تجربم از زایمان رابراتون میگم.... ساعت 7اومدم بیمارستان و پذیرش و اکو قلب ونوار قلب و ازمایش خون و مشاور بیهوشی و.... درخاست کردم بیهوش کاملم کنند وموافقت شد فرستادنم تو بخش رو تختم و لباس اتاق عمل پوشوندن و متاسغااااااننننننه سوند زدن که خیلی گریه کردم خیلی بدبود حالما خراب کردسوزش داشت درد داشت دوسش نداشتم ی ساعتی طول کشید بردنم اتاق عمل و خوابیدم وبیهوش شدم

۲ پاسخ

دکترت تاریخو گذاشت به عهده خودت.؟

کدوم بیمارستان بودی؟از بیهوشی راضی بودی؟

مقالات مرتبط

سزارین با بیهوشی کامل
سزارین با بیهوشی کامل و عوارض آن
آماده کردن ساک زایمان
آماده کردن ساک زایمان برای بیمارستان | لیست وسایل ساک زایم...
تپش قلب در بارداری
تپش قلب در بارداری | علل و راه‌های درمان
عمل سزارین دوم چگونه است؟
عمل سزارین دوم چگونه است؟

سوال های مرتبط

مامان مهراد مامان مهراد ۱ ماهگی
تجربه ی من از سزارین
پارت ۱
ساعت ۵ صبح رفتیم بیمارستان پذیرش شدم و بردنم بخش زایمان برا اماده سازی قبل عمل انژیوکت گذاشتن برام به انتی بیوتیک تزریق کردن و nst گرفتن و سوند وصل کردن
ساعت ۷ رفتم اتاق عمل ، ب گفته ی خودشون چون کمرم ورم داشت نشد که از کمر بی حس شم و بعد ۴ بار سوزن خوردن بیهوشم کردن، اگه برگردم عقب از اول میگم فقط بی حسی واقعا خیلی درد مزخرفی داشت اون سوزنا و حسابی بخاطرش لرز کردم تواتاق عمل و شد بدترین تجربه زایمانم
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان سِویلای✨ مامان سِویلای✨ روزهای ابتدایی تولد
پارت سوم زایمان سزارین 😍 ✨
حدودا ساعت 1 و ربع اینا خوابیدیم و قرار بود ساعت 5 بیدارشیم و بریم بیمارستان ارتاساعت پنج شد و بیدارشیم آب‌جوش گذاشتم و برداشتم مامانم اینا صبونه خوردن و از زیر قرآن رد شدیم و رفتیم بیمارستان و نفر دوم بودم تو عمل پذیرش شدیم و تشکیل پرونده و بعدش گفتن برم آزمایشگاه برا آزمایش و چون گرسنه بودم از شب چیزی نخورده بودم سوراخ سوراخ شدم تا رگ پیدا کنن خلاصه بعد اون رفتم طبقه بالا اتاق دادن بهمون که خوب بود اتاقش یه اتاق چهار نفره نسبتا نظافتش خوب بود بردنم آن اس تی گرفتن و لباس پوشوندن شد ساعت 8 ونیم و قرار شد ساعت 8 و چهل و پنج برم اتاق عمل ☹️ یکم استرس داشتم و اومدن سوند بزارن سوند یکم سوزش داشت و تا عادت کنم طول کشید رفتار پرسنل های بیمارستان ارتا مخصوصا تو اتاق عمل خیلی خوب بود و راضی بودم چون آشنا داشتیم از اتاق عمل فیلم برداری هم کردیم
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان پناه مامان پناه ۶ ماهگی
خب بریم سراغ تجربه من از سزارین:صبح ۵ رفتیم بیمارستان سعدی ،تا اومدیم کارای پذیرش رو انجام بدیم ساعات ۶ شد.پرستار اومد دنبالم لباس داد پوشیدم ،شیو شکمم رو چک کرد و آزمایش ادرار گرفت.بعد رفتیم طبقه زیر زمین برای آمادگی عمل ،که مجدد شیو رو چک کردن و آزمایش خون گرفتن و سرم رو وصل کردن،وقتی همه این کار ها انجام شد دیگه منتظر موندیم که دکتر بیاد و بریم اتاق عمل،دوباره قبل از اتاق عمل صدای قلب بچه چک شد و ی سری سوال پرسیدن.بین اتاق عمل و اتاق انتظار بیمار ی اتاق دیگه بود.به ترتیب نوبت پذریزش صدا زد برای عمل ،من اولین عمل دکتر شفایی بودم
رفتم اتاق عمل و خوابیدم روی تخت،اینجا دیگه واقعا از ترس داشتم جون میدادم ،پرده رو کشید جلو صورتم ،بتادین ریخت ،منم هی میگفتم منو بیهوش کن میترسم
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان حسان👼 مامان حسان👼 ۹ ماهگی
تجربه سزارین  1 :

