تجربه ی من از سزارین
پارت ۱
ساعت ۵ صبح رفتیم بیمارستان پذیرش شدم و بردنم بخش زایمان برا اماده سازی قبل عمل انژیوکت گذاشتن برام به انتی بیوتیک تزریق کردن و nst گرفتن و سوند وصل کردن
ساعت ۷ رفتم اتاق عمل ، ب گفته ی خودشون چون کمرم ورم داشت نشد که از کمر بی حس شم و بعد ۴ بار سوزن خوردن بیهوشم کردن، اگه برگردم عقب از اول میگم فقط بی حسی واقعا خیلی درد مزخرفی داشت اون سوزنا و حسابی بخاطرش لرز کردم تواتاق عمل و شد بدترین تجربه زایمانم

تصویر
۷ پاسخ

من دکترم گفت بیهوشی یا بی حسی منم گفتم بی حسی با ی بار بی حس شدم ولی لرز نداشتم اما تا ی هفته سر درد داشتم همینکه پا میشدم سر درد شروع می‌شد تا وقتی ک میخوابیدم

***اشتباه نوشتم ***
اگه برگردم عقب فقط بیهوشی رو انتخاب میکنم

اره منم سر سرکلاژم لرز داشتم دندونام بهم میخورد

واییی اگ منم بی حس نشم چییی🥴🥴😬😬

یعنی شما کامل بیهوش شده بودی؟ از کمر به پایین نبودی؟

من بی‌حسی بودم ولی لرز رو داشتم بعد اززایمانم

منم ۴ بار سوزن زدن . چهارمی ب زور فرو رفت و فوری خوابوندنم. الانم هیچ دردی ندارم جز جای سوزنا و کمر درد

مقالات مرتبط

حمام کردن بعد از زایمان سزارین
حمام کردن بعد از زایمان سزارین
مراقبت‌های پس از زایمان سزارین
مراقبت‌های پس از زایمان سزارین
عمل لابیاپلاستی بعد از زایمان
عمل لابیاپلاستی بعد از زایمان و روش های انجام آن
آیا بعد از لیزر بیکینی می‌توان رابطه داشت
آیا بعد از لیزر بیکینی می‌توان رابطه داشت؟

