۵ پاسخ

حتما با ی روانشناس صحبت کن عزیزم 😉 تو این سن این حجم از وابستگی اذیت کننده هست
و پیشنهادی اینه کارگاه های مادر کودک ببری و بعدش هم مهد

پسر منم بهم میچسبید میخوابید
بردمش روانشناس درست شد
دیگه شبها بیدار نشد وقتی جداش کردم

یادم نمیاد آخرین بار کی کنار دخترم خوابیدم شاید بخاطر همین دلم میخواد ی کم مثل شما باشم و بهم بچسبه

وای وای وای وای

دقیقا من

حالم از زندگیم‌ بهم‌میخوره
بیست‌و چاری بچه با منه
کار خونه کار بچه همه چیییییز با منه
خستم
خسته
دلم میخواد بمیررررررم
شوهرمم فقط نگا زنا و دخترا همینو فقط بلده

این همه وابستگی واقعا خوب نیس جداش کن ازخودت

سوال های مرتبط

مامان 😘deli 😘 مامان 😘deli 😘 ۵ سالگی
سلام مامانا که بچه همسن من دارین یه سوال
بچه هاتون چقد از قانون های زندگی انجام میدن ؟چی رو رعایت میکنن و چی رو رعایت نمیکنن .من هر چقد به دخترم قانون ها رو میگم اصلا متوجه نمیشه که باید گوش بده. با بازی و صحبت کردن هم بهش گفتم .ولی هیچی.منظورم اینه مثلا بهش هر چقد میگم شب زود بخواب که بتونیم صبح راحت تر پاشیم بریم؟ مهد متوجه نمیشه و هردفعه ما الم شنگه داریم .یا مثلا میگم باید الان غذا بخوری و بعدش میوه یا اینکه الان وقت خوراکی نیس سر حرفش میایستد و تا خوراکی رو نخوره آروم نمیشه .مثلا می ریم مهمونی وقتی گیر بده به چیزی باید بگیره .هر چقد میگم وقتی رفتیم مثلا برات این خوراکی که میخوای رو میخرم جلو همه میگه دروغ میگی من الان میخوام . نمیدونم از کی اصلا یاد گرفته .چون همین یه بچه دارم.مثلا میگم من میرم حموم و الان نیای نمیتونم بعدش ببرمت حموم نمیاد و یه ربع بعد میگه باید بریم؟ الان حموم .یا الان باید فلان لباسم رو بپوشم .از همه راه باهاش وارد شدم .خیلی وقتا گوش نمیکنم حرفش رو .خیلی وقتا هم اولش به خواسته اش توجه کردم .ولی دختر من انگار خیلی لجبازه و من میترسم از ایندش که داره از کنترل خارج میشه. اکثر اوقات اعصابم رو خورد میکنه مثل امروز و من دارم اول صبحی گریه میکنم .چون واقعا دیگه نمیکشم .خیلی خسته میشم با همین یدونه بچه 😔😭چکار کنم به نظرتون ؟؟؟؟
مامان رکسانا مامان رکسانا ۵ سالگی
سلام خانما خواستم تجربه خودمو به اشتراک بزارم دو سه روز بود پسرم مریض شده بود می‌گفت گلوم درد می‌کنه و سردرد داشت فکر کردم ویروس جدید گرفته همسرم بردش دکتر با آمپول و دارو خوب نشد هیچی تازه تیم کرد شنیده بودم بچه ها غذا می خورند توی گلوشون می مونه و عفونت می‌کنه و باعث مریضی میشه و کسانی هستند که با روش های قدیمی که بلدن اونو رد میکنند به اسم تول گیر یا قاروق گیر منم گشتم یه پیر زنه که انجام میداد پسرمو بردم دست زد به گلوش گفت وای این خیلی مونده تو گلوش چند بار مثل ماساژ گلوشو فشار داد و بالا پایین کرد پسرم میگه انگار یه چیزی از گلوم رد شد شاید باورتون نشه ولی تب پسرم قطع شد و گلوش بهتر شد وقتی هم کوچیکتر بود اینجوری شد برم پیش یه خانم دیگه ای یه فوت کرد دماغ پسرم یه تیکه گردو از گلوش پرت شد بیرون برا دخترمم هم فوت کرد یه تیکه خیار شور پرت شد بیرون واقعا جلو چشم خودم اینکارو کرد خواستم بهتون بگم بعضی چیزا با یه درمان خیلی راحت رو ما قبول نمی کنم در عوض می ریم کلی دارو می‌دیم به بچه هامون که بدنشونم ضعیف میشه