مشکلش چیه بیان سربزنن والا ما خانواده پر جمعیتی هستیم همه میان سر میزنن
تنها چیزی ک فکرمو درگیر داره بوسیدنشه
نمیتونمم چیزی بگم چون ک نوه ارشد خانواده شوهرمه و نتیجه اولی طایفه پدری شوهرم
اصلا موندم چی و چجوری بگم
دگ ب پدرمادر شوهرم ک نمیتونم بگم نبوسینش قطعا دلخوری رخ میده اینام نوه اولشونه ذوق دارن
اعصاب فیل میخواد مخصوصا اگه سزارین شده باشی بشینی تو چش یه مشت بی فرهنگ نگاه کنی و لبخند الکی تحویلشون بدی
من خودم هنوز که زایمان نکردم ولی زنداییم پریشب زایمان کرد ما فقط بیمارستان رفتیم ملاقات .دیگه نمیریم تا ۱۰ ۱۵ روزش حداقل بشه یکم استراحت کنه .اونم باز زنونه یسر میریم مردا رو نمیبریم
خونه ما فامیل درجه یک میان سر میزنن ولی زیاد نمیمونن بچه هم بوس نمیکنن خداروشکر
فقط بغل که اونم همشون بغل نمیکنن بغلم فقط با آغوشی
فامیلای دور تر مثل عمه و عمو... خودم و شوهرم بعد از ۱۰ روزگی میان
والا فامیلا ماکه انقد خوبن فقط منتظرن من بزام همشون حمله کنن🤣🤣🤣
منم دوست دارم بعدش استراحت کنم سکوت وآرامش باشه ولی بعید میدونم بشه
یه شب همشون اومدن دخترم پیش خودم بود خودشون بغل نکردن هدیه هاشونو دادن و رفتن کلا یه ساعتم طول نکشید
اگه همشون ی جا بیان راحتری
اونایی هم ک سرما خورده بودن خودشو نیومدن مثلا پدربزرگم
درست میگیااا
ولی من وقتی مهمون میومد خونمون خیلی تو روحیم تاثیر خوب و مثبت میذاشت خیلی خوشحال میشدم،اتفاقا همه هم میدونستن نباید ببوسنش خداروشکر کسی بوسش نکرد
بعدش تا دیر وقت میشینن بیشعورا
دوستم تازه زایمان کرده بیچاره اومده بودن همه سیگار تریاک میکشیدن تو خونه کوچیک دود برداشته بود آدم های بیفرهنگی هستن🥲
ما کوردا یه رسم خیلی بد داریم بیچاره تا از بیمارستان پاش میزاره خونه ۱ساعت بعد مثل لشگر میریزن اونجا😒نمیگن بزار هی پاش برسه خونه متنفرم واقعا 😐
ما رسم داریم اسم گذاری میگیریم هر کس بخوایم دعوت میکنیم شام اسم بچه رو میزارن شام میدیم دیگه تموم ولی من یروز قبل شب یلدا زایمان کردم خواهرشوهرم پیشم موند ظهرش خواهرم اومد تا فردا که یلدا بود پیشم بود مرخص شدم مامانم اومد خونم شب به خواهرمم گفتم بیان شام چون تنها بود یلداهم بود گفتم مامانمم اینجاس بیان بعد شام مادر شوهر دوتا خواهرشوهرم با شوهر یکیشون اومدن یکم نشستن خدایی منم خیلی خسته بودم ولی گفتم مهمونن ولی از فرداش دیگه مامانم همه جارو جمع و جور میکرد برام غذا اینا آماده میکرد میخوردیم تا میخواستیم استراحت کنیم مادرشوهرم میومد الانم میاد هر روز این یکم رو مخمه مثل مهمون میشینه مامانم ازش پذیرایی میکرد من حرص میخورم مستقیمم میره بالا سر بچه کلاشو در میاره بغلش میکنه هر چقد میگم تازه خوابوندم انگار نه انگار
بستگی به اقوام و فامیلاتون داره .
برای ما جا افتاده که نوزادو نباید بوسید تو هر دو طرف . خیلی نگرانش نیستم . ولی خب کلا بهترین راه حل اینه که بچه رو تو بغلت بگیریش و بغل هیچکس ندیش .
یعنی اگر کسی اصرار کرد هم رک بهش بگی شرمنده فعلا خیلی کوچیکه انشاالله بزرگتر بشه میدم بغلتون .
مامان ها واقعا فرشته ن 🌷
ای جان دغدغه هاتونم قشنگه ..🫠🩷😭
والا منم دغدغه این موضوع رو دارم سمت خودمون ک کسی نیس یه خواهرمه با مادرم ولی سمت شوهر پر سر و صدا و تعداد زیااااد از الان برنامه ریختن که هر روز بیایم جوجمونو ببینیم...... خواهرشوهرم آرایش زیاد میکنه از عشق بچه میاد لپای بچه رو تو دهنش میکنه🤦♀️🤦♀️🤦♀️
سر بچه اولم نتونستم چیزی بگم و همیشه دلخور بودم شوهرمم روش نمیشد بگه....حالا سر این یکی همش میگم خدایا عقلشون بکشه حداقل تا 10 روز نیان ولی بعید میدونم....
