درد و دل
ما چند ماهه شرایط زندگیمون عوض شده. کار شوهرم از کنگان رفته شیراز. خونمون کنگان فروختیم شیراز خونه خریدیم ولی مستاجر توی خونه هست اخر سال بلند میشه تا بعد از عید هم یه سری کارهایی باید تو خونه انجام بشه .حالا بین برازجون خونه ی مامانم و شیراز خونه ی مادرشوهر خانه به دوشیم 😅. الان باید کم کم شروع کنم شیشه شیرو از رادین بگیرم. موقع گرفتن شیشه شیر بچه باید جاش ثابت باشه. جای خوابش نباید هی عوض شه. رادین خودش بچه ایه که خیلی در مقابل خوابیدن مقاومت میکنه. جای خوابش که عوض میشه بشدت گریه زاری و بهانه گیری میکنه. الان دو ماهه خونه ی بابام هستم رادین به اینجا عادت کرده. مادرشوهرم چند بار گفته بیاین اینجا دلمون تنگ شده براتون ولی من خونه ی بابام خیلی راحتترم. اونجا خونشون دوخوابه اس وسایلشون خیلی زیاده خواهرشوهر و برادرشوهرم مجردن. خونه ی بابام سه خوابه اس. یه خواهر مجرد دارم. خونه زندگیشون جمع و جور و مرتبه. جاشون بازه. گرچه پله زیاد دارن و واسه رادین خطرناکه ولی هیچوقت تنهاش نمیذاریم هرلحظه یکی کنارشه. رادین اینجا آرومتره کمتر میچسبه به من. برای همین اینجا شرایط بهتری هست برای ترک شیشه شیر. از طرفی هم میگم نکنه دلخور بشن که نمیرم خونشون. نمیدونم چیکار کنم. از طرف دیگه نمیخوام مامانمینا بخاطر گریه های رادین شب بدخواب بشن. مامانم و خواهرم بشدت بدخوابن. خونمون احتمالا تا اردیبهشت آماده بشه که بریم تو خونه اون‌موقع رادین دو سال و دو ماهشه . نمیخوام تازه اون‌موقع شروع کنم ترک شیشه شیر. ذهنم خیلی درگیر این موضوع شده ☹️

۱۱ پاسخ

بذارید برید منزل خودتان بگیرید که نه بچه آسیب ببینیه نه خودتان موردی نداره که ۲سال و ۲ماهش باشه هر بچه روحیاتش تفاوت داره مخصوصا بچه‌ای شیرخشکیه من الان از ۵مرحله آوردم به دو مرحله شیرخوردن ولی حتما ۲سالگی بایدی وجود نداره شرایط شما الان اینوایجاب میکنه

عزیزم اون جایی بمون ک حال دلت بهتره

همین جا که راحتتری بمون. براشون توضیح بده که چرا اینجا برای رادین بهتره. درک میکنن. نگران ناراحت شدنشون نباش.

گردش کن سی خوت

بنظرم هم خونه بابات بمون هم برو خونه پدر شوهر خوش اینجور ک😁😁😁😁

رادین چند اسفندا

چون جمعیت زیاده گریه نمیکنه سرگرمه فقط ی چسب بزن بگی زخمی شده اون وقت خودشم میدونه ی مانع هست و گریه نمیکنه

من شوهرم رفت با ننش و خانواده برادرش مسافرت من به خاطر پسرم نرفتم چون کوچیکه شب نمیزاره بخابن اونام حساس ۱۵ روز خونه مامانم بودم این بچه یه بار بقل مامانم نرفت وابسته شیر شده بود مامانم گفت گمکو از شیر بگیر طفلی این ۱۵ روز خواب نداشت سرکارم میرفت تا ۱۱ بعضی اوقات تا ۶ صبح نبود وقتی می‌آمد این اوضاع من بود خیلی سخته میدونم

خب چرا ازالان ارشیر میگیری بزار خونه خودتون رفتی آسوده خاطر شدی بعدبگیرگلم

فدات شم شما هم خدا میخای هم خرما
میگی خونه ی مامانم راحتم ولی بد خواب میشن به خاطر گریه ی رادین از اونور خونه ی مادرشوهرت جاشون کمه
و...بهترین کار اینه موقتا یه خونه اجاره کنی برای ۶ ماه ،یا باید با یکی از این دوجا کنار بیای

آخیییی عزیزم چه سخته

سوال های مرتبط

مامان رادین مامان رادین ۲ سالگی
مامان رادین مامان رادین ۲ سالگی
خیییلی خوابش میاد ولی نمیخوابه. داشتیم کتاب میخوندیم تو یکی از صفحه های کتابش ماهی و پرنده خوابیده بودن زد زیر گریه گفت پرنده خوابیده ماهی خوابیده ربع ساعت رفته بود پشت گریه هق هق شدیییید میگفت ماهی خوابیده پرنده خوابیده. اخه چرا اینجوری میکنه این بچه؟ من خودم بچه بودم یادمه از خوابیدن متنفر بودم گلی خب 8_9 ساله بودم. نمیدونم چیکار کنم. قبل از خواب قصه میگم براش کتاب میخونم. اگه خونه خودمون بودیم از 2 ساعت قبل چراغ ها رو خاموش میکردم نمیذاشتم کارتون نگاه کنه که خواب بیاد به چشماش. خونه مامانمینا نمیشه. مامانم تا دیرموقع تلویزیون نگاه میکنه. وقتی هم من یا خواهرم به مامانم میگیم تلویزیون خاموش کن چراغا رو خاموش کن عصبانی میشه باهامون دعوا میکنه میکنه میگه این بچه که بیداره. میگیم خب تو اگه بخوابی اونم میخوابه قبول نمیکنه. خلاصه بعضی شبها اینقدر خوابیدنش به تعویق میفته که مغزش از حالت خواب بیرون میاد. ولی بشدت خسته اس. هم.خودش بدخوابه هم شرایط الان باعث شده بدتر بشه 😭😭😭😭