سلام مامانا من سه شنبه رفتم بیمارستان  ۶ صبح... منو فرستادن تو یه اتاق لباسمو عوض کردن. خوابیدم نوار قلب گرفتن ، سوند زدن.. خیای میترسم از سوند زدن. یکم درد داشت فقط . ولی خب یه جوری شدم .حس کردم داغ شدم دل درد گرفتم... وقتی که نوار قلب میومد ماما گفت درد داری؟ گفتم نه .. گفت ولی اینجا داره انقباض ثبت میشه... نگو اون دردی که اومده بود سراغم درد انقباض بود دقیقا همون صبح زایمان شروع شده. بود 😪 .. دو ساعتی دراز کشیده بودم تا نزدیکای ساعت ۸ بشه. خیلی ترسیده بودم.. شوهرمو فرستاده بودن پیشم . خداروشکر میکزدم همش که اومده پیشم و منتظر نشسته بودیم ...
وقتی ساعت ۸ شد یه تخت اوردن منو کمک کردن که رو اون بخوابم ..ملافه روم کشیدن رو بردنم یه قسمت که پر از اتاق های عمل بود‌ .کلا خیلی ترسو هستم.. داشتم سکته میکردم از درد سوند و انژیوکت
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان رستا❤️روشا مامان رستا❤️روشا ۴ ماهگی
سلام مامانا عزیز من زایمان کردم سزارین دوم
اول اینکه نسبت به سزارین اولی دردم کمتر بود
من صبح ساعت ۷رفتم بیمارستان تشکیل پرونده دادم دیگه بردنم تو اتاق آماده‌شدم ساعت ۹رفتم اتاق عمل برام سوند وصل کردن برام درد داشت دیگه رفتم اتاق عمل سوزن بی حسی زدن درد نداشت و بلافاصله دراز کشیدم پاهام گرم شد و نی نی دنیا اومد
بعدم اومدم ریکاوری ۲ساعتی اونجا بودم که یکبار ماساژ شکمی دادن من مردم از درد یکبارم تو بخش ماساژ دادن که نفسم رفت ساعت ۶عصرم سوند قطع کردن گفتن باید راه برم که این مرحله یعنی شکستن شاخ غول حدود نیم ساعت طول کشید تا کامل وایسادم و به راه افتادم من خیلی راه رفتم تو بیمارستان امروز درد ندارم
توصیه مهم :درسته خیلی درد داره ولی زیاد راه برید خیلی دردتون کمتر میشه و بخیه زودتر جوش میخوره
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان سام و سینا مامان سام و سینا ۸ ماهگی
سلام منم زایمان کردم امروز سزارین بی حسی
وقتی بی حسی تموم شد شکمم فشار دادن خیلی اذیت شدم
سوند رو قبل اینکه ببرن اتاق عمل بهم ساعت هفت وصل کردن بیهوش شدم هر چی تو گوشم میزدن‌ نمی‌فهمیدم به خودم اومدم دیدم پرستارها و مریض ها بالا سرم هستن
سوند هم کشیدن خیلی درد داشت
تو اتاق عمل هم سرگیجه گرفتم بیهوش شدم
