واقعا درکت میکنم خیلی سخته 🥲 منم مامانم پیشم نبود بی تجربه بودم مادر شوهرم طعنه کنایه میزد.....چه روزایی گذروندم
بله اولاش خیلی سخته مخصوصا اگه کمک نداشته باشی
چقدر منی فقط من ۱۰ روز اول اصلا خونه نیومدم دخترم بستری بود بازم خداروشکر که به سلامتی گذشت
خداروشکر که گذشته و دخترت و خودت سالم کنار همید عزیزم😍🥺
ان شاءالله از ازاين به بعد همش روزاي خوشي در كنار نورا بگذروني
منم بعد از زایمان نخوابیدم فرداش هم برگشتیم خونه نخوابیدم شبم خواهر شوهر جاریم بچمو بردن پیش خودشون تو پذیرایی من اتاق خوابیدم، شد روز سوم و مامانم اومد تا روز دهم پیشم بعد از اینکه بخیه هامو کشیدم ما رفتیم خونه مامانم و ما تا چهار ماهگی بچم خونه مامانم بودیم، بعدش ک اومدم خونه اینجوری بود ک دوازده شب میومدیم خونمون بعد من هشت صبح شوهرم میرسوند خونه مامانم تا دوازده شب دوباره میومدیم خونه، اینجوریم دو ماه گذشت بعد دیگه عادت کردم،این از قضیه نگهداری بچه
بعد در مورد درد باید بگم اونجایی هست ک بخیه زدن دو انگشت بالاترش دو طرف شکمم چهار روز بعد از زایمان یدفعه سوزش احساس کردم ببین در حد مرگ درد داشت یعنی دراز میکشیدم دیگه نمیتونستم بلند بشم از درد انگار چاقو میزدن و میسوخت مثلا لباس زیرم ک بهش میخورد میسوخت، از درد زیاد رفتم سونو دادم گفت یخورده خون زیره پوستت مونده ک خودش کم کم میره بعد از چند روز خوب شدم ولییییی واقعا مردم و زنده شدم از درد
۳_خلاصه تا خود شب عید من درگیر بیمارستان و دکتر و ازمایش و سونو بودم که دقیقا ده روز مونده به عید با ال دی خونریزیم قطع شد و مشخص شد بقایا نبوده و کیست داشتم و ضخامت😮💨
یعنی یاد پارسال میفتم تن و بدنم میلرزه ....
انقدر فشار جسمی و روحی روم زیاد بود که هنوزم حالت های افسردگیم هست
ولی خدایا شکرت که اون روزها گذشت
روزهای پر ماجرای منو دخترم ❤️
بعد از اون روز مدام استرس بچه داری داشتم و اگه مامانم یکساعت میرفت بیرون دست و پام میلرزید خلاصه بعد ۲۵روز که مامانم موند خونه ام حالا دیگه نوبت من شد برم خونشون و تا دو ماهگی دخترم موندم اونجا جرات نمیکردم برگردم خونمون میترسیدم با بچه تنها باشم و هربار شوهرم میگفت جمع کن بیام دنبالت از استرس زیاد مریض میشدم ....خلاصه کخ دوماهگی دخترم دوباره با مامامم برگشتم خونمون و حالا نوبت واکسن دخترم بود و استرس واکسنشو داشتم از شدت استرس که بلایی سرش نیاد حالم بد میشد اونم گذشت و مادرم میخواست برگرده خونه اش که یهو افتادم خونریزی شدید 😓سونو اشتبله تشخیص داد که بقایا مونده و همه دکترها گفتن برو کورتاژ دکتر خودم قبول نمیکرد چ میگفت امکان نداره هیچ پزشکی هم قبول نمیکرد میگفت برو پیش دکتر خودت
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.