مامانا چیکار میکنید که تو اوج خستگی و عصبانیت سر بچه هاتون داد نمی زنید یا مثلاً دعوا نمیکنید ، می‌دونم شاید بهونه یا توجیه اما هم کار خونه هم کار بیرون واقعا تحملم و آورده پایین، تفریح و وقت گذرونی ندارم، خیلی بهم فشار میاد و الکی الکی اشک بچم و با عصبانیت در میارم، سر نخوابیدن و غذا نخوردنش یا سر کارای خطرناکی که می‌کنه ، دلم نمیخاد اینطوری باشم گاهی دست خودم نیست و ۱دقیقه بعدش پشیمون میشم.

منم چن وقت خیلی عصبی میشدم اما با خودم فکر کردم حالا غذایی ک قراره با زور من بخوره چ فایده ای براش داره یا خوابی ک من اینقدر بهش گیر دادم تا بخوابه چ آرامشی براش داره
یا مثلا چیزی را خراب بکنه ب خودم میگم ارزش بچم بیشتره بزار خراب بشه بهش توضیح میدم این کار اشتباهه خطرناکه
تا جای ک ب خودش آسیب نزنه آزادش گذاشتم

منم همینطورم بعضی وقتها خیلی بهم فشار میاد

رو خودم کار کردم تو دو سه تایپیک قبلیم بود ک چقدر ناراحت بودم از اینکه دخترم گریه می‌کنه
هر موقع اعصبانی میشم تا ده میشمورم میرم یکم آب میخورم و برمیگردم بهتر شد

منم همینم البته خیلی کنترل میکنم ولی بعضی وقتا صبرم لبریز میشه ماهم آدمیم :))

منم همینم
نمیدونم من زیادی سخت گیرم و حساس یا بچم خیلی ماشاالله شیطونه
بعضی روزا واقعا کم میارم

منم همینطوریم