سوال های مرتبط

مامان معجزه خدا مامان معجزه خدا ۱۰ ماهگی
تجربه زایمان :
سلام من تازه الان وقت کردم بیام آنقدر که درگیر بودم ،خوب من ۵ اسفند زایمان کردم بیمارستان محب کوثر سزارین، اول که رفتم وارد بلوک زایمان شدم اخرین‌سونو و سونو انتی گرفتن ازم و تمام آزمایش هام کل بارداری ،گروه خونی و …بعد لباس دادن بهم ظرف دادن برا نمونه ادرار ،بعد آنژین کت زدن بهم و منتظر موندم تا نوبت عمل ام بشه دراز کشیدم ،سرم وصل کردن ،nstگرفتن ،بعد ساعت ۱۲ صدام کردن که آماده باشم ،اومدن سوند وصل کردن درد داشت به نظرم و تو بیحسی گفت نمیشه چون قبل باید وصل کنیم بهت وقت نداریم ،خلاصه تا بی حس بشم درد سوند داشتم مثل عفونت ادراری بود دردش ،بعد رفتم اتاق عمل از کمر بی حس کردن اون درد نداشت چن ثانیه بود کلا ،بعد به ثانیه نشد داغ شد کمر به پایین، بعد خوابیدم رو تخت و دستگاه فشار ،وصل کردن و سرم بهم ،دیگه کلا نمیفهمیدم هیچی …
ادامه ….
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان پناه مامان پناه ۳ ماهگی
من ۶صبح ۲۱ ام وقت سزارین داشتم تا کارای پذیرش انجام شد ساعت ۷رفتیم بلوک زایمان کارای قبل انجام شد سوند هم تو اتاق عمل برام وصل کردن ساعت۸ صبح رفتم اتاق عمل
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان نِلیـــن🌈🩷 مامان نِلیـــن🌈🩷 ۳ ماهگی
تجربه زایمان سزارین
بعد تشکیل پرونده منو فرستادن برای نمونه ادرار و بعد اون گفتن بخاب انژیوکت وصل کردن بهم دوباره ان اس تی رو وصل کردن و گذاشتن موند تا خاستم ببرنم اتاق عمل اومدن سوند رو وصل کردن و اینو بگم ک من خیلی خودمو قبلش اذیت کردم و میترسیدم براش ولی برام لیدوکائین زدن بعد وصل کردن و هیچی متوجه نشدم من خلاصه بعد اون بردنم اتاق عمل ک ترس عجیبی داشتم و تا دکترمو دیدم فقد اشک ریختم . یکم باهام حرف زدن و اروم شدم. امپول بی حسی اصلا چیزی حس نکردم. بلافاصله دراز کشیدم بعدش دیگ عملو شروع کردن و تا صدای دخترم رو شنیدم و اروم شدم . بعد عمل هم ک بردنم ریکاوری لرز خیلی بدی داشتم برام وارمر گذاشتن و دارو زدن بهم . یساعت بعدش بردنم بخش . دوبار تو ریکاوری شکممو فشار دادن و....
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان فندوق کوچولو مامان فندوق کوچولو ۱ ماهگی
خب بالاخره اومدم تجربه زایمانمو بزارم
پارت ۱
خب‌ بچه ی من تا آخر بریچ بود ولی چون بیمارستان شهرمون دولتیه و سزارین نمیکنه برای عمل رفتم شهری که ۴ ساعت از شهر خودمون فاصله داشت.اول صبح رفتم مطب دکتر و سونو دادم که بچم بریچ بود و با سونوگرافی رفتم بیمارستان کارای پذیرشمو انجام دادم آزمایش ادرار ازم گرفتن آنژیوکت برام وصل کردن و آزمایش خون ازم گرفتن که چون من رگ ندارم اصلا و رگام بشدت ضعیفن ۴ بار آنژیوکت زدن برام و دستم میسوخت...بعدش برام ان اس تی وصل کردن و چند دقیقه مونده برم اتاق عمل سوند و زدن برام،موقع زدنش درد نداری فقط باید شل کنی خودتو و نفس عمیق بکشی ولی یه حس خیلی بدی داره و من سوزش هم بشدت داشتم بخاطرش...یعنی اون چند دقیقه تا برم برای عمل یکم گریه کردم بخاطر سوزشش و خیلیم حس چندشی داشت🤦🏻‍♀️
