من همش گوشی دستشه ، شهربازی میبرم تو جمع شلوغ میبرم خونه با خواهرش بازی میکنه گاهی بد قلقی میکنه ولی اینکه میگن گوشی ببینه دیر حرف میاد اصلا قبول ندارم چون دخترم هرچی بگیمو تکرار میکنه تازه زبان مادری حرف میزنه گوشی بیشترش انگلیسی و فارسی هستش
میشه لایک کنی منم ببینم
بعضی مواقع شوک میتونه کمک کنه ب بعضی از بچه ها مثلا یک هفته بخاطر ویروس دخترم بیمارستان بستری بود بعد هم تخت دخترمن دو سالو هشت ماهش بود مامانش میگف کلمه میگ و اینک جمله در حد س کلمه مثلا مامان اب بده و اینک هر موقع دوست داره حرف میزنه در صورتی ک دختر من یک سال و یک ماهش بود اون موقع بیمارستان قشنگ حرف میزد خلاصه من اسباب بازی شو بردم پیش دخترم یهو گفت ن مامان اسباب بازی مال منه یعنی مامانش اونقد ذوق کرد ک نگو حالت شوک بهش وارد شد یا من باهاش دالی موشه بازی میکردم قشنگ دو س کلمه حرف میزد
من گاهی شبا براش کتاب قصه میخونم یا درطول روز باهاش حرف میزنم تلویزیونم میبینه نه با باباش خیلی وقت نمیگذرونه خودشم باخودش بازی میکنه زسادم وقت ندارم باهاش بازی کنم ولی هرروز صبح بهش تخم بلدرچین میدم واقعا تاثیر گذاره
واینم بدونین که پسرا دیرتربه حرف میان نوه عمو من توسه سالگی به حرف اومد الان انقدرحرف میزنع مغزتو میخوره😂نگرانی نداره
فقط هرشب قبل خواب قصه بگو ینی تاثیراین ازهمه بیشتره من ازنوزادی براش قصه میگفتم هنه مسخرم میکردن ولی دخترم کم کم فقط باقصه میخابید تابستون وبهار خیلی پارک وخانه بازی میبردمش وکاری میکردم ک حتما بابچه ها ارتباط بگیره وخیابون ک میرفتیم هرچی ک ازکنارش ردمیشدیم براش توضیح میدادم الان دخترم هم شعرمیخونه هم قصه حتی بااهنگام همخونی میکنه ویه چیزدیگم اینک تخم بلدرچینم خوبه
نه اینجا غریبیم جایی نداریم بریم تابستون میبرمش بیرون پارک ولی هوا سرد شد همش خونه ایم ..آره خیلی خیلی باهاش حرف میزنیم
تلویزیون وگوشی میبینه به موش وگربه ومستربین باب اسفنجی علاقه داره
بازی میکنیم باهاش هم خودم هم باباش براش وقت میزاریم میگه چیزی بده وقتی نمیدم با گریه میگیره علاقه ای نداره براش کتاب بخونم بازیگوشی میکنه ساعت خوابش خوبه ...در کل پسر من میتونه کلامات رو بگه ولی انگار خجالت میکشه نه این که بلد نباشه بلده ولی حتی لب وا نمیکنه بگه یا خیلی آروم لباشو بهم میزنه که نمیفهمم خیلی کمکلمه میگه جمله هم در حد آب بده از منه
به نظر خودم از بس دورش خلوته جایی نبردمش ایقد دیر حرف زد
من دختر اولی چون بچه اول بود خیلی کار میکردم کلمه تک تک بهش میگفتم از موقع ک بیدار میشد باهاش حرف میزدم مثلا میگفتم دختر مامان صبح شده صبح زیبات بخیر مامان بره صبونه اماده کنه و... یا موقع شیر دادن پوشک عوض کردن هم همینطور تو حموم هم همین طور دیگ جونم برات بگه کلی کتاب داستان هم خریدم اویل عکساشو نشون میدادم با انگشت اشاره میگفتم این خورشید این پلیس و.. بعد داستانو تعریف میکردم با اسباب بازی های فکری هم بازی میکردم از حلقه های رنگا رنگ شروع کردم لگو خونه سازی عروسک زود حرف زدن یاد گرف از بقیه بچه های همسنش اما دختر دومیم خیلی کم بیشتر ابجیش باهاش صبت میکنه و بازی و ی جوری شیرین حرف میزنه ک قند تو دلت اب میشه