یه خواهرشوهر بزرگم دارم که الکی خوشه با بچش فقط به همه چی بلند بلند میخندن🤦♀️🤦♀️
خدایا از الان صبرم بده🤲😞
ما ی جشن میگیریم همه اون موقع میان ۲۰ روز تموم شد میگیریم
دیگه دونه دونه نمیان دیدن نینی
خودشم نینی رو آخرش میاریم فقط نگاه میکنن بعد بچه رو میبریم
من دلم نمیخاد تا یک هفته کسی بیاد تا یکم سرپا بشم و بتونم به خودم برسم ولی بعدش دوست دارم ببینم فامیلارو
اخه از شهر خودمون دورم و خیلی کم میبینمشون
به دل ما نیست منم دلم خیلی چیزا میخواد😩😩😩
هی از دست این خانواده ها
البته همه مثل هم نیستن ولی فامیل ما رسم دارن تا قبل ۴۰ روز همشون میان و منم این دلهره هارو دارم
کاش هیچکس نمیومد من که واقعا اعصاب نداشتم هزارجور فکر وخیال ودرد مسولیت داری مهمون داری هم بهش اضافه میشه
ولی اینکه هرکی یه تزی و یه نظری میده اینکارو کن فلان کن بنظرم بیشتر از همه رو مخ آدمه با اونهمه درد باید اینارو تحمل کنی
سه چهار بار من بیشتر نرفتم دلم براش لک میزنه ولی میگم بزار مادر استراحت کنه وقت زیاده،ولی خب هروقت رفتم پنج دقیقه ننشستم کل خونه رو تمیز کردم اومدم
فامیل خودم که ازم دورن ولی تو فامیل همسرم رسم دارن روز ده نوزاد یه مهمونی میدن هرکس رو بخوان دعوت میکنن و تموم
دیگه برو بیایی نداری و راحتی
سر اولی من یه شب مهمونی دادم همه اومدن کادوهاشونو دادن و رفتن دیگه راحت بودم
فقط گاهی خواهرشوهرم میومد کمکم
ما ک نینی داداشم دوهفته پیش دنیا اومد میرفتیم کمکزنداداشم خونشو جمع میکردم ظرفاشو میشستم بااینکه خودمم باردارم مامانمم بچه رو میگرفت و به زنداداشم یاد میداد بچه سینه نمیگرفت مامانم کمکش کرد ،هیچکدوم اصلا بچه رو نبوسیدیم حتی بابای بچه ماسک میزنیم بغل میکنیم
من که به فامیل خودم و همسرم اعلام کردم میخام جشن بگیرم کسی تو زحمت نیفته برای جشنش تشریف بیارن. خدایی ام کسی نیومد یه شب مادر شوهرم اینا اومدن در حد یکساعت بکشیم یکی از دایی هام اومد درحد یک ساعت نشستن همین
من ۹ ام زایمان کردم قبلش به همه گفته بودم ۱۶ دی ماه مخصوصا جاری ام فقط ب مادر شوهرم گفتم و رفتم ولی با خواهر شوهرام اومدن بیمارستان هر چی اصرار کردن بمونن بیمارستان بالا سرم مامانم نزاشت و ب شوهرم گفتم فعلا نیان تا پنج شنبه رفت تا پنج شنبه اومدن و فقط اجازه دادم عکس گرفتن اونم خیلی اصرار کردن و نزاشتم ببوسنش چون آنفولانزا زیاد شده گفتم تا بعد عید
من شوهرم سفت و سخت از همون اول گفت کسی نباید ببوسه
واسه دیدن هم به همه گفتیم بعد ۴۰ روزش تشریف بیارین
اونایی هم که تک و توک میومدن همون اول که وارد میشدن بهشون ماسک میدادم
من موقع کرونا بود همه دو هفته اول نیومدن بعد اومدن،یه شب هم همه رو شام دادیم مامانم زحمت پخت و پزو کشید
من چون خونه مامانم بودم مستقیم گفتم بهشون بگین حالم خوب نیست نیان
خیلیا فرهنگ داشتن نیومدن ولی ی سریا با وجود گفتن پاشدن سرزده اومدن
ولی منم کار خودمو کردم پامو از اتاق بیرون نزاشتم تا متوجه بشن کارشون درست نیست 🥰 البته من واقعا بعد سز تا دوهفته افتاده بودم از حال بد
من از اول زایمانم میرم خونه مامانم فکر نمیکنم کسی بیاد
منم تا جایی امکان داره میگم بوس نکنن
چون بچمم کمبود وزن داره نمیخام مریض شه😪اونا خودشون نیم ساعت میان باز چند روز ما ازینا میشیم بهتره پرو گیری کنیم بگیم
منم دوست ندارم برم خونه مامانم رفت و آمد میشه میخوام خونه خودم بمونم
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.