۵ پاسخ

کلاس میبریش؟ چند تا کلاس ثبت نامش کن، بعد کلاس ببرش پارک اگه هوا خوب بود،کم کم درست میشه، دختر من قبلا همش میخواست یا بره خونه زنعموش یا عمه اش با بچه هاشون بازی کنه خوب هر روز هروز که نمیشد، چند تا کلاس نوشتمش، بعد کلاسم مییرم میگردونمش با بچه های کلاس پارک میره و... شبام باباشم میبرش بسرون گاهی، خیلی خیلی بهتر شده، کمتر نق میزنه

من کاری ندارم ک میگی بچه ت بهونه گیره چون عادتش شده و ...ولی مادرشوهر بنده خدات ک چیزی نگفته شاکی شدی ازش..یعنی دقیقا همین سوال تورو اون بهت جواب داده.ولی چون مادرشوهره بهت برخورده انکار..حرف بدی نزد.گفت ببر پارک یا جایی خسته شه کمتر نق میزنه خب درست میگه ..اگه همین خرفو مادر خودت میزد هم همینحور واکنش داشتی!!؟ 😐😐 دخترتم بهتره واقعا به گریه هاش اهمیتی ندی یکی دوبار کاملا جدی تو چشاش نگاه کن اروم ولی مقتدر بهش بگو من باگریه هات هیچ چیزی رو تغییر نمیدم و خودت فقط خسته میشی و..وقتی بفهمه با بهونه و‌گریه کسی حمایتش نمیکنه و مطمئن باش دیگه بیخیال میشه..شبا هم از رفتار خودش براش قصه بگو

تو مهد چجوریه اونجا بهونه نمیگیره

مادرشوهر منم دقیقا همینه. انقد بدم میاد از این رفتارش. فضولن.

اتفاقا ببریش پارک که خوبه.
تو راه برگشتم بگو بیا باهم غذا درست کنیم یا بیا باهم کیک بپزیم.
یجوری خونه رو بر اش پر هیجان کن

سوال های مرتبط

مامان هلیا مامان هلیا ۴ سالگی
دخترم خیلی مادرشوهرمو دوست داره
پری روز رفته اونجا
دیشب رفتم دنبالش گفت شام میخوره بعد شام
دیگه خبری نشد تا امروز غروب من ب همسایه مون گفتم بریم دنبال دخترم (مادرشوهرم گفته بود بیا دنبالش غروب میخوام برم بیرون)
زنگ زدم گفت گریه میکنه نیا منم لحنم یکم تند شد گفتم من نمیتونم اسنپ بگیزم پس خودتون شب بیاریذش خونه اگه نیاوردینش هم مهم نیست بمونع گفت نه کار دارم صبح بیرون گفتم من کاری ندارم اصلا کلا بمونه اونجا بچه نمیتونم اسنپ بگیرم بیام دنبالش



(یکی دوبار در ماه میره اونجا چون من هرچقدر سعی کنم نمونه تا ی ذره گریع کنه مادرشوهرم میگه بدار بمونه و این انقدر گریه میکنه تا بذارم بمونه و متاسفانه شوهرمم پشتم نیست میگه بذار بمونه


شوهرم زنگ زد میرم دنبال بچه گفتم نرو بذار بیینم مامانت وقتی بعد س روز میگه گریه میکنه بذار بمونه با چی میخواد بچه رو بیاره
گفت ماشین نداره گفتم ماهم ماشین نداریم چرا ب حرف من ارزش قائل نیستن وقتی بعد س روز میگم میام دنبالش با همسایه ک اسنپ ندم باز میگع بذار بمونه تو تربیت بچه دخالت میکنه من ی کاری میکنم با گریه چیزی ب دست نیاره اون بدتا یادش میده با گریع ب دست بیاره

خلاصه منو شوهرمم بحثمون شد ک میگفت تو مقصری منم گفتم باعث دعوای ما مامانته منکه نمیبخشمش هیچ وقت ایشالله جوابشو میبینه این دنیا

آسمون خدا ب زمین بیاد نمیذارم بچم دیگع شب اونجا بمونه گفت تو یار کشی میکنی و لجبازی این حرفا
منم گفتم اصلا مهم نیست چی میگی یا تو پشت منی یا مقابل من


ولی خیلی حرص خوردم چون حرفم فقط اینکه با گریه نمیخوام بمونه اگه قراره ی روز اونجا باشه خب باشه دیگه وقتی گریع کرد بهش بگید نمیتونه با گریع بمونع باید برگرده خونه و همیشه مقصرم
مامان امیرعلی جیگر مامان امیرعلی جیگر ۱ ماهگی