من از نوزادی دخترم باهاش حرف می زدم . یه دقیقه از پیشش بلند میشدم گریه می کرد تا میومدم توضیح می دادم چرا رفتم . مامانم می خندید که بچه متوجه حرفت نمیشه اصلا . اما مدلم اینجوری بود . راجع به مهمونی زیاد مهمونی نرفتیم . مگه خونه ی مامانم . بله چندماهه بود دست میذاشتم رو اجزای صورتم و صورتش که لب ابرو و .. دست و پا .. هر کاری هم انجام می دادم و می دم هم همیشه توضیح میدم که الان دارم سیب زمینی خرد می کنم مثلاً بریزم تو سوپ . بیا باهم لباسها رو بندازیم ماشین بشوره . راجع به بازی هم متوسط فکر می کنم . پدرش رو شب می بینه. یعنی دو سه ساعت مفید . گاهی یک ساعت باهم بازی می کنند . پدرش آدم منطقی هست و اونجوری که باید بازی با بچه ها رو بلد نیست ولی در حد روحیه ی خودش باهاش وقت می گذرونه. کار خونه کوچیک بود بغل می کردم دوتایی انجام می دادیم . گاها آشپزی رو .
شوهرم تاکید می کرد خونه کثیف باشه لباس نشسته و هرچیزی مهم نیست فقط حواست به بچه باشه .
کتاب بله هر روز می خوندم و می خونم . ساعت خوابشم تقریبا . ولی متأسفانه به موقع نیست و اون تایمی که مدنظرمه نمی خوابه . قبلاً خیلی منظم ساعت نه می خوابید الان ولی نه و از یک سالگی به بعد دیروقت می خوابه.
باهاش خیلی صحبت میکنم،یعنی همه چیو بهش توضیح میدم حتی اگه متوجه نشه و بالای ده بار میپرسه که چیه و من چی گفتم
من پسرم الان دو زبانه محلی خودمون و فارشی صحبت میکنه، بیشترین تاثیرشو بیرون بردن زیاد و کتاب خوندن میدونم
من زیاد از همون اول براش کتاب خوندم شمرده شمرده باهاش حرف میزدم مثل معلم کلاس اول خیلی به لبها ی من نکاه میکرد . دونه دونه کلمه یادش دادم ، اصلا تلویزیون نگاه نمیکرد
مکعب های هوش براش گرفتم روش، عکس بود بهش میگفتم این چیه مثلا گل
توپ ، ابر.....، یکی یکی یادش دادم و تکرار میکرد تا اینکه دیدم قبل از دوسالگی برام داره جمله میبنده و الان کامل باهامون حرف میزنه
پسر من الان کامل حرف میزنه همه چیو میگه نه زیاد جایی رفتیم نه کتاب خوندم باهاش حرف زدم ولی نه زیاد کلا خودش همه چیو میگه
من تا نزدیک دوسالگی نمیذاشتم تلویزیون ببینه تو خونمون روشن نمیکردیم، جایی می رفتیم باز بود که اونم توجه نمی کرد، براش کتاب میخوندم ولی زیاد نه، باهاش زیاد حرف میزنم همین الانم هر سوالی بپرسه تک تک جواب میدم، ولی در کل بچه ها باهم متفاوتن یکی زودتر به حرف میفته یکی دیرتر..
عزیزم بچه هایی که ارومترن و دورشون شلوغه طبیعتا زودتر به حرف میفتن پسر من از بس بیقرار بود و شیر نمی خورد ما براش کلیپ میزاشتیم که شیر بخوره وگریه نکنه همین باعث شد بچه من دیر حرف بزنه و یکم تاخیر داره
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.