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان حنا🌼 مامان حنا🌼 ۷ ماهگی
مامانا اومدم از تجربه سزارینم بگم
پارت اول
ساعت ۶ صبح رفتم بیمارستان برای پذیرش البته روز قبل برای تشکیل پرونده رفته بودم
بعدش نوار قلب و انژیوکت نصب کردن و چون اون روز تاریخ ۳ /۳ بود و حسابی شلوغ دیگه نوبت به نوبت صدا میکردن برای اتاق عمل
تقریبا ساعت ۱۱:۳۰ نوبت من شد و من رو فرستادن اتاق عمل
خداروشکر خیلی بهم آرامش میدادن و استرس بهم وارد نکردن
بعدش آمپول بی حسی زدن و سریع گفتن دراز بکشم و بعدش سوند رو وصل کردن و یه حالت برق گرفتی پام رو گرفت و بی حسی کم کم از سینه به پایین شدم
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان 🤍دلانا🤍 مامان 🤍دلانا🤍 ۱ ماهگی
تجربه زایمان سزارین پارت ۱
سلام وقتتون بخیر عشقا
تقریبا ساعت ۷ بود ک بیمارستان رسیدم و بهم انژیوکت وصل کردن...استرس خیلی شدیدی داشتم چون کلا ادم ترسویی هستم...ساعت ده و نیم امدن سوند وصل کنن گفتم میشه ک تو بی حسی وصل کنید گفتن نه 😐😐😐درد نداره...خلاصه شروع کردن وصل کردن یعنی دردش خیلی خیلی کم بود ...
بعدشم ک دکتر امد و من بردن اتاق عمل...تا رفتم اتاق عمل نیشم باز شد و ترسم ریخت ...فضای اتاق عملش هم تمیز بود هم ترسناک نبود ...پرسنل بیمارستان پارسم نگم ک چقد بخش زایمان مهربون بودن و خوش برخورد....اما بخش اطفالش راضی نبودم
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان مهرسا و مهوا مامان مهرسا و مهوا ۶ ماهگی
تجربه زایمان من ۲
همونجا اول انژیوکت رو بهم وصل کردن و بهم امپول بتا تزریق کردن
البته من ۲۸ هفته هم امپول بتا زده بودم
بعدش هم بهم سوند رو وصل کردن و لباس هامو عوض کردم و رفتم برای اتاق عمل
که خداییش نه سوند وصل کردن و نه آنژیوکت و نه معاینه رحم دردی نداشت
رفتم اتاق عمل کمرم رو بتادین زدن و یه امپول بی حسی به نخام زدن که واقعا دردش مثل امپول معمولی شایدم کمتر بود و کم کم پاهام گرم شد و بی حس شدم و سزارین رو شروع کردن
من اصلا چیزی متوجه نشدم جلوم په پارچه کشیده بودن که هیچ چیزی احساس نمیکردم و دکترا هم درمورد خودشون حرف میزدن و جو خوبی بود چندلحظه بعد صدای گریه بچه اومد که فهمیدم بچه رو بدنیا آوردن و میخان بخیه بزنن هیچ درد و حسی نداشتم
بعدشم منتقلم کردن ریکاوری
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان آرتا👶🏻☃️🐨 مامان آرتا👶🏻☃️🐨 روزهای ابتدایی تولد
سلام مامانا اومدم از تجربه زایمانم بهتون بگم (سزارین)
اول که رفتیم بیمارستان بعد از انجام کارای پذیرش و اینا
لباس مخصوص دادن بهم
بعد بردنم داخل یه اتاق بهم انژیوکت و سوند وصل کردن
برخلاف تصورم و اون چیزایی که شنیده بودم اصلاااا گذاشتن سوند درد نداشت فقط در حد پنج دیقه حس میکردم ادرارم میخواد بریزه بیرون که اونم سریع اوکی شد
مامان امیر مامان امیر ۱ ماهگی
پارت ۳

