۱۶ پاسخ

متاسفانه بچه ها بشدت لجباز شدن وبداخلاق
بستن مو چیه روی اونم ما بحث داریم باهم

دقیقا ما هم داستان شلوار داریم 😑

ابولفضل منم همین مشکل رو دارم
خیلی لجباز شده نمیذاره پوشکش عوض کنم

دختر منم از تابستون تا الان هربار دسشویی ببرم همینه شلوار بزور میپوشه نمیدونم چرا کلا بچها شلوار دوسندارن

عزیزم دختر منم لجباز شده
اقتضای سنشونه

دقيقااا منم ديشب رفتم خونه برادر شوهرم. بچم منو ب گوه خوردن. انداخت أصلا نفهميدم چطور گذشت دو ساعت نسيتني سريع اومديم😐😐😐

پسرم منم ۱ماپیش خیلی اذیت میکرد شلوارپاش نمیکرد الان خوب شده یه مدته فراموش میکنه

این شلوار داستانیه بخدا...هر بار با هزار جور داستان تنش میکنم من بعد که بخوام دربیارم عزا میگیرم که دوباره چطوری تنش کنم😄متنفره از شلوار...شبام تو خواب گریه می‌کنه میگه دربیار بعد می‌خوابه

بله وای زدن هم کار درستی نیست
همین ظهر جیغ که لباس تنم نکن

واقعا اینقدر ناراحتم نمیتونم چیزی بگم
همتا هیییچی نمیخوره ازناهارامروز تاناهارفردا شاید دولقمه بخوره
نمیاد ببرمش حمام کنه
میوه نمیخوره
شربت نمیخوره امروز دو ساعت التماسش کردم به زور کشوندمش توی حمام لخت بود خیسش کرده بودم فرارکرد به زور دم درحمام تندتند با پارچ آب ریختم روش آوردم بیرون خییییلی ناراحتم اصلا اینجوری نبود خدایا کاش یه چیزی میخورد دردم کمتربود

شماهاکه بازبهتره لیاناخانم که چن شبه دیونم کرده روتاب میخوابه تامیبرمش بزارم روجاش جیغوداد که منوببرتاب تاب تانیمه های شب مادوتافقط جیغودادودعوا 😐

اره دقیقا علی هم همین بساط رو سر پوشک داره... 😑😑

وااای مثل ماااا🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️بعد جایی برم پروتره جوری ک من میگم کاش پیپی نکنه تا برگردم خونه، کلا یجا بریم خیلی سخت میشه ارومش کرد

میدونم اشتباهه اما من باخلال دندون یه کوچولو میزنم به رون پاش بعدش میگم عموسوزنی اومده هرکی شلوارنپوشه الان دیگه تا ازدسشویی میاد میگه عمونیا باخنده

ما هم همینه😀

دقیقا منم با دخترم ھمین مشکل دارم

سوال های مرتبط

مامان آروین مامان آروین ۲ سالگی
پسرم از حموم فراري شده بچه تر بود خیلی حموم رو دوست داشت. شاید خنده دار باشه اما معضل شده برای ما طوری که امروز با شوهرم بحث کردم.الان یک ماهه حموم نکرده تا میرم حموم رو آماده کنم یا بچه ام فرار میکنه آنقدر جیغ میزنه که بیخیال میشیم دیشب خواستم ببرم شوهرم گفت سرما میخوره الان خواستم ببرمش تا حموم رو گرم کردم شوهرم گفت گرفته خوابیده بچه از ترسش. اون روز کلی باهش حرف زدم آهنگ های بچگونه در مورد حموم گذاشتم اما انگار نه انگار پثاون روز دیگه با مداد آرايش چند تا نقطه رو دست و صورتش گذاشتم ک مثلا حموم نرفتی کوخ کردی اما دستاش رو برد تو دسشور شست عکس بچه‌ کثیف نشونش دادم میگم اینا هپلی آن زشتن هیچکس دوستشون نداره اما متأسفانه اثر نکرد .تا اسم حموم میاد آنقدر گریه میکنه طوری ک میخواد بالا بیاره.نمیدونم دیگه چیکار کنم از عصبانیت الان تشت حموم رو شکستم و انقد مشت زدم ب در ک در حموم کج شد به شوهرم میگم کمکم کن اونم هی بهانه میاره خسته ام خوابم میاد سرده فردا ببر دیر نمیشه😩😩😩😩😩😩😩