازی این حرفا
منم گفتم اصلا مهم نیست چی میگی یا تو پشت منی یا مقابل من


ولی خیلی حرص خوردم چون حرفم فقط اینکه با گریه نمیخوام بمونه اگه قراره ی روز اونجا باشه خب باشه دیگه وقتی گریع کرد بهش بگید نمیتونه با گریع بمونع باید برگرده خونه و همیشه مقصرم