بعد شوهرم برام از ی بیمارستان دیگه دارو آورد بهم تزریق کردن بعد نیم ساعت کهیرا رفتن ساعت ۱۲ شد که اومدن سوند وصل کردن اصلا درد نداشت فقط حس ادار گرفتم بعد وصل کردن منو نشوندن رو ولیچر منو بردن اتاق عمل بعد چند دقیقه دکترم اومد منو نشوند رو ی صندلی بعد ی اقایی اومد پداتین زد بعد الکل بعدشم آمپول بی حسی که اصلا حسش نکردم
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان مهوا👶👨‍👩‍👧 مامان مهوا👶👨‍👩‍👧 ۵ ماهگی
پارت ۱
من شب ۲۶ تیر رفتم ک بستری شم و فرداش دقیقا ۳۹ هفته کامل بودم تا صب از استرس نخابیدم و فقط بیدار بودم صب ساعت ۷صب برام سوند وصل کردن و فقط سوزش داشت ک اونم خودشون گفتن نفس عمیق بکش بعدش خیلی رو مخم بود سوند و تا ساعت ۱۲ک بهم گفتن برا عمل اماده شم رفتم ک برم برا عمل 😪رفتم داخل اتاق عمل و ازم پرسیدن بی حسی میخام یا بیهوشی و خودم بیحسی رو انتخاب کردم و بهم گفتن بشینم تا امپولو بزنن و اینم بگم ک واقعن پرسنل اتاق عمل خوب و صمیمی بودن باهام..
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان 🩷لیا🩷 مامان 🩷لیا🩷 ۳ ماهگی
تجربه سزارین در بیمارستان آریا پارت ۱ :
من با کلی ذوق و خوشحالی با میکاپ رفتم بیمارستان آریا، بعد از کارای پذیرش بردنم بهم انژیوکت بزنن و سوند، کسی که اومد انژیوکت برام وصل کنه انقدر نابلد بود که چندیدن بار رگمو سوراخ کرد و تخت پر خون شد و در نهایت روی دستم زد و اونم بعد چند دقیقه ورم کرد اومد بالا و تو رگ نبود🥲 بعد که مامای خودم اومد با اولین سوزن زدن رگمو گرفت، یه مشت دانشجو ریخته بودن اونجا که زجز میدادن زنای دم زایمان رو
من از درد بیحال شده بودم و واقعا برای سوند دیگه حس نداشتم و راحت بهم زدن و در برابر درد انژیوکت هیچی نبود، بعد از اون اسانسورشون خراب بود و مجبور شدم همراه با سوند و سرم از پله برم تا اتاق عمل با همون حال خراب،
هول هول و عجله ای بردنم و بدون هیچ اماده کردنی اسپری زدن به کمرم و از بی حسی اسپاینال زدن که چون امادم نکردن من شوک شدم یهو پریدم از سوزنش و دوباره زدن بهم…
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان آوین مامان آوین ۸ ماهگی
تجربه زایمان
شب قبلش دکتر بهم گفت بستری شم
ساعت ۱۱شب بستری شدم
و بهم سرم وصل کردن
ساعت ۸ صبح دوباره بهم سرم زدن و ساعت ۹ سوند رو وصل کردن
واقعا سوند درد داشت حتی الان هم جاش میسوزه
سوند رو وصل کرد و من از درد سوند داشتم دیونه میشم ۱۱:۴۰ بود ک گفتن باید لباساتو عوض کنی برای اتاق عمل
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان نیلا مامان نیلا روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان: سلام دیروز ساعت ۶ اومدم بیمارستان تا سرم‌وصل کردن لباس پوشیدن برام ساعت ۸ونیم بردنم اتاق عمل متا ۹‌ک‌دکتر اومد اول قصد بیهوشی کامل داشتم اما اونجا باهام صحبت کردن نظرم عوض شد بی حسی انتخاب کردم سوزنی ک میزنن تو‌کمر مث درد سوزن سرمه کم کم پات داغ میشه دیگه من حالت تهوع داشتم بهشون گفتم چند بار عق زدم فوری اکسیژن گذاشتن رو بینیم گفتن یکم بخواب بعدش انگار ی خواب کوتاه داشتم دیگه صدای گریه دخترم‌اومد تا ۱۱ و نیم ک اوردنم بخش سوند هم‌گفتن بذارن بی حس شم بعد بذارم ولی فقط گردنم درد داره ی خورده همینو بس حالا عوارضای دیگش من تجربه نکردم
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان ROHAM مامان ROHAM ۶ ماهگی
تجربه زایمان من
پارت اول
۸ صبح شنبه رفتیم بیمارستان
قرار بود دکتر زود بیاد که ساعت ۲ ظهر اومد حسابی ضعف کردم چون از ۹شب قبلش چیزی نخورده بودم
شمام ی غذای گیر دار بخورین نه سوپ یا غذای آبکی
دکتر اومد با هزار ترس لرز م بردنم اتاق عمل
وارد اتاق عمل که شدم کادرش آقا بود
و دکترای خیلی مهربون بودن
حسابی استرسم کم کردن
بی حسی اسپاینال انتخاب کردم
پاهام داغ شد و بی حس اما زمان جراحی واقعا خیلی حس بدی بود حس میکردم درد اینکه داره بدنمو می‌بره و زمانی که بچه در آورد واقعا درد بدی داشت انگار دل روده هات دارن میکشن بیرون
ادامه ...
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان سام مامان سام ۷ ماهگی
تجربه زایمانم ۱۴۰۳/۰۳/۱۳

زایمانم سرارین بود و دکترم بهم گفت ساعت ۷:۳۰ باشم بیمارستان برای تشکیل پرونده و بستری
تا اماده بشم برم تو اتاق عمل و کارای قبل عمل و انجام بدن شد ساعت ۹
من از قبل با پزشکم صحبت کردم که سوندم بعد بی حسی بذارن
ماساژ شکمیم یکی تو اتاق عمل، یکی تو ریکاوری، و نهایت ۱ بار تو بخش باشه که خداااا رو شکر بخاطر کم ‌بودن خونریزیم همینم شد
واقعا بی حسی درد خاصی نداره که بیشتر از ۵ ثانیه طول نمیکشه
متاسفانه من به بی حسی حساس بودم و بعد از تزریق نفسم بالا نمیومد و هر چی خواستم بگم حالم بده نمیتونستم صحبت کنم مجبور شدم ۲ بار کلمو به تخت بزنم که بفهمن حالم بده نفسم بالا نمیومد
بهم ماسک اکسیژن وصل کردن و یه امپول تو سرمم زدن که نفس کشیدن و خیلی برام راحت کرد و حالم بهتر شد

ادامه پارت بعدی
مشاهده ۲ پاسخ دیگر