دیروز تولد آریا بود و عمیقأ دلتنگ اون تایم به دنیا آومدن و نوزادیش شدم ؛ با اینکه چند ماه خواب درست و استراحت نداشتم و واقعا حالم بد بود ولی دلتنگش شدم :)

تصویر
۳ پاسخ

تولدت مبارک گل پسر♥️✨

تولدش مبارک چقدر زود میگذره منم دلم تنگ شده حتی واسه سنگینی بارداری استرس عمل بدنیا اومدن شوق بغل کردن برای اولین‌ بار🤱🏻♥️🌹🫀

تولدش مبارک عزیزم

مقالات مرتبط

علائم آمادگی برای خوابیدن نوزاد
علائم آمادگی برای خوابیدن نوزاد چیست؟
کودک از چه سنی می تواند شیر گاو بخورد؟
شیر پاستوریزه از چند ماهگی به نوزاد بدهیم؟ شیر گاو برای نو...
میزان نیاز کودکان شیرخوار به خواب
میزان نیاز کودکان شیرخوار به خواب
درمان خانگی بوی بد دهان کودکان
علت بوی بد دهان کودک و راه درمان آن

سوال های مرتبط

مامان 🦋ماهور گلی🍃🩷 مامان 🦋ماهور گلی🍃🩷 ۱۳ ماهگی
چقد زود میگذره واقعا انگار دیروز استرس تولدشو داشتم انگار دیروز بود ک راهی بیمارستان شدم ولی الان ۱۰ روز از تولدش میگذره و تا چشم بهم بزنم شده ۱۰ سال و من روز به روز دلتنگ تر میشم برای این روزها🥲🥲🥺🥺💓💓




واکسن یکسالگی قد و وزن یکسالگی تولد یکسالگی
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان لوبیا سحرامیز مامان لوبیا سحرامیز ۱ سالگی
مامانا قسمت شد دیشب برا پسرم تولد گرفتم و با اینکه خیلی خسته شدم ولی واقعا از نتیجه راضی بودم
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان زینب مامان زینب ۱ سالگی
خانوما قد و وزن و دور سر بچه هاتون در۱سالگی چند بود
وقتی به دنیا اومدن چقدر بود
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان مُهَنا❤️🐣🌜 مامان مُهَنا❤️🐣🌜 ۱۴ ماهگی
دیروز تولد دختری بود یکسالش شد یه سال که مادر شدم چقدر زود گذشت
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان پرنسا مامان پرنسا ۱۳ ماهگی
چند زوز حالم بد بود امروز ازمایش دادم جوابش نگفتن مثبت با منفی
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان جوجه مامان جوجه ۱۵ ماهگی
سلام مامانا ماه بعد تولد پسرمه چرا من انقد دلتنگ روزای زایمانم میشم امروز همش میخواستم عرررررر بزنم دلتنگ تکوناشم همش می‌خوام گریه کنم عادیه حالم؟؟؟
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان nini مامان nini ۱ سالگی
بچه هاتوت که با وزن ۲۷۰۰ و قد ۴۴ به دنیا اومدن یکسالگی قد و وزنشون چقد شده بود؟؟؟
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان 🌙🧸گندم🧸🌙 مامان 🌙🧸گندم🧸🌙 ۱۴ ماهگی
همس میگفتن افسردگی بعد زایمان خیلی وحستاکه من میگم وا مگه میشه آدم حالشو حوب نگه میداره خب
ولی واقعا فاجعه بود واسم ۱ سالللل اونم بهد با قرص حوب شدم اصلا هیچ مشکلی ت زندگیم نبودولی فاز خودکشی میزدم حالم شدید بد بود چرا واقعا باید افسردگی بهد زایمان باشه خیلی بده 😪😒😒
مشاهده ۱۲ پاسخ دیگر
مامان آراد🐾 مامان آراد🐾 ۱ سالگی
وقتی از خواب بیدار شدم پسرم نصف قوطی شیر خشکو ریخته با اینکه سرش محکم بود
اعصابم خورد شد
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان مامان ایلی مامان مامان ایلی ۱۳ ماهگی
سلام شوهرم قبل ازاینکه دخترم به دنیا بیاد وقتی قهرمی کردیم ۲۰روزتایک ماه طول میکشید ولی بعد به دنیااومدن دخترم خداروشکر دیگه قهرنمیکنه خیلی مغروره ولی الان خیلی خوش حالم که خوب شده واقعا خیلی برام سخت بود اذیت میدم
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان دلوین خوشکل 🥰 مامان دلوین خوشکل 🥰 ۱۷ ماهگی
سلام
بچه ها من چن سال که آموکسی سلین ( چلک خشک کن )میخورم ولی هیچ مشکلی باهاش نداشتم یه ماه پیش خوردم خیلی حالم بد کرد کل بدنم خارش گرفت معده ام داغون شد تپش قلب گرفتم خیلی حالم بد بود تا اینکه گلاب به روتون بالا آوردم خوب شدم بعد اون دیگه نخوردم تا امشب دوباره خوردم همون جوری شدم خیلی حالم‌بد اصلا نمیتونم بالا بیارم احساس خفگی دارم نمیدونم چم شده .
بچه ها بعنی بدم بهش حساسیت نشون داده بعد این همه وقت چنین چیزی ممکن یا خدایی نکرده مشکلی هست این وسط ؟؟





