۸ پاسخ

قسمت ششم
اگه مامان بارداری این نوشته رو خوند ازش میخوام نگران نباشه. قرار نیست همه مثل من درد بکشن و فقط کافیه توکل کنن و تمرکزشونو بذارن رو آرامش کوچولوی تو دلیشون. من برای همه دعا می‌کنم زایمانشون راحت تر از چیزی که تصور میکنن باشه و خدابهشون کوچولوهای سالم، صالح، خوش دم، خوش روزی و عاقبت بخیر بده. اگه من اشتباهمو فهمیدم با بقیه به اشتراک میذارم که کسی دردی که من کشیدمو نکشه.

قسمت پنجم
سوالای بی جوابم ایناست
چرا من انقدر دردم شدید بود؟ مطمئنم دردی که تحمل کردم از درد زایمان طبیعی شدید تر بود. من فریاد خانومای دیکه رو تو ۱۰ سانت شنیده بودم. من اون فریاد رو تو ۶ سانت داشتم. چرا دردم انقدر شدید بود؟ دکتر گفت جفت آسیب ندیده بود و خونریزی طبیعی بود، پس چرا انقدر دردم شدید بود؟
اگه خونریزی طبیعی بود چرا همراه با ترشح نبود؟ چرا آبکی بود؟
چرا من خونریزی داشتم؟ دکتر گفت ربطی به ورزش شدید روز قبلش نداشته
انقباضای من کاذب بود که پیشرفتی تو زایمان نداشت؟ پس چرا انقدر درد داشت؟
چرا انقباضای من پیشرفتی تو زایمان نداشت؟

قسمت چهارم
خلاصه کنم دهانه رحم منو با معاینه تحریکی، پاره کردن کیسه آب و سرم به ۶ سانت رسوندن‌. بی حسی، بی دردی و آمپول فشار برام مجاز نبود چون ضربان قلب بچه بالا میرفت. گاهی یه ورزش بهم میدادن ولی دردم انقدر شدید بود که پنج شیش بار بیشتر نمیتونستم برم. دردامو با دستگاه هیتری که مستقیما جلوی شکمم گرفته بودم کنترل میکردم. بعد از پاره شدن کیسه آب ۶ سانت شدم اما شدت دردم غیر قابل تحمل بود. فکر نکنید من نازک نارنجی هستم، بر عکس من معمولا تحملم بالاست‌. من فریاد خانومای دیکه رو تو ۱۰ سانت شنیده بودم. من اون فریاد رو تو ۶ سانت داشتم. درد ۶ سانت برام در حد ۱۰ سانت بود و به این فکر میکردم که من تا ۱۰ سانت زنده نمیمونم.
به هر حال درخواست کردم سزارین شم و به خاطر ضربان قلب بچه م پذیرفته شد و سزارین اورژانسی شدم، اما سوالای بی جواب زیادی دارم.

قسمت سوم
از ساعت ۳ ظهر دردام شروع شد. زمان هاشو یادداشت کردم ولی تا ساعت ۹ منظم نشد. ساعت ۹ دوباره خونریزی قرمز داشتم ولی بازم حرکات بچه حس میشد و دو دل بودم که برم بیمارستان یا نه. بالاخره ساعت ۱۱:۳۰ احساس کردم دردام شدید شده و اگرچه منظم نبود رفتم بیمارستان و در کمال ناباوری بیمارستان منو با وجود دو سانت بودن بستری کرد.
من از اون زمان تا ساعت ۲ ظهر فرداش که زایمان کنم درد داشتم. درد شدید. منظم نبود اما شدید بود. اوایل با تنفس کنترل میشد، بعد با ناله، به جایی رسید که با فریاد، اما دردام هیچ پیشرفتی تو روند زایمانم ایجاد نمیکرد. شاید چون انقباضام کاذب بود و تو nst نشون داده نمیشد.

