پسرم انفولانزا گرفته.بیمارستان بستری هست.شب ها بیمارستان پیشش میمونم.و تا خود صبح بیدارم.بچخش اطفال هست و‌همه نوزادا تا صبح مشغول گریه هستن و نمیخابن که بشه خوابید.الان دقیقا هفتاد و‌دو ساعت هست نخابیدم.شب بیمارستانم..روز میام پیش دخترم میمونم.شوهرم روز میره بیمارستان.مادر شوهرم با ما زندگی میکنه.هنوز یه تعارف نزده پنج دیقه‌ دخترت و‌نگه میدارم کمی استراحت کن.دقیقا سه سب هست کاملا بیدارم روز هم کاملا بیدار و مشغول دخترم و‌کارهای خونه.شب ها دخترم پیش شوهرم میخابه .روزها هم که خودم پیشش هستم.و‌دوستان فرمودن توقع زیادی داره انتظار داری مادرشوهرت روز دخترت و‌نگه داره که استراحت کن؟واقعا توقع زیادیه بعد ۷۲ساعت ببخابی یکساعت بگیرش؟؟

نه دوستان چرت زیاد میگن نفسشون از جای گرم بلند میشه

سلام دوست عزیز بلا دوره اگر موافق طب سنتی هستی چند تا گلوله پنبه را آغشته به وازلین کن بذار داخل پاکت فریزر تو یخچال رفتی بیمارستان پنبه را بذار پشت گردنش انشالله خوب میشه

ای خواهر خدا بزرگه . حرص نخور انشالا ک زودتر پسرت خوب بشه و مرخصش کنن‌
دیگ بشناس آدمای اطرافت . توام دیگ کم محلی کن .
من خودم پرستار بخش بیمارستانم دیدم همچین آدمایی ک واقعا هیچکس نمیاد کمکشون

آخ الهی بگردم...خدا بهت قوت و سلامتی بده عزیزم
ولی این مادرشوهرو چجوری توخونه خودت نگه میداری😐

عزیزم پسرت الان بهتر شده سرفه هاش

دوستان چرت و پرت میگن.واقعا انتظار میره ک مادرشوهرت ی چندساعت بچه تو بگیره تا یکم استراحت کنی.عجب ادم بی فکریه

منم پسرم 4 روز بستری شد دیروز مرخصش کردن. دقیقا 4روزش و نخوابیدم والانم دوروزه که خونه ایم یک لحظه استراحت ندارم جون خیلی غر میزنه و گریه میکنه. تو بیمارستانم حتی یک لحظه پیش کسی نمیموند که استراحت کنم حتی باباش. ولی خدایی مادر شوهرم همش میومد و غذا درست میکرد میفرستاد و اون یکی پسرم پیشش بود مواظبش بود. اوووف روزای سختی بود ولی خداروشکر گذشت

چقدر زنیکه احمق و بی معرفت حالا یک دوساعت بچه نکه داره

هیچکس دیگه ای نداری دخترت بهش بسپاری؟

انشاالله به زودی روزای سخت میگذره پسرتون هم خوب میشه به سلامتی میاد خونه
انتظارزیادی نیست ولی چه میشه کرد بعضی آدمها فهم خیلی کارها رو ندارن اگرکه خیلی خسته ای خودتون ازش بخواهید دوساعت ازدختذتون نگهداری کنه