خدا بهم رحمی کرد ک نگین
مردم زنده شدم
ی تیکه گوشت دستش دادم نمیدونم استخون داشت یا خود گوشت بود یا ی چیزی رو زمین برداشت غافل شدم ازش ی لحظه نفسش بند اومد ب گلوش فشار میاورد سرش گرفتم پایین تو پشتش زدم انگشت انداختم تو حلقش بازم در نیومد اب دادم زود شیر دادم کلی گریه کرد مردم زنده شدم شوهرم کرد داد بیداد داشتم میمیردم یهو ب خودش اومد انگار قورتش داد با شوهرم دعوای بدی کردم ی جوریی رفتار میکنه انگار نامادریش ام😒😒😒
خدا شکر بچع ام بلایی سرش نیومد

خدارحم کرده بخیر گذشته خیلی مواظب این وروجکها باید باشیم چند وقت پیش یه تکیه بربری دادم دست دخترم بالثه اش کند بچه کبود شده بود اونقدر زدم به پشتش دست کردم گلوش یه تیکه دراوردم بقیه هم رد شد رفت پایین ولی مرگ به چشم دیدم

اصلا بچها چیزیایی رو پیدا میکنن ک جاروبرقی پیدا نمیکنه

عزیزم خداروشکر بخیرگذشت اره بابا هاشون وقتی میخان کمک ادم کنن کاردارن حوصله ندارن ولی وقتی انفاقی براشون بیفته قیامت بپا میکنن

دخترمن دارودادم بهش پریدگلوش انقدرسرفه کردنفسش رفت افتادیه گوشه لچم نزدیک بودازدستم بره وای یادم میفته تنم میلرزه چقدرزدم توسرخودم گریه کردم😔

خداروشکر بخیر گذشت عزیزم نارحت نباشه شاید به بقیه هم اتفاق بیوفته بچه دیگه

عزیطم خداروشکر بخیر گذشته منم تجربه کردم انقد بچم سیاه شد بچه منم داشت تودستام پرپرمیشد انگشتمو انقد کردم توحلقش گفتم فوقش زخم میشه ولی خفه نشه ک ب لطف خدا بزور ی تیکه چسب از گلوش دراومد گیرکرده بود .اما مردارو جدی نگیر دنبال سوژه اند شوهرمنم همینجوری الکی هارتو پورت دارند ولی کاری ازشون بزنمیاد جز قور قور وایراد گرفتن

من حدود دوهفته پیش اینجور شد با قطره مولتی درجا سرشو خوابوندم کف. دستم کونش و شکمش روی ارنجم سرش کامل پایین بود میزدم بین کتف هاش تا بالا اوردش کلی هم سرفه و گریه کرد بعدش تازه من لباش کبود شده بود ولی هول نکردم درجا اینکارو کردم نفسش برگشت وقتی این اتفاقا میفته اصلا نباید بترسی و هول کنی

خدا رو هزار مرتبه شکر باید خیلی به جیگر گوشه‌هامون حواسمون باشه❤️

بچها تو این سند همش از دور بر هرچیو میخورن پسرمنم همینطوره اما هواستو جمع کن عزیزم اصلا ازش چش برندار مردا همع همینجورن غصشو نخور

وای خداروشکر و بخیر گذشت...از این ب بعد حواست بیشتر باشه

وای که منم ماه پیش این تجربرو داشتم...پسر من پلاک الله رو از لباسش کنده بود گذاشته بود دهنش

خداراشکر منم یه همچین صحنه ای دیدم زمانی که بچم کوچیکتر بودمن از حال رفته بودم ولی شوهرم خودش همکاری کرد و بچه رو نجات داد

وای عزیزم خدارو شکر بخیر گذشت
تجربه تلخی دارم ازین کار
بچه ها توی این سن همه چیو مندازن دهن شون