۱۹ پاسخ

بهت درخواست دادم عزیزم بدون دوستی نمیشه pv صحبت کنیم

طبیعی عزیزم نگران نباش منم که بعد ده سال بچه آوردم گاهی کم میارم حس میکنم جلوی دست و پامو گرفته
و اینکه منم کمکی ندارم جز همسرم که حتی بچم اینقدر وابسته خودم هست بغل شوهرمم نمیره حتی دلم که حموم بدون دغدغه میخواد
ولی سعی کردم مدیریت کنم
منم اوایل پرخاشگر بودم تا اینکه متاسفانه یکی از دوستان خانوادگی مون بچه هشت ماه شو از دست داد و همش میگفت حاضر بچم شب تا صبح گریه کنه ولی میبود
من از اون موقع به بعد یکم صبور تر شدم
دیدم بچه ها طفلی دست خودشون نیست گریه و اذیت هاشون باید قلق شون بیاد دستت
الانم نگران نباش از این افسردگی همه دارند فقط میگم مدیریت کن
منظورتم از اذیت چیه؟ ب کارهات نمیزاره برسی یا خوابش خوب نیست؟

خواهرمنم مث خودت تنهام توشهرغریب ولی باید تحمل کرد شکرگذارباشیم

منم افسردگی گرفتم فقط دلم بچه مو میخواد حتی خودمو نمیخوام ولی وقتی فکر میکنم میگم بچه ام بع غیر من و باباش کیو داره باباشم نمیتونه مثل من ازش مراغبت کنه من به خاطر زایمان اینجوری شدم اون چه گناهی کرده که مادرش اینجوری باشه شرایطتت سخت تر از من نبود، والله تایپ کردم داستانمو برات ولی دیدم حالم بد شد همه رو پاک کردم، بچه تو نخواسته نبود خدا برات خواست تقدیر اینجوریه، شرایطی که داریو بپذیر و باهاش کنار بیا، آیدی تلگرامتم بهم بده باهات کار دارم

بچه هایی ک ما گاهی اینجوری ازشون خسته میشیم بزرگترین آرزوی خیلیان

من الان یاد گرفتم با بچم سفر برم
پسرم ۸ ماهشه و کلی سفر از مشهد و شمال بگیر تا شیراز و اصفهان و همه رو رفتم
سعی کن کم کم کنار بیای با بچه
فقط یه چیزی ک هست اینکه خییییلی مراقب باش برا بچه بعدی بازم ناخواسته نشه
خیلی حواست باشه

عزیزم
من دو ماه بعد عروسیم ناخواسته باردار شدم
فک کن دو ماه
خانوادم یه شهر دیگن و خودم هم کارمندم
منم اوایل تو فاز افسردگی بودم
همش میگفتم هیچی از متاهل شدن نفهمیدم و فوری بچه اومد و این حرفا
ولی خب الان بهتر شدم
نبودن خانواده واقعا سخته با اینکه من خانواده شوهرم اینجان و خداییش هم خیلی هوامو دارن

بپذیر این موضوع رو تا زمانی ک نپذیری حالت بدتر میشه هرچی ما و بقیه بگیم فلان کارو انجام بده بی تاثیره .. پس اول بپذیر
با پسرت برو بیرون
کارایی ک دوس داریو انجام بده
و به این فکر کن اون طفل معصوم ب خواسته ی خودش نیومده پس ی مادر شاد میخواد❤️
حست کاملا طبیعیه بچه داری مادر شدن این تغییر بزرگی تو ی زندگیه ی دختره.الویتاش همه چیش عوض میشه خود سابقش نمیشه چیزیه ک پیش اومده باید سعی کنی قوی باشی ورژن بهتری از خودت بسازی❤️

به خدا منم همینطورم خیلی دست تنهام کمک حال ندارم شبا از درد کمر نمیتونم بخوابم مامان دارم ولی مسن هست و نمیتونه کمکم کنه خودش مریضه شوهرمم که هیچی خوارسومم خداروشکر همه ش مریضه از وقتی بچه دار شدم خواهر هم ندارم منم دست تنهام ولی چاره چیه تحمل کن خواهر تا یکسالو نیم خوب میشند یکم که از ابوگل در بیایند همه چیز خوب میشه

عزیز دلم منم تنهام هیچکسوندارم ولی پذیرفتم دیگهه مادر شدم این بچه خودش نخواسته ب دنیا بیاد ما ب دنیاش اوردیم پس باید هرطوری ک شده حالتو خوب کنی بخاطر بچت منم خیلی وقتا کم میارم خسته میشم گریه میکنم ولی روزی هزاربارخداروشکرمیکنم ک محتا دکتر و دارو نشدم برابچه خودش هدیشو گذاشت تودامنم منو لایق مادر بودن دونست منم ۲۰سالمه تک تنها تهران زندگی میکنم هیچکسم ندارم

باور کن خوب میشی خیلیا مث تو بودن من خودمم اینجوری بودم تو بچه ی اولم تو دومیم دارم میگذرونم روزای سختمو ولی می‌دونم ک یه روز خوب میشم قوی باش فقط خودت میتونی حال خودتو خوب کنی من با اینکه مادر دارم ولی خودم هرکارمو میکنم کسی کمکم نیس یکم بچه بزرگ بشه میبینی ک کم کم حالت داره بهتر میشه من دوتا دارم خیلی سخته ولی باید تحمل کرد عزیزم ب خودت بیشتر برس

منم خستم، حتی امروز با شوهرم بحثم شد، ولی قرار نیست به چیزای بد فکر کنیم، زندگی همینه، ما هم یه روزی بچه بودیم، الان خودمون بچه دار شدیم، من اینقدر خسته میشم که نگم برات مخصوصا واریس هم دارم، ولی وقتی پسرم بهم لبخند میزنه غم دنیا یادم میره، من دوتا خواهرام هم عین شما شیر تو شیر شدن، الان بچهاشون خانم و اقا شدن

ب روزایی فکر کن ک وقتیکه بزرگتر شد عین دوستت می شه
درسته بچه داری سخته ولی همیشه ب خوبیاش فکر کن.اگه این حرف توی مغزت بمونه ک خسته ام و سخته و اذیتم همه چیز برات سخت می شه

برو مشاوره

نگران نباش تو اصلا غیر عادی نیستی این شرایط کاملا طبیعیه و‌احساسی که داری عجیب غریب نیست تو ادم بدی نیستی حتی اگه از بچت متنفر باشی فقط سعی کن به کمترین چیز مثبت تو زندگیت فکر کنی و بدون این شرایط همیشگی نیست بچه ها بزرگ میشن همونطور که ما شدیم منم دقیقا احساسات تو رو داشتم درکت میکنم من با خودگویی مثبت دارم‌ادامه میدم و سعی می کنم تو‌هم همینکارو بکن

عزیزم سعی کن از کسی کمک بگیری
با این حال روحی ادامه دادن برای خودت و پسرت سخت تر میشه

چه کاری از دستمون بر میاد عزیزم

باورکن منم خسته میشم
ولی تو اینستا این بلاگرایی ک له له بچه میزنن و اتفاقی دیدم
هربار یادشون میفتم
واقعا شکر گزار خدا میشم ک چه نعمت بزرگی و راحت بهم داد و من قدر نمیدونم

چند وقته بارداری ؟

سوال های مرتبط