خانما بیاین یکم دردودل بکنیم
من بچم ازاون دسته از بچه هایی هستش ک از همون روز اول گریوک بود خیلی گریه میکرد جوریکه گریه هاش سیاه میشد تو نوزادی نه خواب داشتم نه خوراک نه هیچی ب هیچی عین دیوونه ها بودم حسرت یه خواب تو دلم بود تاخود صبح بچه روپای یاخودم بود یا شوهرم روزانه همینجوری همش گریه گریه هی میگفتم دوماه بشه خوب میشه باز گفتم 4ماه بشه گفتم 6ماه بعد گفتم دیگه چهاردست و پا بکنه صددرصد گریه هاش خوب میشه الان چن روز دیگه میشه 10ماهش هنوز بهونهه گیریاشو داره فضولیش بیشتر شده هی باید دنبالش باشم درسته گریه هاش کمتر شده ولی شبا هنوزم درست و حسابی نمی‌خوابه بخدا نمی‌کشم دیگه
باز الان میگم کی باشه یک سال و دوماه اینا بشه دیگه شاید خوب بشه
ینی روزی میاد ک من خواب خوبی داشته باشم بدون استرس باشم کی غذا نمیخوره وزنش کمه و فلان و فلان و فلان .....

بنظرم ی مادر حنی بعد مرگش هم ارومش نداره اون دنیا هم جوش بچه ها رو میزنیم

وای حرف دلمو زدی بخدا من از شب وقت خواب متنفرم بسکه دخترم بیدار میشه و نق میزنه و اذیتم میکنه خداروشکر میکنم که سالمه

پسر منم هستم من تااین سن رسید نتونستم 5 ساعت کامل بخوابم آرزو یه خواب 5 تا 6 ساعت دارم اصلا بعضی موقع میگم واقعا بچه ام خوب میشه میزاره من بخوابم میزارم من راحت غذاا بخورم میتونم بدون دویدن کارمو انجام بدم کلا خونه خسته هستم مهمونی که بهم خوش نمیگذره چون یا گریه میکنه با باید راهش ببرم یا باید بهش غذاا بدم اگه بخوره
شیر که اگه اهنگ نزنم نمیخوره

دقیقا دختر منم مونده به دلم یجا برم بهم خوش چیه یه غذا درست حسابی بخورم خسته شدم دیگه کمرم دست پاهام فلج شده دیگه انقد تو بغلم سرپا بودم پام کیست دراورده باید عمل کنم ولی چجوری هیچکی نه میتونه بهش شیر بده نه غذا نه بخوابونش فقط تو خواب شیر میخوره

وای این بچه ی منه خیلی گریه ای خواب افتضاح بهونه گیر همش میگن خوب میشه من ک امید ندارم

منم همینه پسرم بخدا . شبا تا صبح صدای سشوار گوشی من روشنه ک آقا بخوابه وگرنه بیدار میشه و گریه می‌کنه

پسر من ماه های اول درگیر کولیک و رفلاکس و زردی و نخوابیدنای صبح تا شب و شب تا نصف شبش، الانم که از ۷ ماهگی درگیر دندون که درنمیاد و فقط درد داره، شب که هر ساعت بیدار میشه، اویزون سینه شده کلا، تا صبح خواب ندارم، جدیدا هم نمیزاره تکون بخورم فقط میگه بغلم کن

وای دقیقا مثل بچه من تو دورو برم بچه میبینم انقد آروم هستن

من برا دوتا بچه قبلیم همینجوری بودم وای افسردگی می‌گرفتم ولی برا این یکی همون اول قطره ایزی کول گیر آوردم بهش میدادم الحمدلله راحت می‌خوابید ولی الان داره دیوونم می‌کنه ن غذا میخوره ن آرومه همش باید بغل باشه