۶ پاسخ

من هیچ من نگاه منکه نتونستم از خدا می‌خوام خودش یکاری کنه بچم ول کنه

خودش یواش یواش قطع میکنه. پسر من خودش دیگه از یک سالگی به بعد شبا شیر نخورد. چندبار که بیدار شد تو شیشه اب دادم بهش بعدش دیگه خودش نخورد

خب چرا قطع میکنی من که قطع نمیکنم مگه ما شیر شب خوردیم چمونه

سعی کن شب کامل سیر بشه بعد بخوابه
بعد نصف شب که بیدار شد
از اتاق ببرش بیرون و ابش بده و باهاش حرف بزن که اروم بشه
بعد بیا رو پات یا تو بغلت سعی کن بخوابونیش
اگر دیدی اصلا اروم نشد و شیر میخواد
ساعت شیر دادنشو طول بده و دیر تر بهش بده
خیلی بخواد طول بکشه یکماهه حل میشه مشکل شیر شبش

دختر منم همینه، چرا خسته شدی، مگه طفلی میخاد همه عمرش رو شیر بخوره، بزارش کنارت اون شیر می‌خوره ، تو هم بخواب

شیر خودت رو میدید یا شیر خشک؟

سوال های مرتبط

مامان شاهان مامان شاهان ۱۵ ماهگی
مامانا اومدم یکم درد و دل کنم حال روحیم اصلا خوب نیست مادرم ندارم برم یکم باهاش حرف بزنم اروم بشم پسرمن از وقتی به دنیا اومده بود خوابش عالی بود تا حدود یکسالگی ولی شبی چندبار پاگیشد برای شیر از یکسالگی که گذشتیم شبا همش با گریه پامیشدو میگفتیم برای دندونه خلاصه این جریانات ادامه داشت بعضی شبا حتی یک ساعت به یک ساعت بلند میشد ولی موقع خوابیدن راحت میخوابید دکتر گفت اگر اذیت میکنه داروی گیاهی بیبی سد داد که ارامبخشه بدم و راحت بخوابه گفت عوارض نداره ولی من ترسیدم و ندادم .
خلاصه الان چند شبیه اصلا نه میزاره رو پا بزارمش نه روتاب همش گریه میکنه نمیخوابه نمیدونم چیکار کنم هرکار بگین کردم امشب با هرار ترفند کنارم خوابید بعد یک ساعت مشت و مال دادن بعد دیدم خوابش سنگین شده اومدم بزارمش تو تخت خودش پاشد یک ساعت تمام گریه کرد مجبور شدم از اون دارو بدم .نمیدونم دیگه واسه خوابش چیکار کنم حالم خیلی بده احساس میکنم مادر بدیم .راستی دو ماه میشه خودش دیگه شب لب به شیر نمیزنه قبل و بعد بیداری شیر میخوره .
احساس افسردگی دارم دوسدارم بعضی شبا بمیرم خسته شدم احساس میکنم از پسش برنمیام من مادر خوبی نیستم