بارداری و زایمان . رشد سلامت کودک
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان فندوق من مامان فندوق من ۱۲ ماهگی
خدایا شکرت هرچقدر سخت گذشت بد گذشت اذیت شدم با سرنگ بزرگش کردم بالاخره یک ساله شد خیلی خوش حالم امشب تولد دخترم با بدترین شرایط تونستم یک سالش کنم بازم خداروشکر پکدارمش ایشالله دامن همه چشم انتظارا سبز بشه تولد دخترم شوهرم رفته کیک ابی گرفته به دلم گرفت از کارش چون من تولد بزرگ ازش نخواستم ولی توقع کیک ابی هم نداشتم نه به خوش حالی من نه به بی خیالی اون چون همه سختی ها رو من تنها کشیدم
مشاهده ۱۰ پاسخ دیگر
مامان تو دلی مامان تو دلی ۱۷ ماهگی
کیا بچه ناخواسته داشتن حستون چجوری بود بعد به دنیا اومدن بچه
مامان ماتیار مامان ماتیار ۱۱ ماهگی
پسرکوچولوی من داره یکساله میشه😍
دلم واسه لحظه به لحظه نوزادیش تنگه
بااینکه بدون گوش دادن به حرف بقیه
اینکه بغلش کنی بغلی میشه،همیشه توبغلم بود
اما الان دلتنگ ترینم🥹
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان اریا مامان اریا ۱۶ ماهگی
پارسال ساعت ۶ صبح همسر سرکار بود تنها و پیاده با حال بد رفتم بیمارستان گفتن شرایطت اوژانسیه باید بستری شی که بچه رو دنیا بیاریم زنگ مامانم و همسر زدم ولی قبول نکردم بستریم کنن بازم پیاده برگشتم خونمون البته مامانم خودشو رسوند بیمارستان🥹


خیلی میترسیدم ک بستری بشم حالمم خیلی بد بود همش میگفتم وقت بدنیا اومدنش نیست اینقد مقاومت کردم تا ساعت۲ ظهر ،،،

ک ساکمو اماده کردم به مامانم و همسر میگفتم امروزم بدنیا نمیاد،،، الکی چرا وسایل ببریم رفتیم بیمارستان همین ک وارد شدم کیسه آب جنین ترکید و بستری شدم همون لحظه سوپرایز شدم البته خیلیم ترسیدم و استرس و...

پسرم با سختی و اذییت خیلی زیاد ساعت ۱۹:۵۷ به دنیا اومد و تمام دنیای من شد لحظه بدنیا اومدن پسر من بهترین لحظه زندگیم بود و دوباره متولد شدم 🤎
مشاهده ۵ پاسخ دیگر