تجربه من از زایمان طبیعی بعداز دو ماه(اگر خانم بارداری هست که تصمیم گرفته زایمان طبیعی کنه و خوندن تجربیات باعث استرسش میشه لطفا نخونه.❌
اما به نظرم برای کسایی که میخوان اطلاعات بیشتری به دست بیارن و بعد تصمیم بگیرن میتونه مفید باشه..
من اول تصمیم داشتم سزارین بشم اما به خاطر محدودیتای شدیدی که تو شهرمون برای سزارین اختیاری گذاشته بودن، و من بارها پیش پزشکای مختلف رفتم و قبول نکردن سزارین کنم، رفتم به سمت زایمان طبیعی... کلاسای مختلفی شرکت کردم و دوره های مختلفی دیدم برای اینکه اطلاعاتمو بالا ببرم و بدونم تو چه مسیری قراره قدم بردارم.
بعداز اینکه دوره دیدم و فیلمای مصاحبه ی افرادی که زایمان طبیعی داشتنو تو یوتیوب نگاه کردم، مصمم تر شدم که طبیعی زایمان کنم.
از مزایای زایمان طبیعی که خیلی روش مانور میدادن: تماس پوستی بچه با شکم مادر بلافاصله بعداز به دنیا اومدن بچه، نداشتن عمل جراحی سنگین(که یه جراحیه بالاخره)، تلاش خود بچه برای به دنیا اومدن و درنتیجه هشیارتر بودنش هنگام تولد، اینکه بچه خودش تصمیم میگیره کی به دنیا بیاد و ما جاش تصمیم نمی گیریم، زود سرپا شدن بعداز زایمان و توانایی رسیدگی به بچه و در صورت ورزش کردن مرتب قبل و بعداز زایمان تقریبا عوارض زایمان قابل پیشگیریه...
من با توجه به مزایایی که داشت، تصمیم گرفتم دور سزارینو خط بکشم و دیگه پرس و جو نکنم و برای زایمان طبیعی تلاش کنم. ورزشهای آمادگی زایمان، کلاسهای یوگا،تمرین تنفس، خرید توپ یوگا، تلاش برای آمادگی روحی...
ادامه در تاپیک بعدی...

۰ پاسخ

سوال های مرتبط

مامان دخترکم✨ مامان دخترکم✨ ۵ ماهگی
نگم از یک ماه اولی که حتی نمیتونستم بشینم و مراقبت از بچه م واقعا برام زجرآور شده بود...
گفتم زمان که بگذره همه چیز بهتر میشه، اما الان با گذشت دوماه و خورده ای از زایمانم، هنوز خاطرات زایمان با همه ی جزییات برام زنده ست و اصلا کمرنگ نشده... جای بخیه هام هنوز درد میکنه... هنوز خونریزی دارم و الان تصمیم گرفتم برم پیش تراپیست.
همه ی اینا رو گفتم که بگم حتی اگه میخواین طبیعی زایمان کنین، حتما قبلش همه چیزو هماهنگ کنین، از ماما همراه گرفته تا تماس پوستی و... یعنی یه چیز مکتوب داشته باشین که بعدا بتونین شکایت کنین...
حتما حتما به اپیدورال فکر کنین...
و اگر تصمیم دارین سزارین بشین، حتی اگه لازمه برین یه شهر دیگه سزاذین کنین ولی به زور تن به زایمان طبیعی ندین...
این توصیه ها براساس تجربه شخصی منه و ممکنه برای عده ای زایمان طبیعی خیلی خوب بوده و راضی بودن...
و در آخر روی صحبتم با کساییه که زایمان طبیعی کردن و مثل من هنوز حالشون خوب نشده حتی با نگاه کردن به جگرگوششون. میخوام بدونین شما تنها نیستین و احساساتتون مسخره نیست❤
در آخر امیدوارم کسایی که زایمان درپیش دارن، به بهترین شکل و در بهترین زمان براشون اتفاق بیفته...
مامان دخترکم✨ مامان دخترکم✨ ۵ ماهگی
مامان رونیا مامان رونیا ۴ ماهگی
زایمان طبیعی پارت پنجم...
و من بالاخره بعد ۱۲ ساعت درد کشیدن جیگر گوشه امو گرفتم بغلم
۲ نصف شب دردم گرفت و ۲ و نیم ظهر ۳۰ آذرماه زایمان کردم .
بچه رو بردن وزنش کردن ۲ کیلو و ۸۳۰ بود گذاشتنش رو تختش که بالاش بخاری بود
بعد لباساشو خواستن
مادرشوهرم لباساشو داد و پرستارا پوشوندن
(موقع زایمان خیلی جیغ میزدم و گریه میکردم
همسرم خیلی ترسیده بود
وسط زایمان بهم میگفت میخوای بگم ببرنت سزارین؟
یکم فک میکردم ، میگفتم من درد زایمان طبیعی رو تحمل کردم ، دیگه نمیتونم سزارین رو هم تحمل کنم
وقتی بچه به دنیا اومد من دیگه صدام قطع شده بود چون دردی نداشتم دیگه
راحت شده بودم
مادرشوهرم میگفت ، همسرم گریه میکرد که چرا صداش دیگه نمیاد ولی پرستارا خبر داده بودن که زایمان کردم)
بعد اینکه لباسای بچه رو پوشوندن دکتر شروع کرد به بخیه زدن
یه نیم ساعت چهل دیقه طول کشید
بدون بی حسی شروع کرد به دوختن
درد داشت ولی خب به اندازه ی زایمان نبود
دیگه از اون موقع قوی شدم
دست یکی از ماما ها رو گرفته بودم از درد
میگفت تحمل کن
منم میگفتم دردش هر چقدرم باشه ، قابل تحمله ، چون زایمان خیلی سخت تره
مامان پسرام و نیلای❤ مامان پسرام و نیلای❤ ۴ ماهگی