چند روز پیش دختر سه ماهم آسپیره شد، شیر برگشت تو ریه ش داشت خفه میشد ، سیاه شده بود و نفسش بالا نمی‌شود و خرخر میکرد، هر چی میزدیم پشتش برنمیگشت، سریع رسوندیم بیمارستان خدا روشکر به لطف خدا و نظر امام رضا برگشت، خدا میدونه اون لحظات چی بهم گذشت این قدر جیغ زدم و خودمو زدم ، هر چی پشتش میزدیم نفسش برنمیگشت، حالا از اون روز آرامش ندارم، خواب ندارم همش گریه میکنم و اون صحنه مدام جلوی چشممه، میترسم دوباره اون طوری بشه ، چیکار کنم ؟😭😭

عزیزم براش آیه الکرسی بخون دگه این اتفاق نمیفته

عزیزم دلم ❣️❣️ان شا الله دیکه اون صحنه تکرار نمیشه ارامش خودت حفظ کت

عزیزم بلا به دور باشه خیلی وحشتناکه😐😐

منم الان رستا تب کرده بالا میاره سرفه خلطی داره میترسم حالم بده

چجوری شیر برگشت تو ریه اش؟داشت شیر میخورد گیر کرد تو گلوش؟بمیرم براش بسپر ب امام رضا خودش پشتو پناهشه

من پسرم زود به دنیا اومد ۲۲ روز بستری بود وقتی اوردیمش خونه ۳-۴ روز بود خونه بود شیر خورده بود طاق باز خوابونده بودمش رفلاکس داشت نمیدونستم بالا اورد شیر برگشت تو ریه‌ش.سیاه شد نفس نمیکشید.با این وجود که خیلیییی کوچیک بود ۱کیلو و ۶۰۰ بود.مامانم برش گردوند و انقدر زد تو کمرش تا نفسش برگشت.خدا رحمم کرد فقط.من اونقدری ترسیدم که از ترس تب و لرز کردم و حالم بد شد.تا چند ماه کابوس میدیدم.اما خداروشکر دختر شما بزرگ بوده.اصلا نترس فقط همیشه به پهلو بخوابونش

وای چه وحشتناک خواهرزاده منم اینطور شد بستریش کردن .حین شیرخوردن این اتفاق افتا؟ اخه ماشالله سه ماه دیگ بزرگ