الانم بزور راه میرم
شانه ام درد می‌کنه شکمم درد می‌کنه رد آمپول بی حسی درد می‌کنه بچه ام هم دو بار میخواست بستری بشه از بیخ گوشم گذشت شیر هم زیاد ندارم
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان پناه مامان پناه ۴ ماهگی
من ۶صبح ۲۱ ام وقت سزارین داشتم تا کارای پذیرش انجام شد ساعت ۷رفتیم بلوک زایمان کارای قبل انجام شد سوند هم تو اتاق عمل برام وصل کردن ساعت۸ صبح رفتم اتاق عمل
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان 🧜‍♀️مانلی🧜‍♀️ مامان 🧜‍♀️مانلی🧜‍♀️ ۸ ماهگی
#تجربه زایمان
(بیمارستان میلاد لاهیجان)
پارت چهارم:واسه پذیرش رفتیم بخش مادر همراه من دو تا خانم باردار دیگه اومده بودن واسه پذیرش که یکیش دکترش دکتر خودم بود و فهمیدم ک دکترم روز عمل من ی عمل دیگه داره،تو بیمارستان اون روز آزمایش خون دادم،نوار قلب دادم و دکتر بیهوشی منو ویزیت کرد و کارام برای شنبه آماده شد از اونجایی ک من آدم معذبی هستم دوست نداشتم با کسی تو ی اتاق باشم واسه همین درخواست اتاق خصوصی دادم و بعد زایمان فهمیدم چقدر کار درستی کردم که اتاق خصوصی گرفتم🥴
خلاصه اون روز کارم تموم شد و اومدم خونه و همچنان استرسی نداشتم و ریلکس بودم که واقعا برام جالب بود این موضوع😳
تو این فاصله ی روزه تا زایمان خانواده همسرم چند بار اومدن پیشم و بهم سر زدن و همش سعی می‌کردن بهم روحیه بدن و میگفتن نه تو دختر قوی هستی خیلی خوب زایمان میکنی و میای فامیلام  و دوستام بهم زنگ میزدن بهم انرژی میدادن و تو راس همه مادرم وپدرم و همسرم بودن که خیلی بهم انگیزه میدادن🙂
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان حسام😍♥ مامان حسام😍♥ ۱ ماهگی
پارت 3
دیگ پرستار اومد سوند برام وصل کزد خیلی بد بود و درد داشت لباسامو پوشوندن بردنم اتاق عمل استزس داشتم خیلی حتی دکتر بیهوشی نبود بهش زنک زدن دیگ کارامو انجام دادن رسیدن به آمپول بی حسی کمر اصلاااا درد نداشت به محض اینکه آمپول بی حسی تزریق کرد کم کم پاهام سر شدن حالا گز گز شدن پرده رو کشیدن که چیزی نبینم در عرض 5 دقیقه صدای گریه ی بچمو شنیدم خیلی خوشحال شدم ولی حس میکردم چکارا میکردن ولی درد نداشتم حالت تهوع بم دست میداد تو سرم برام دارو تزریق کردن