قسمت دوم
صبح روز قبل از زایمان با خونریزی آبکی مواجه شدم. ۳۸ هفته بودم و خونریزیم شباهتی به ترشحات موکوسی نداشت. مقدارش هم کم بود. در این حد که یه پد روزانه کوچیکو کثیف کنه‌. از منشی دکتر پرسیدم گفت برو nst بده. استرس نداشتم چون حرکات بچه حس میشد حتی اگه کم بود‌. روز قبل نسبتا شدید ورزش کرده بودم و حدس میزدم اون ورزشا روند زایمانمو تسریع کرده باشه. رفتم بیمارستان و خوشبختانه دکترم بابت زایمان دیگه ای اونجا بود. هنوز یک سانت باز بودم و جالب اینجا بود که nst انقباضایی رو نشون میداد که من اصلااااا حس نمیکردم. دکتر گفت برو خونه و اگه خونریزی قرمز داشتی، حرکات بچه کم شد، یا انقباضات منظم شد دوباره بیا. حس کردم نگران چیزی ان ولی به من چیزی نگفتن که نگران نشم. به هر حال از اینکه چیزی بهم نگفته بودن راضی بودم، به دکترم اعتماد کامل داشتم (و دارم) و بی دغدغه برگشتم خونه و یکم ملایم تر ورزش کردم.

مدل بدن هرکس یه جوره
من درد شدید زایمان داشتم ان اس تی انقباض منظم و شدید نشون میداد ولی دهانه رحم نیم سانت
به دوسانت رسیدم به اندازه هفت سانت درد داشتم از درد ناله میکردم
شانس اوردم تونستم اپیدورال بزنم
و با ورزش به ده سانت رسوندم توی ۱۵ ساعت
انقدر انقباض و دردم زیاد بود فقط بالا میاوردم زرد اب دکترم گفت نمیدونم تو چه مدلی شاید گیرنده های دردت قویه

فکرکنم مدل زایمان تو شبیه منه.یعنی روند بدنت
من اینسذی زایمان دومم بود دقیقا 38هفته و سه روز ، صبح پاشدم دیدم ترشحات خونی دارم.رفتم زایشگاه ان اس تی بگیرم دکتر شیفت معاینه کرد گفت دوسانت بازی و میتونی زایمان کنی گفتم ان اس تی بگیرید برم دردام شروع شد بیام.گفتن نه دکتر برا تو زایمان گفته نه ان اس تی.بری مسئولیتش باخودته
بستریم کردن یکساعت فقط نوار قلب بچه رو گرفتن بعدش شروع کردن کمک کردن برای شروع زایمان‌.معاینه هایی که فکرمیکنم تحریکی بودن ، بعد۱دارویی داخل واژن میذاشت گفت کار ساعتو دوساعته انجام میده
من دوساعت بعد زایمان کردم
چه سر زایمان اولم که دردای خودم بود چه ایم سری که دردارو برام شروع کردن شدیدترین دردارو مثل شما تا شش سانت اینا دارم.باقیش یهو مثل برق میگذره و بچه میاد بیرون.منم دقیقا بااینکه سانتای اوله ولی مثل ده سانت درد دارم اما یهو زایمان میکنم.اما خیلیا اصلا تا پنج شش سانتو نمیفهمن اما باقیش طولانیه و دردناک
خلاصه که همه چی طبیعی بوده نگران نباش
فقط ای کاش به سزارین نمیکشید شاید شماهم مثل من یهو زایمان میکردی

عزیزم منم همینجوری شدم با آمپول فشار اینا کیسه آب پاره کردن هر کار کردن دهانه رحمم بیشتر از دوسانت باز نشد یعنی حس میکردم رحمم داره می ترکه به جای فشار به مثانم یا مقعدم بیاد فشار به شکمم بود موقع دردا رو زمین غلط میزدم آنقدر درد داشتم شاید باورت نشه هر لحظه فکر میکردم می‌خوام بمیرم خیلی بد بود خیلی واقعا اذیت شدم هنوزم یادش میام ناراحت میشم آخرش هم ضربان قلب خودم اومد پایین هم بچه سز اورژانسی شدم مردم زنده شدم سزارین اصلا درد نداشت برعکس طبیعی

سوال های مرتبط

مامان فاطمه سادات ✨️ مامان فاطمه سادات ✨️ ۴ ماهگی