سلام مامانا من پسرم خیلی بهونه میگیره ی پسر عمه داره ی سال ازش بزرگتره بیس چهار ساعت میخاد بره اونجا بخاطر قهر ما عمش نمیزاره پسرش بیاد اینجا اما پسر من میره کلا دنبال بهونس میخاد دنبال باباش هر جا رفت بره فقط دنبال ی بچس یا یکی که هر ثانیه باهاش بازی کنه لجباز و ی دندس و فقط در حال گریه کردن الان باهاش صحبت کردم گفتم چرا گریه میکنی گفت تنهام حوصلم سر میره گفتم میخای ی بچه بیاریم گفت آره ولی اندازه آرین باشه همون پسر عمش یعنی اینو از ته دلش گفت چشاش قرمز شد و گفت ولی خودم الان نمیتونم بچه بیارم با این وضعیت بدنیم شوهرمم میگه نه تو درست با بچه رفتار نمیکنی دیگه نمیخاییم موندم بخدا چیکار کنم

ببرش مهد وقتش پر شه

روزی یک ساعت ب مدت سی و یک روز براش وقت بذار و بازی کن جوری ک بهش خوش بگذره ینی بینش هی نرو سراغ کار یا گوشی
بعد میفهمی ک چقدر بچت تغیرر کرده
حاما انجام بده همه مشکلات حل میشه

بگو بیاهمون بازیهایی ک باارین میکنی باهم انجام بدیم باهاش بازی کن خودتوجایگزین کن مثل ی دوست شو باهاش ک بهونه دیگرانو نگیره بعضی وقتا باید ی حد و مرزی باشه مثلا ی ساعت معین تعیین کن ک برگرده خونه یا ی ساعت معین بازی کنه بعد اون تایم ک کمش کن تاازسرش بیافته

سلام عزیزم دخترمنم اینجور بود فرستادمش مهد کودک کلاس ژیمناستیک خیلی خوب شده خسته میاد میخوابه

اتقاقاپسرمن هرروز بهونه داره میگه واسم آبجی دادا ش بیار

ای بابا خوب حوصلش سر می‌ره بهتره سرش یه جوری گرم کنی

من خودم بچه لجباز داشتم که خودموازدستش میزدم ولی الان خداروشکر خیلی خوب شده

اگه ازرفتن خونه عمش ناراحتی نزاربره وقتشوتوخونه پرکن اینم که همش درحال گریه کردنه بایدعلتشو پیداکنی هرمشکل روریشه یابی کن بعدش حلش کن