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان مانیاد🧿 مامان مانیاد🧿 ۲ ماهگی
خانما من دیروز زایمان کردم میخاستم براتون توضیح بدم اول اینکه بدن با بدن فرق میکنه،من ک تا رفتم اتاق عمل خیلی ترسیدم و گریه کردم بی حسم کردن یهو از کمر ب پایین بی حس شدم ک درد نداشتم بعدش در حین عمل حالم بد شد عق زدم و فشارم افتاد ک بهم دارو زدن خوب شدم و ۳۰ دیقه طول کشید ک بچم بدنیا اومد و بخیه زدن اصن نفهمیدم بعدش الان ک تو بخشم از دیروز چش رو هم نذاشتم از درد هر چی شیاف و امپول عضلانی میزنن اصن تاثیری نداره سوند هم یکم گذاشتنی درد داشت دیشب دراوردن اصن درد نداشت
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان دلوین‌.دلارا مامان دلوین‌.دلارا ۱ ماهگی
منم‌ از‌ سزارینم‌ بگم‌
قرارشد‌ ۲۵‌آذر‌ سزارین‌ بشم‌ که‌ پونزدهم‌ ساعت‌ ۱:۳۰ظهرکیسه‌آب‌ یکی‌ از‌قلهام‌ پاره‌ شد‌‌ ولی‌ اصلا‌ درد‌ نداشتم‌ خیلی‌ ترسزدم‌ که. نکنه‌ تا‌ رسیدن‌ به‌ بیمارستان‌ چیزیشون‌ بشه بیمارستانم‌ تا‌‌ خونه‌ ما‌‌‌۳۰‌ دیقه‌فاصله‌ داره‌ تا‌۲:۰۰‌رسیدیم‌‌ رفتم‌ بخش‌ زایشگاه‌ ماما‌ اومد‌ معاینه‌ کرد‌ چیزی‌نبود‌ نگفت‌ چند‌سانتی. یه‌ نیم‌ ساعتی‌ طول‌ کشید‌ که‌ دکتر‌ بیاد‌ و‌ ببرنم‌ اتاق‌ عمل‌ دردام‌ شروع‌شده‌ بود‌ باز‌ معاینه‌ کرد. گفت‌ ۴‌ سانته‌ ببرین‌ اتاق‌ عمل‌ سوند‌ رو‌ وصل‌ کردن‌ اصلا‌ درد‌ نداشت از‌ اول‌ استرس‌ سوند‌ رو‌ داشتم‌ که‌ خدارو‌ شکر‌ گذشت‌ بردنم‌ ‌اتاق‌ عمل‌ دکتر‌ بیهوشی‌ اومد‌ یسری‌ سوال‌ پرسید‌ که‌ به‌ چه. دارویی‌ حساسیت‌ داری‌ .بیماری‌ خاصی‌ نداری؟وکمر‌ درد‌ و‌ اینا‌ چی‌ ؟بعد. گذشت‌ اینا‌ آمپول‌ بیحسی‌ رو‌ زد‌ ولی‌ بگم‌ اصلا‌ نباید‌ تکون‌ بخورین‌ که‌ اذیت‌ نشین‌ وخیلی‌ طول‌ نکشه‌ .‌ پارچه‌ رو‌ کشیدن‌ جلو‌ چشمام‌ دستگاه‌ فشارم‌ وصل‌ کردن‌ بعد‌ از‌شمارش‌ پرستار‌ هیچی‌ حس‌ نمی‌ کردم‌ وسطای عمل‌ سه‌ تا‌ قرص‌ زیر‌ زبونی‌ دادن‌ که‌ بعدش‌ بدنم‌ شروع‌ کرد‌ به‌ لرزیدن‌ ‌تا‌ یک‌ ساعت‌ بعد‌ عملم‌ ادامه‌ داشت‌ .‌ ساعت‌ ۱۵:۳۰‌ بچه‌ها‌ به‌ دنیا‌ اومدن‌ ‌‌یک‌ ساعت‌ بعدش‌ منتقل‌ کردن‌ بخش‌ بستری‌ بچهامو‌ دیدم‌ .‌
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان قلب مادر مامان قلب مادر ۳ ماهگی
سلام
مامانا سوند وصل کردن چقد درد داره ؟من عمل دارم فردا خیلی میترسم استرس دارم

