۱۷ پاسخ

هی میگن بیا بشین توروخدا خودتو اذیت نکن 😒
لعنتی شما منو اذیت میکنید نه من خودمو 🤦🏻‍♀️

اخ گفتی منکه همین الان مادرشوهرم اینجاس تازه خواهرشوهرم وبرادرشوهرم وپدرشون دارن میان شام اینجا اصلا درک ندارن که یه روز مونده به زایمان شاید بخام راحت باشم توی خونه

چی بگم والا من از وقتی باردارشدم ۵ بار مهمون درحد ۲۵ نفر دعوت کردم😂🤦🏻‍♀️

والا من ک بخواد مهمون بیاد مادرشوهرم غذاهامو میزاره چون طبقه پایینم خانواده خودمم ک بیان مامانم کلا داره کار میکنه خانواده همسرمم مادرشوهرم نمیزاره بیان خونه من پایین شام میده بخوان بالاهم بیان میگه بعد شام بیان اونم خودش پذیرایی میکنه

من تاالان نه خانواده خودم نه شوهرم نیومدن شام و ناهار خواهرشوهرمم از راه دور اومده بود واسه شام دعوت نکردم

اره واقعا به خدا کار خودمونو به زور انجام میدیم این مهمونا دیگه چی میگن این وسط🥹😑

خدا رو شکر که هیچکس نمیاد خونم😂خودمم اولش گفتم تا زایمان نمیتونم پذیرایی کنم

یه شب هم پاشدن مادر شوهر و خواهر شوهرم اومدن خونه ما ،همسرم سرما خورده بود عیادتش ساعت ۶.۳۰ غروب
براشون چای آوردم، میوه آوردم خوردن دیدم همینجور نشستن،ماهم مرغمون تموم شده بود به همسرم پیام دادم که آره یه مرغ به یه بنده خدایی (برادرشوهر مغازه داره)بگو آماده کنه بده بیارن شام درست کنم اینا برو نیستن
خیلی جالب بود گفت شام بمونید و فلان ،گفتن نه میخوایم بریم
خلاصه مرغ آوردن داشتم میشستم گفتن میخوایم بریم مرغ و پختم برنج رو گذاشتم همونجوری نشسته بودن نامردا کمک هم نکردن
آخرش فرداش رفتن گفتن ما رفتیم خونه اینا سرما خوردیم
همسرم گفت مگه من دعوتتون کرده بودم؟زنم با اون وضعش براتون بذار وردار کرده آخرش اینه جوابش !!
اماااان از دست قوم شوهر

من خیر سرم رفتم خونه مادر شوهرم که یه شب راحت باشم .
برادر شوهرم و جاریم اومدن ،جاریم بهونه خواب بچه رو گرفت رفت تو اتاق
مادر شوهرمم نشسته ،هی میگه یه چای می‌خوردیم خوب بودا ،چای نمیخوری؟میگم نه ممنون
بعد دیدم ساعت ۷.۳۰شد شام خبری نیست
میگم مامان شام چی میخوای درست کنی ،میگه کتلت گوشت گذاشتم بیرون
بعد یکم دیگه باز دیدم خبری نیست پاشدم درست کنم هی میگه بیا بشین بذار من درست کنم تو اذیت میشی
خب زن درست حسابی پاشو درست کن دیگه من اگه کار کن بودم خونه خودم بودم دیگه مریضم بیام خونه تو کار کنم ؟؟؟
آخرش دوساعت سرپا بودم تا شام درست کنم 😵‍💫🥴

وای نگم پدر من در اومد از اول بارداریم تا الان۳ نوبت مهمون اومد
این اخری خداشکر ی روز بودن رفتن ولی کمر درد دیشب مردم

وای خدا خیلی رو‌مخن
مخصوصا که اصلا بلند نمیشن
برای من سری قبل مهمون اومد من اصلا بلند نشدم شوهرم بیچاره هی چای و میوه میآورد
اونا هم اصلا به روی خودشون نیاوردن

وای واقعا همین وبگو

الکی بیا بشین رو مبل بگو وای لگنم درد گرفت وای چقد سخته

والا منم حوصله مهمون ندارم یکی این روزا باید کارای خودمو بکنه دیگه چه برسه مهمون بیاد

واااقعا درست نیس

منکه نه خودم نه شوهرم به کسی تعارف نمیکنیم تو‌این شرایط بیان خونمون خانواده ها هم که میان خودشون غذا میارن و کار میکنن چون واقعا سخته

واای من از همین الان برا پنجشنبه هفته دیگه موندم چکار کنم
خیلی سخته بخدا من الان یکسره دراز کشیده ام هفته دیگه ک مهمون دارم تعداد زیاد نمی‌دونم چکار کنم 🤦🏻‍♀️

سوال های مرتبط

مامان مامان تو دلی مامان مامان تو دلی هفته سی‌وششم بارداری
مامان اقا سید حسین مامان اقا سید حسین هفته سی‌وهفتم بارداری
مامان مامان آسنات مامان مامان آسنات روزهای ابتدایی تولد
مامان رادین مامان رادین روزهای ابتدایی تولد
مامان آقا شهریار🧸 مامان آقا شهریار🧸 روزهای ابتدایی تولد