سوند داخل اتاق عمل وصل میکنن یا بخش ؟
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان مهنا مامان مهنا ۲ ماهگی
تجربه سزارین بیمارستان صارم پارت اول
.
من دکترم سیمین احتشام کیا بود و خودش توی صارم سزارینم کرد. علت سزارینم بریچ بودن بچه بود. هفته۳۷ نامه سزارینمو گرفتم و یه روز بعدش با آزمایش های قبل از عمل و نوار قلب رفتم بیمارستان پیش دکتر بیهوشی و طب قانونی تشکیل پرونده دادم. بهم ساعت ۶ صبح نوبت دادن. شب قبل از عمل از ساعت ۱۰ شب ناشتا موندم و صبح ساعت ۵ و نیم رفتیم بیمارستان. پذیرشمون طول کشید یه کم چون یه نفر مسئول پذیرش بود و کلی آدم. خلاصه پذیرش شدم و رفتیم بخش و سرم بهم وصل کردن و بردنم برای عمل. ولی خیلی بیمارستان شلوغ بود و تا اتاق عمل حاضر بشه و ببرنم داخل نزدیک دو ساعت طول کشید. خیلی استرس داشتم و کمی هم گریه کردم. خلاصه بردنم داخل اتاق عمل، خیلی اتاق تمیز و خوبی بود و پرسنل خیلی سرحال و پرانرژی بودن و باهمدیگه و با من صحبت و شوخی میکردن منم حواسم به حرفاشون پرت شد و یه ذره از استرسم کم شد.بعدش دکتر بیهوشی اومد که آقا بود و آمپول بی حسی برام زد که اصلا چیزی ازش حس نکردم حتی از آمپول معمولی دردش کمتر بود. بعد با یه کم تاخیر پاهام شروع کرد به گرم شدن و بی حس شدم. وقتی کامل بی حس شدم حالت تهوع گرفتم و نفسم تنگ شد و خیلی ترسیدم ولی بعدش برام ماسک اکسییژن گذاشتن. بعدم شونه هام درد خیلی شدید گرفت و وقتی بهشون گفتم برام مسکن زدن. بعد دیگه خوابم گرفت و آروم شدم و چشمامو بستم و چند دیقه بعدش صدای گریه دخترم اومد. یه کم بعدتر نشونم دادنش و صورتشو به لپم چسبوندن ولی چون ماسک اکسیژن داشتم حس نکردم.
مامان فندوق مامان فندوق ۵ ماهگی
تجربه ی سزارین من اینجوری بود که
شب قبلش به دکتر پیام دادم که جواب هم ندادن نمیدونستم از چه ساعتی نباید غذا بخورم
قبل هشت شب شام خوردم و تا قبل ۱۲ آب صبح ساعت هفت و نیم رسیدم بیمارستان انتخابم کلینیک اصفهان بود که کادر درمانیش واقعا با حوصله و خوش اخلاق بودن همون موقع رفتم آزمایش دادم فرستادنم زایشگاه لباس پوشیدم و سرم زدن دیگه ساعت ۸نیم بود بردنم اتاق عمل تا دکتر بیاد یکم طول کشید بعدش که اومد منو بردن توی اتاق من بیهوشی میخواستم اما دکتر اجازه نداد بی حسی استفاده کرد یکم درد داشت اما ن خیلی خوابیدم روی تخت پرستار پرده کشید جلوم و دیگه چیزی نفهمیدم بیدار که شدم دیدم کارم تموم شده حالم خوب بود درد نداشتم اومدم بیرون یه نیم ساعتی بیرون بودم بعدش منو آوردن بخش دردم کم کم شروع شد خیلی هم نیست بخیه هام که اصلا درد نداره فقط سوزش داره
ولی منقبض که میشه یکم درد داره که قابل تحمله
حتی دکتر بهم پمپ درد هم نداد گفت لازم نیست
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان ماهورا مامان ماهورا روزهای ابتدایی تولد
سلام مامانا روزتون مبارک باشه اومدم تحربه زایمانم رو بزارم.پارت ۱
سزارین اختیاری انجام دادم.
من ۱دی نوبت عملم بود دکترم گفت ساعت ۱بیمارستان باشی.منم شب قبلش اماده کردم تموم وسیله هامو.به خودمم رسیدم موهامم اتو کردم خخخ بقول شوهرم (میخابری عروسی)
دیگه منو شوهرم و مامانم و مادر شوهرم رفتیم بیمارستان.تا رسیدیم سونوی ازم گرفتن.بعد شوهرم اومد رضایت نامه رو امضا کردم.منم واسم انژکت وصل کردن ازمایش هارو گرفتن خیلی خون گرفتن یه کمی حالم بد شد البته استرس هم داشتم خیلی بی حال شدم فشارم رفت بالا.دیگه یه کمی موندم بهتر شدم.لباسهامو عوض کردم بردنم داخله اتاق که سوند بهم وصل کنند از بعضی ها شنیدم گفتن سوند درد داره استرس اونم داشتم ولی خداوکیلی هیچ دردی نداشت ۵ثانیه طول نکشید.انژکت بیشتر درد داشت تا سونو.😀
دیگه گذاشتنم رو ویلچر بردنم بالا داخله اتاق عمل نذاشتن مامانم و مادر شوهرم بیان اولش فقط شوهرم بود.دیگه هرچی نزدیکتر میشدیم به اتاق عمل استرسم بیشتر میشد جوری که بدنم میلرزید شوهرم هی میگفت بخدا اصلا متوجه نمیشی انگار تجربه داشت😀نترس وگرنه عملت نمیکنن.دوباره شوهرم داخله اتاق عمل رضایت نامه امضا کرد بردنم داخله منتظر دکترخودم و دکتر بیهوشی بودیم.
مشاهده ۷ پاسخ دیگر